واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
محیطبانان؛ فداکاران عرصه طبیعت
با شنیدن صدای موتور، آمنه سه ساله با شادی و لهجه بچهگانهاش داد میزند: « بابا اومد!» این کار هر روز آمنه است.
به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، تا جایی که خانواده مجبور میشوند از همسایه بخواهند هنگام ورود به کوچه، موتورش را خاموش کند چرا که آمنه سه ساله نمیداند دیگر هیچوقت صدای موتور پدرش را نخواهد شنید. شاید سالها طول بکشد تا آمنه مفهوم فداکاری پدرش را دریابد. پدر آمنه نیز همانند بسیاری از محیطبانانی که در طی این سالها جان خود را فدای ماندگاری طبیعت کردهاند، جاودانه شده است. چند روز محیطبانان گرامی داشته شد و از فداکاران عرصه طبیعت تجلیل به عمل آمد. شاید کسانی که از نزدیک با مشکلات و مصائب این قشر آشنایی نداشته باشد، محیطبانی را یکی از مفرحترین و هیجان انگیزترین مشاغل دنیا تصور کنند. زندگی و تردد دائم در جنگل، قدم زدن در جنگل و کوهستان مه آلود، صدای خشخش برگها، نم نم باران در درههای سر سبز، غروب خورشید در پائیز رنگارنگ و ... یادآور صحنه و لحظات نشاطانگیزی است که گاها این صحنه ها را فقط در برنامهها و فیلمهای مستند میبینیم. غافل از اینکه محیطبانان با وجود حضور دائم در طبیعت، بهره چندانی از این مواهب الهی و زیباییها نمیبرند و چونان سربازان و مرزبانان گمنام با کمترین امکانات و تجهیزات و حداقل دستمزد، در حفاظت از محیط زیست این سرزمین جانفشانی و فداکاری میکنند و در معرض انواع و اقسام مخاطرات طبیعی و انسانی هستند. هر چند در همه حرفهها و مشاغل نوعی سختی دیده میشود و مخاطرات ریز و درشت با بسیاری از مشاغل گره خورده و عجین شده است ولی در کمتر حرفه غیر نظامیای، شلیک مستقیم به سر و صورت یا حمله دستهجمعی با چوب و چماق و تبر به سر و صورت دیده میشود. هنوز ماجرای چند ماه حمله به محیطبانان گلستانی توسط هشت نفر از شکارچیان غیر مجاز از خاطرمان محو نشده است. در صفحه حوادث جراید نیز کمتر روزی است که خبری از ضرب و شتم، جراحت و حتی قتل محیط بانان چاپ نشود. قتل بیش از 157 محیط بان به گزاش برخی منابع موید این مطلب است که جان در برابر لحظات نشاط انگیز شکارچیان بهای چندانی ندارد و نباید عیش آنان را به بهانه حفظ گونههای نادر مکدر کرد! مصدومیتهای شدید، قطع عضو، از کارافتادگی، صدمات جدی به چشم و صورت و فوت و قتل بیش از 157 محیط بان در این سالها، تنها بخشی از قصه پر غصه محیط بانان و خانوادههای آنهاست که جبران مافات در بسیاری این موارد تقر یبا محال است. خطرات و گرفتاریهای غیر مترقبه نیز در این شغل کم نیستند. بدون شک محیط بانان گلستانی ماجرای غمبار همکارانشان مرحومان «ارساری» و «ایری» را هیچگاه فراموش نخواهند که هنگام گشتزنی در ارتفاعات «جهاننما» در اثر سقوط در آببندان دچار یخ یزدگی شدند و جان خود را از دست دادند. البته اگر بخواهیم از جفاهایی که در طول این سالها بر محیط بانان روا شده است بنویسم مثنوی 70 من کاغذ میشود و از حوصله خوانندگان خارج است. در کنار موارد یاد شده، آتشسوزیهای عمدی و غیر عمدی، رها سازی زباله در مناطق جنگلی توسط گردشگران، ورود خودرو به عرصههای جنگلی، ساخت و سازهای غیر مجاز، قطع آشکار درختان و بیمهریهای رایج به طبیعت بخشی از دل مشغولیها و حرص خوردنهای روزانه این عزیزان است. هر چند همه ساله مسئولان در همایشهایی که به مناسبت تجلیل از محیط بانان ترتیب میدهند، از اخبار خوش و افزایش چند درصدی حقوق و دستمزد سخن به میان میآورند، غافل از اینکه محیط بانان قبل از افزایش دستمزد، نیاز به افزایش امنیت شغلی و حمایت جدی دارند . چرا که نا شکارچیان حق دارند برای تحقق عیش چند ساعته شان، به صورت محیط بان شلیک مستقیم داشته باشند ولی محیط بان هنگام استفاده از سلاح مجازی که در دست دارد، یاد محیط بانانی میافتند که در صف قصاص منتظر اندکی ترحم و حمایت هستند. محیط بانی که با بیل و بطری نوشابه خانواده آتش مهار میکند، محیط بانی که با موتور 400 هزار تومانی به تعقیب موتور 50 میلیونی شکارچیان میپردازد، محیط بانی که خودرواش توسط خودروی چند صد میلیونی شکارچیان تا ایستگاه محیط بانی بکسل میشود، تنها خبر خوشی که میتواند بشنود افزایش تجهیزات و حمایت جدی از محیط زیست است. دردمندانه اینکه در طول این سالها کسانی که برای طبیعت و سامان آن قانون تدوین کردند و نسخه شفا پیچیدند و دل سوزاندند، هیچگاه از آلام و مصائب واقعی این شغل پر مخاطره آگاه نشدند و ارزش طبیعت را با سنگ محک رنگ و لعاب ظاهریاش رقم زدند، چرا که این شغل هنوز در رده مشاغل سخت و زیان آور قرار نگرفته است! کمبود تجهیزات، حمایت از شکارچیان و ضعف در اجرای احکام، میزان اندک جرایم شکار به نحوی میزان جریمه از قیمت پوست حیوان شکار شده کمتر است و ... باعث شده تا کسانی که در این حرفه پای میگذارند تنها به عشق طبیعت این لباس مقدس را به تن کنند. آنچه که بیشتر از همه محیط بانان را میآزارد برخوردهای سلیقهای و سیاسی با جنگل و طبیعت است که در برخی از نقاط کشور با قطع چهار اصله درخت فریاد وامصیبتا و وا جنگلای عدهای در جراید و حتی رسانه ملی گوش فلک را کر میکند ولی در مهد طبیعت و جنگلهای نادر، به علت کمبود امکانات و تجهیزات همه ساله صدها هکتار از جنگلهای سر سبز در آتش بیتدبیری عدهای نابود میشود و همان افراد به راحتی روی خود را بر میگردانند و از مصاحبه، ارسال تجهیزات و حتی وقت ملاقات سر باز میزنند! در این بین نیز عدهای در استان که عقدهای هشت سالهای در وجود شان نهادینه شده از کم کاری مطبوعات در این هشت سال و جفا در حق طبیعت از سوی رسانههای استانی مینالند! جا دارد مسئولان دلسوز نظام در حمایت واقعی و دلسوزانه از محیط بانان و حفاظت غیر همایشی و کلیشهای از محیط زیست و طبیعت سر زمینمان، با برنامهریزی و تعیین اهداف مشخص، راه را برای نگاهبانی از این امانت الهی هموار سازند و دیگر شاهد بیمهری و کم لطفی در حق طبیعت و یاوران همیشگیاش نباشیم. =============== گزارش از وحید حاجسعیدی =============== انتهای پیام/2307/
93/06/19 - 10:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]