تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 7 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818800134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نجات از جنون عشق مجازی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نجات از جنون عشق مجازی
خدا بود و دیگر هیچ ...
گوهرشاد، همسر شاهرخ میرزا، زنى مؤمن و با تقوا بود که مسجد گوهرشاد که در کنار حرم امام رضا علیه السلام  است، و دارای معمارى ارزشمندى است، به دستور او ساخته شد.گوهرشاد، در زمانى که مسجد در حال ساخت بود، گاهی سرکشى مى کرد و از معماران، پیشرفت کار را پرس و جو مى نمود. روزى که براى سرکشى ساختمان آمده بود، بادى وزیدن گرفت و گوشه روبندش بلند شد و یکى از کارگران چهره گوهرشاد را دید و با همان یک نگاه سخت دلباخته و شیفته او شد. کارگر از شدت عشق به گوهرشاد، روز به روز ضعیف و نحیف مى شد. سرانجام مریض شد و در بستر بیمارى افتاد، اما او جرأت ابراز این عشق را به کسى نداشت. مادرش روزى به دیدن او رفت و با دیدن وضع رقت بار فرزند به گریه افتاد. کارگر راز خود را با مادرش در میان گذاشت. مادر هم براى رفع این مشکل پیش گوهرشاد رفت و ماجرا را براى او تعریف کرد. گوهرشاد ابتدا از شنیدن ماجرا متاثر و ناراحت شد. اما براى نجات آن جوان به مادرش پاسخ مثبت داد و گفت: ازدواج با پسرت را البته با شرایطى مى پذیرم و آن شرط این است که پسرت چهل شبانه روز تمام در محراب مسجد به نماز و عبادت مشغول شود و ثواب آن را مهریه من قرار دهد. اگر این شرط را کامل به انجام رساند، آنگاه من هم از شوهرم شاهرخ میرزا طلاق مى گیرم و با پسرت ازدواج مى کنم .مادر به خانه بازگشت و توافق و شرط گوهرشاد را به پسرش گفت .جوان با خوشحالى از بستر بیمارى بلند شد و گفت: چهل روز که سهل است اگر یک سال هم مى گفت، قبول مى کردم .جوان خود را آماده کرد و به محراب عبادت رفت. چهل شبانه روز با اخلاص و حضور قلب به عبادت و راز و نیاز پرداخت . تاثیر معنوى نماز در این مدت در قلب و روح جوان راسخ شد و چشمه هاى حکمت و معنویت از قلبش جوشیدن گرفت .روز آخر، گوهرشاد کسى را فرستاد تا از حال و روز جوان جویا شود آن شخص به جوان گفت: من را گوهرشاد فرستاده است تا ببیند اگر به شرطتت عمل کرده اى، او هم به عهد خود وفا کند .جوان با بى اعتنایى تمام در پاسخ گفت: برو به خانم بگو من هرگز حاضر نیستم براى رسیدن به وصال او از معشوق و محبوب حقیقى خود دست بردارم !گوهرشاد که بصیرت دل داشت، جوان عاشق را با تدبیرى هوشمندانه از عشق مجازى به عشق حقیقى هدایت کرد و لذت عبادت و نماز و نیاز با خداى مهربان را به او چشانید.   تنظیم : رهنما_گروه دین و اندیشه تبیانمنبع : بهترین پناهگاه حكایات و داستانهاى نماز ، رحیم كارگر محمدیارى 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 634]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن