محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830225710
رویای آسمانی همرزمان برای دیدار از خانواده یک شهید
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: رویای آسمانی همرزمان برای دیدار از خانواده یک شهید تهران - ایرنا - رویای آسمانی یکی از همرزمان شهید محمد مربی ، او را برآن داشت که با سایر دوستان خود به دیدار خانواده این شهید بزرگوار بروند.
«کریمی» یکی از همرزمان شهید مربی می گوید: سال ها از آخرین باری که شهید مربی را دیده بودم، می گذشت؛ او لطف خاصی نسبت به من داشت. پس از شهادتش، در خلال رفت و آمدهایی که به جبهه داشتم، گاه گاهی در مسیر مراغه این فرصت دست می داد که خدمت پدر بزرگوار ایشان برسم و عرض ارادت خود را نسبت به خانواده محترم مربی تازه کنم اما مشغله زندگی این توفیق را بعد از جنگ از من سلب کرد.
وی افزود: مدتی بعد به فکر دوستان رسید که عهد و پیمان خود را با شهدای وحدت، به ویژه شهدای شهرستانی تجدید کنند بعد از اینکه از دیدار با خانواده شهیدان عبداللهی و سلیمانی بازگشتیم در یکی از صبحدم های جمعه آخرین ماه تابستان 87، یکی از دوستان را که بعدا فهمیدم او نیز به فیض شهادت نایل شده است در خواب دیدم. او کسی نبود جز شهید محمد ابراهیم همت.
شهید همت در خواب با یک حالت ملتمسانه ای از من سوال کرد "نمی خواهید به دیدن خانواده شهید مربی و نویدی بروید؟" من در خواب برای اجابت درخواست شهید همت با شک و دودلی به یک دوست دیگر فکر می کردم و در این حال دوستم حسین (ولیوند) را دیدم و به او گفتم چطور است به دیدن خانواده شهید مربی و نویدی بریم اما ترسم از آن است که توی این وضعیت به هر کسی که بگم میایی، جواب نه بدهد؛ او در پاسخ با حالتی مطمئن گفت: تو بگو شاید بیایند.
در این حالت بود که ناگهان از خواب پریدم و فهمیدم که در یک رویایی آسمانی سیر می کردم. اینک وظیفه سنگین تری داشتیم چرا که باید توصیه یک شهید هم رزم را در خصوص دو شهید گران قدر دیگر عملی می کردیم. همین مقدمه ای شد تا دوستان تصمیم به دیدار با خانواده شهیدان مربی و نویدی در مراغه بگیرند.
دیری نپایید که به همت برادرمان، حمید فرشکاران در تاریخ 17 مهر 87 به این مهم نایل آمدیم. راهشان مستدام و پر رهرو باد.
**شهیدی که بیماری اش را برای حضور در شرایط سخت جنگ پنهان کرد
امیر «ابراهیم گلفام» رئیس سازمان حفظ و نشر آثار ارزش های دفاع مقدس در ارتش جمهوری اسلامی با نقل خاطره ای از این شهید وارسته (شهید مربی) می گوید: تابستان سال 63 برای ارتقای سطح آمادگی جسمانی و عملیاتی در حال طی دوره رنجر در کویر بودیم. من و تعدادی دیگر در قالب یک گروه گشتی سازماندهی شده و شب قبل نزدیک به 20 کیلومتر را بدون آب و غذا سپری کرده بودیم، برای شب دوم آماده حرکت می شدیم، چهره همه به خاطر فشار گرسنگی و تشنگی کمی تغییر کرده بود.
پس از یک شبانه روز باید حرکت دیگری را با تجهیزات شروع می کردیم و فرمانده گشتی کسی نبود به جز محمد مربی؛ همه گوش به فرمان او بودیم تا حرکت جدید را شروع کنیم. پس از فرمان حرکت به خاطر فشار مضاعفی که تحمل کرده بود نقش بر زمین شد بعدا معلوم شد ایشان به خاطر بیماری خاصی که داشت و هرگز آن را بیان نکرده بود، بدون اراده بیهوش شده بود.
شهید مربی واقعا در کالبد نحیفش قلبی با استوار داشت که این مشقت را تحمل کرده بود؛ واقعا شهد شیرین شهادت گوارای ذائقه این بزرگوار بود.
**شهادت شهید مربی
شهید مربی ، اهل مراغه و در میان هم دوره ای ها به مدیریت و درایت شهره بود و چون خدمت سربازی را هم انجام داده بود به همرزمان تازه وارد خود کمک می کرد تا زودتر با محیط نظامی آشنا شوند.
او برای فرماندهان نیز در دوره دانشجویی شخص قابل اطمینانی بود. پس از دوره مقدماتی به تیپ 40 سراب منتقل و در همان اوایل حضور در منطقه در فروردین ماه سال 65 به فیض عظمای شهادت نائل شد.
**وصیت نامه شهید محمد مربی:
وصیت نامه شهید مربی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و درود فراوان بر حضرت ولی عصر (عج) ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام امت خمینی کبیر و سلام بر شهیدان گلگون کفن انقلاب و جنگ تحمیلی؛ این راست قامتان جاودانه تاریخ و درود بر مجروحین و معلولین؛ این اسوه های ایثار و فداکاری و درود و سلام بر اسرای اسلام در جای جای گیتی؛ این مردان مقاومت و شجاعت و شهادت و دود بی پایان بر رزمندگان کفرستیز اسلام؛ این تعیین کنندگان سرنوشت جنگ و انقلاب در میدان رزم و سلام بر شما عزیزان.
پدر گرامی و مادر مهربان و خواهر عزیز و برادران بزرگوار؛ این وصیت نامه را طبق وظیفه شرعی قبل از اعزام به اولین ماموریت در تاریخ 61/1/29 می نویسم.
آری عزیزان من اعتقاد دارم و با صراحت می گویم؛ می رویم تاریخ جدیدی را بسازیم؛ می رویم تجاوزگر به آب و خاک و ناموس مردم را به سزای اعمال خودش برسانیم و من هنوز به آن پیمانی که با خدای خود بسته ام وفادارم، چون آن زنان و دختران که در سوسنگرد و قصرشیرین و خرمشهر مورد تجاوز این خدانشناسان قرار گرفتند مثل خواهران و مادران ما بودند و مسوولیت اجتماعی و اسلامی و انسانی به ما حکم می کند که در مقابل این تجاوزها بایستیم و به هر قیمت شده حتی با از دست دادن عزیزانمان، تجاوزگر را به سزای اعمال خود برسانیم.
ای خدای بزرگ ترا بسیار شکرگزارم که به من قدرت دادی که خواسته های نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم. خدایا همیشه می خواستم شمع باشم و بسوزم و نور بدهم و می خواستم مظهر فداکاری و شجاعت در مقابل ظلم باشم. خدایا دردمندم و روحم و دلم از شدت درد می سوزد و قلبم می جوشد، خدایا مرا در بستر شهادت آرامش ببخش. خسته ام، هر چند به ظاهر جوانم ولی دل شکسته ام و آرزویی ندارم جز شهادت در راه خدا و دیگر احساس می کنم که دیگر این دنیا جای من نیست و باید با همه وداع کنم. خدایا به سوی تو می آیم، از دنیای فانی می گریزم، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.
عزیزانم ... پاسدار خون این شهیدان باشید و به برادرانم سفارش می کنم در هر جا و هر مقام و شغلی که هستید ... سعی کنند که سربازان لایقی برای امام زمان (عج) باشند و پاسداران خوبی برای حفظ حرمت خون این شهیدان عزیز و از جان گذشته. پدر گرامی، مادر مهربان و خواهر عزیز و برادران بزرگوار و وابستگان محتر از شما می خواهم که در فقدان من زیاد اشک نریزید و اندوهگین نباشید، زیرا این شهادت نهایت آرزوی من بود. مجلس ختم و شب هفت و چهلم را خیلی ساده برگزار کنید.
والدین گرامی شما به راستی در حق من زیاد زحمت کشیدید و خون دل خوردید و آرزوها داشتید، ولی به هر حال از همه چیز و همه کس مهم تر اسلام است و هزاران هزار بار جان ما فدای اسلام و شما خیلی افخار کنید که من راهی را که انتخاب کرده بودم آگاهانه و از روی شناخت بود و خیلی خوشحال بودم که خداوند متعال این توفیق را به من داده ... این راه خیلی سخت و صعب العبور و در انتها خیلی نورانی و باصفا و ما هم آرزویی جز این نداشتیم و روز و شب از خدا می خواستیم که اگر لیاقت داشته باشیم شهادت را نصیب ما کند.
عزیزانم پشتیبان انقلاب نوپایمان و ره رو امام عزیزمان خمینی کبیر باشید و دوری کنید از افراد شایعه ساز و تزویرکار و منافق و ضدانقلاب. یار و یاور رزمندگان اسلامی باشید. برادران گرامی نماز را فراموش نکنید، زیرا منشا تمام عبادت هاست و اگر نماز نخواند دیگر اعمالش نیز پذیرفته نیست.
ضمنا وصی و قیم این جانب پدر بزرگوارم آقای حمید مربی است و بنده کلا یک دفترچه قرض الحسنه کوتاه مدت در بانک سپه مراغه دارم و دیگر این که دفترچه حقوقم که مربوط به دریافت حقوق ماهیانه می باشد در بانک سپه شعبه دانشکده افسری می باشد. به کسی مقروض نیستم و از کسی طلب ندارم و از کل پس اندازم مبلغ 200 هزار ریال خمس پرداخت شده و اگر پس انداز اضافی داشتم خمسش را لطفا پرداخت کنید. دیگر این که کتاب های مرا مواظبت کنید در همان کمد باشد و هر وقت صلاح دیدید جمع کرده و در جای مناسب قرار دهید. مواظب آلبوم های من باشید، زیرا تمام خاطرات من در همان آلبوم ها خلاصه می شود. دیگر اینکه خبر شهادت مرا به تنها دوست و همرزم عزیز و مهربانم ... سیاوش شریح ویسری به آدرس خیابان خرم آباد کوچه خصالی پلاک 1 /99 ... اطلاع دهید. در صورت امکان مرا در گلشن زهرای مراغه به خاک بسپارید و اگر مشکل بود و امکان نداشت در یکی از قبرستان های مسلمین در هر جای این کشور اسلامی به خاک بسپارید.
در خاتمه از همه دوستان و آشنایان و همرزمان و همکاران طلب حلالیت می کنم، به خصوص از پدر و مادر گرامی و مهربان و خواهر و برادران عزیزم و پدر بزرگ و مادر بزرگ گرامی طلب عفو می کنم. انشاء الله که حلالم کنید، دیگر از همه خداحافظی می کنم و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم. به امید پیروزی هرچه سریع تر رزمندگان پرتوان صحنه های نور علیه ظلمت.
**بیوگرافی شهید مربی
محمد مربی در اول مهرماه سال 1337 متولد شد و 26 فروردین سال 65 در منطقه سومار به شهادت رسید؛ پیکر مطهر این شهید بزرگوار در گلشن زهرای مراغه، قطعه یک، ردیف 18-2 به خاک سپرده شد.
اجتمام(1)***9185**1436
23/06/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها