واضح آرشیو وب فارسی:4jok: خاطرات خنده دار
یه بار رفته بودیم مسافرت یهو وسط راه بابام زد رو ترمز . دیدم داره 4 چشمی بالا رو نگاه میکنه ، بهش گفتم چیه؟ به سمت بالا اشاره کرد وقتی به بالا نگاه کردم دیدم بععععععله
روی پل هوایی یه چوپان داره میره و پشت سرش یه گله گوسفند دارن رد میشن و پشت سر اونها سگ گله داره از رو پل رد میشه!!!
.
.
.
.
لامصب فکر کنم گوسفندا دیدن آدما از پل استفاده نمیکنن دارن خودشون استفاده کامل رو میبرن. نه آخه گوسفند اینقدر با فرهنگ دیده بودین ؟ اگه ندیده بودین بلایکین اگر هم دیده بودین بازم بلیکین چون من الان بهتون نشان دادم.
فرستنده : MammaD |60942|j 169187 |
---------------------
جوک متفرقه
بدترین وگندترین بویی که به مشام میرسه بوی ماه مدرسه است.
میگین نه؟
تا چند روز دیگه میبینیم.
فرستنده : E0204 |57612|j 169185 |
---------------------
فک و فامیله داریم
دیروز مهمون بودیم بعد همه کله ها تو گوشیو تبلت و ... بعد دیدم دختر عموم با پسر عموم(خواهر برادر) دارن همو می بینن می خندن بعد کاشف به عمل امد اینا دارن باهم چت می کنن!عموم فهمیده بهشون گفته خوب چیز جالبیه به ما هم بگید خوب! پسر عمو کوچیکم در امد گفت به تو چه که اینا چی کار می کنن؟ حریم خصوصی نداریم؟اصلا حقوق بشر چی؟حمایت از کودکان چی؟
خر درونم بهم جفتک بزنه اگر دروغ بگم
حقوق بشر :*-*
حریم خصوصی :)
عموم که در همون کانون گرم خانواده ذوب شد
فرستنده : taj dar |62085|j 169184 |
---------------------
اس ام اس زیبا
ﺑﻬـﺘﺮ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ " ﺩﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ " ﺟﻤﻠـــﻪ " ﺑﻬـﺖ ﺍﻋـﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﻣﻪ " ﻫﺮ ﮐﺴــﯽ ﻣﯿﺘـﻮﻧﻪ ﻫـﺮ ﮐـﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﻪ. . . ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫـﺮ ﮐﺴﯽ ﻧـﻤﯿﺸﻪ ﺍﻋﺘﻤــــــﺎﺩ ﮐـﺮﺩ!!!
فرستنده : Arash 22 |6724|j 169183 |
---------------------
فانتزی من اینه
فانتزیم اینه که اخرین غروبی که مشاهده میکنم سی و یک شهریور باشه
فرستنده : یک اه بلند |61718|j 169182 |
---------------------
جوک متفرقه
امروزیه مطلب فرستادم دیدم تاییدشد داشتم غش میکردم درخواست ویدیو چک دادم دیدم نه خیرررررمدیر4جوک داره غهغه میخنده روم کم شدرفتم محوشدم توا فق ............بلهههه باهم چین ادمایی طرفیم:-(
فرستنده : امیرچالوسی!چیه مگه |61370|j 169181 |
---------------------
اس ام اس جدید
@@@@من و اون. . . ما نشدیم@@@@
عاغا اعتراف میکنم تا سوم راهنمایی که بودم هر وقت دلم درد میگرفت فکر میکردم باردارم(^_^)
انقد گریه میکردم،میرفتم وسایل سنگین خونه رو جا به جا میکردم،زعفرون دم میکردم میخوردم
خوب ک میشدم کلی حال میکردم که بچم افتاد^_^
حال کنید چه بچه اسگلی مامانم تحویل جامعه داده!!!! حالا باز بگید دختر چش و گوش بسته نیس. . .
ولی الان دیگه عاقل شدم وقتی حالت تهوع بم دست میده نگران میشم و عملیات ویژه رو انجام میدم
اونوخ پریروز گودزیلا داییم (متولد 85)میگه من اگه یه روز باردار شم بخوام زایمان کنم حتما سزارین میکنم اونم نه تو ایران تو خارج!!!!!!
آخه خارج بعد زایمان 7تا لایه شکم رو میدوزن ایران فقط لایه رویی رو،،،،، منم نمیخام هیکلم خراب شه
قیافه من اون لحظهo_O
قیافه خودش(^_^)
تکنسین اتاق عمل خارج:-S
لایه هفتم شکم:|
مدیونین اگه فک کنید تو آیفونش انواع فیلم زایمانارو داره،من که دل نداشتم ببینم
خدایا اگر آتش جهنمت فرداست چرا امروز میسوزم؟؟؟؟
الهی العفو
فرستنده : ~_~ti!iti!ish~_~ |58975|j 169180 |
---------------------
اس ام اس خنده دار
مورد داشتیم دختره واسه دست انداز بوق زده بره کنار
.
.
.
.
.
.
دست انداز از خنده صاف شده
فرستنده : شاهین0 |45971|j 169179 |
---------------------
جوک متفرقه
عاغا یه سال پیش ما با دوستان رفتیم کوه. بالای کوه شجاعت یا صداقت بازی میکردیم قرعه افتاد به دوستم شجاعتو انتخاب کرد منو با نامردی گفتم برو به اون پسر خوشگله که با هیوندا اومد درخواست ازدواج بده. اونم هیچی...حاضر بود مارمولک های اونجا رو ده دقیقه تو دهنش نگر داره این کارو نکنه ولی کوتاه نیومدیم. خلاصه رفت پیشنهاد ازدواج داد و پسره هم خیلی شیک و مجلسی قبول کرد دیروز هم عروسیشون بود. همه شاهدین ماجرا از پارسال تا حالا هر هفته پای اون کوهن و به موتوریا هم پیشنهاد ازدواج دادن چه رسد به هیوندا ولی به جایی نرسیدن. کفاصط راز موفقیتشو هم نمیگه که...
فرستنده : فیل فورجوک |61038|j 169177 |
---------------------
خاطرات خنده دار
خواهرم با گودزیلاش و آقاش اینا اومده بودن خونه ما (گودزیلا 5 سالشه )دست گودزیلاش یه تبلت بود پرسیدم این تبلت واسه کیه ؟
گفت واسه خودم0_0 بعد گفت ببین خاله توش واتس آپ و وایبر و لاین و تانگو و ویچت دارم !
من اینجوری : @_@
دوباره دهنشو باز کرد گفت خاله بازی خوب داری بهم بده :)
من تا ده سالگی فکر می کردم بهشت رو ابراست !
فرستنده : Shinshoony |62112|j 169176 |
---------------------
فک و فامیله داریم
اقا من از مهر ماه میرم یه دانشگاه یه شهر دیگه دیشب به خانواده میگم
هرچی محبت تو چنته داری رو کنید که دیگه چند روز دیگه من راهی ام حالا مکالمه رو داشته باشین
پدر:یعنی میشه من این همه پول لباس ندم خداجون
مادر:یعنی میشه سیب زمینی سرخ کرده هامو تمام و کمال ببرم سر سفره
برادر:یعنی میشه من دیگه ریخت این و نبینم
من: بغض راه گلومو بست هیچ چی
فرستنده : مریم |62110|j 169175 |
---------------------
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم که حس رقابت جویانم اجازه نمده مطالبی که بیشتر از مطلب من لایک خورده رو لایک کنم ....
حتی اونایی که کمتره ولی نسبت بهشون احساس خطر دارم هم لایک نمیکنم
فرستنده : PT hero |56424|j 169174 |
---------------------
جوک متفرقه
روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند.
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد..
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید.
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود.
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم. کافیست از تو سریعتر بدوم…
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت !
فرستنده : ❤✿✘سنگ صبور✘✿❤ |61271|j 169173 |
---------------------
فک و فامیله داریم
عکس العمل مادرم نسبت به مریضی فرزندانش:
.
.
برادرم: من سرم درد میکنه
مادر:آخی برو دراز بکش جوشونده برات درست کنم اگرم شدیده میخای بریم دکتر...
.
.من(درحال آبریزش و صدامثل الکس و تب جهنمی): فک کنم آنفولانزا گرفتم..
مادر: نگاش کن خرس گنده..خجالت نمیکشی خودتو میزنی به مریضی از زیرکار دربری؟
و به این ترتیب من کانون گرم خانواده رو احساس مینمایم و ذوب میشم:D
فرستنده : شیطونک |62111|j 169172 |
---------------------
اس ام اس خنده دار
قدیما آمیتا باچان فقط نیروی جاذبه رو بی اثر نشون میداد........اما تازگیا سلمان خان نیروی گریز از مرکز قانون پایستگی انرژی و سایر اصول فیزیک رو زیر سوال برده!!!!!
فرستنده : مهرشاد عقیلی |55757|j 169171 |
---------------------
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 4jok]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]