تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798440629




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

این فیلم مانند میوه نارس گندیده است +تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



این فیلم مانند میوه نارس گندیده است +تصاویر
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» یک تصویرگری ناتمام و الکن سینمایی است از اثری ادبی که نه در ماهیت و نه در اجرا، نتوانسته حق مطلب را ادا کند.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، حکایت فیلم اخیر بهروز افخمی«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» داستان بازيگري معروف «مهدي فخيم زاده» است که سال ها در سينما کار کرده و از اينکه همسرش «گوهر خیراندیش» بازيگري در سينما را به شکلي حرفه اي ادامه دهد، ناراضي است و اين باعث اختلاف آنها مي شود.
سفر آذر، دختر جوان خانواده «مرجان شيرمحمدي» به ايران و مشکلاتي که با همسرش داشته، خانواده را دور هم جمع مي کند. آذر حین اقامت در عمارت خانوادگي بطور اتفاقي با مردي جوان «رامبد جوان» آشنا مي شود و تصميم به ماندن مي گيرد.

فیلم جدید بهروز افخمی را می توان یک عبور نه چندان غافلگیرانه از مرز سینمای اصیل و سکنی گزیدن در ورای علقه های سینماورزانه دانست که با تمهیدی عاطفی، لاپوشانی شده است.
فیلمی که به کلی از فضای داغ، عاشقانه، دراماتیک و حرفه ای آثار خوب و ماندگاری چون شوکران و حتی طنزهای قابل تحمل و خوش ساختی مثل سن پطرزبورگ به دور است و به نحوی زمخت و لخت در گیرودار ادای دین به یک زندگی به ظاهر از دست رفته، باقی می ماند. فیلم نه فیلمنامه محکمی دارد و نه انسجام درستی.

شخصیت های ساختگی و رها در قاب بی هویت دوربین افخمی، تنها ادای چیزی را درمی آورند بی آنکه به آنها ورز داده شده باشد و البته به تماشاگر حقنه می شود. نوع جعل زندگی و ستایش دیرهنگام از همه آن چیزهایی که گویی یک زمانی فیلمساز اعتقاد چندانی به آنها نداشته و حالا در پیرانه سری، به آنها دست یافته و فهمش کرده و این موقعیت، بیش از آنکه بشاشیت و فرهمندی و فرحت داشته باشد، رقت انگیز و ترحم آمیز است.

دام درام برای این شخصیت های جعلی و مقوایی، بی فایده است و نه گره ای می افکند و نه گره ای می گشاید. نه قصه ای در کار است و نه نقطه عطفی؛ نه بارقه ای از هویتی و نه حرکت بر مدار درستی. همه چیز به یک تابلوی شتابزده و نیمه کاره می ماند که با کلی رنگ و لعاب، تزیین شده است. به همین دلیل هم هست که نه با مخاطب خاص سینما درگیر می شود و نه برای عموم مردم چیزی به ارمغان می آورد. و این همه شاید علاوه بر عناصر فرامتنی و ضعف کارگردانی و فهم کژ و معوج و البته دیرهنگام او از زندگی، به موضوع اقتباس هم، مرتبط است که هست.      

 


«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» یک تصویرگری ناتمام و الکن سینمایی است از اثری ادبی که نه در ماهیت و نه در اجرا، نتوانسته حق مطلب را ادا کند. آن هم با این همه ارجاع و استعاره فرامتنی و توجه و تنبه دادن دهان پرکن و سخت به مباحث جدی هستی شناختی و فلسفی و موضوعات بغرنج انسان امروز؛ از غم غربت و سوز هجر و حسادت مدرن و کنایه های ارتجاعی به سنت گرفته تا همجنس بازی در غرب و... .

خلاصه اینکه در یک محدوده ادبی- سینمایی نازل و ضعیف و شتابزده و ورز نیامده، با یک مانیفست و ارجاع حجیم و کلی حرف در گلومانده کارگردان، در باب زندگی در انواع و اقسام موقعیت های متعالی و نازلش روبروییم: از عشق و هویت و فهم مشترک گرفته تا طعم کباب در شمال!
البته به همه اینها باید اضافه کرد بازی های به کلی بد و ملال آور اکثر نقش های فیلم، خصوصا امیرعلی دانایی و مرجان شیرمحمدی را که به طرز رقت آوری توی ذوق می زند. به نظر می رسد ما در «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بیش و پیش از آنکه با سینما و داستان و درام و فضا و لذت از دنیای بدیع و نوآورانه یک فیلمساز مولف روبرو باشیم با محاکات ابتر مانده و پیرهنگام یک موجود زمینی روبروییم که جابجا شده و سینما را با اصل زندگی و احیانا سالها پیش زندگی را با اصل سینما اشتباه گرفته.    




همان عنصر مستعدی که عاشق ادبیات و کاربلد سینماست و حداقل با «شوکران»اش اثبات کرده که چقدر خوب بلد است درام را به تصویر بکشد و ما را در دنیا گرم قصه گویی استاندارد و خوش ریتمش پیش ببرد و غرق لذت کند.

حکایت «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» با این همه ضعف ساختاری و عیب و ایراد فیلمنامه ای و بازی های بد و کشدار و زمخت و الکن بودنش، حکایت یک میوه نارس گندیده است که نه می توان خورد و نه می توان دید و تنها چیزی که ازش می ماند حسرت است و بس!   فرهنگ نیوز   130      




۱۹/۰۶/۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن