واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دختران جوان قاتل پدرشان را بخشيدند
دو دختر جوان از مردي كه پنج سال قبل پدرشان را در شهريار به قتل رسانده بود، اعلام گذشت كردند.
به گزارش خبرنگار ما، اين پرونده مهرماه سال 88 همزمان با قتل مردي ميانسال در شهريار تشكيل شد. روز حادثه مأموران در خانه مقتول كه ايوب نام داشت و با دو ضربه چاقو كشته شده بود، حاضر شدند. خيلي زود مشخص شد، زني كه نزديك جسد گريه ميكند، فرشته نام دارد و همسر دوم مقتول است. لحظاتي قبل از حادثه مردي به نام رحمان كه خواستگار قبلي فرشته بوده، وارد خانه شده و بعد از قتل از محل گريخته است.
با حضور بازپرس در محل، جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و زن جوان مورد بازجويي قرار گرفت. او توضيح داد: چند سال قبل در حالي كه ايوب همسر داشت، به عقد او درآمدم و با هم ازدواج كرديم.
فرشته در توضيح حادثه گفت: لحظاتي قبل از حادثه زنگ خانه زده شد و ايوب در را باز كرد. وقتي نگاه كردم ديدم رحمان كه قبلاً خواستگارم بود به در خانه آمده و دارد با شوهرم حرف ميزند. دقايقي نگذشته بود كه صداي دلخراش ايوب را شنيدم. به سرعت به داخل حياط دويدم و شوهرم را ديدم كه غرق در خون روي زمين افتاده و رحمان هم فرار كرده است.
بازداشت قاتل فراري
بعد از ثبت اظهارات زن جوان كارآگاهان به دستور بازپرس دست به تحقيق زدند و در حالي كه تلاش ميكردند متهم را بازداشت كنند متوجه شدند او خودش را به پليس معرفي كرده است. متهم با اقرار به قتل گفت به خاطر عذاب وجدان، خودش را معرفي كرده است.
اقرار به قتل عشقي
وي با اظهار پشيماني گفت: چند سال قبل با فرشته آشنا شدم و قرار شد كه با هم ازدواج كنيم اما متوجه شدم كه مردي به نام ايوب از او خواستگاري و با او ازدواج كرده است. بعد از آن ارتباط ما قطع شد. چند ماهي گذشت و از او خبري نداشتم تا اينكه دو ماه قبل فرشته با من تماس گرفت. ابتدا قصد نداشتم با او حرف بزنم اما وقتي اصرار كرد با هم در خيابان قرار گذاشتيم و حرف زديم. گفت كه شوهرش را دوست ندارد. سن شوهرش زياد است و دوست ندارد با او زندگي كند. چند روز قبل دوباره تماس گرفت و اصرار كرد با شوهرش حرف بزنم و او را راضي كنم تا فرشته را طلاق دهد.
روز حادثه
متهم در توضيح حادثه گفت: وقتي اصرار كرد پيشنهاد فرشته را قبول كردم و آدرس خانهاش را گرفتم. روز حادثه از ترس چاقويي برداشتم و به در خانه ايوب رفتم. وقتي در زدم مقتول در را باز كرد. من خودم را به او معرفي كردم و در مورد پيشنهاد فرشته با او حرف زدم. ايوب از حرفهاي من خيلي عصباني شد و با هم درگير شديم. وقتي درگيري ما بالا گرفت چاقو را به طرف او پرتاب كردم تا او را بترسانم اما ضربه به پهلويش اصابت كرد و روي زمين افتاد. سپس از ترس فرار كردم تا اينكه از طريق فرشته فهميدم ايوب فوت شده است. بعد از اين هر شب كابوس ميديدم و عذاب وجدان داشتم تا اينكه خودم را به پليس معرفي كردم.
محاكمه
متهم بعد از تحقيقات تكميلي در تاريخ 17 شهريور ماه سال 89 در شعبه 113 دادگاه كيفري محاكمه شد. اوليايدم مقتول براي متهم درخواست قصاص كردند و هيئت قضايي، رحمان را به خاطر قتل عمد ايوب به قصاص محكوم كردند.
حكم متهم بعد از تأييد در ديوان عالي كشور براي سير مقدمات اجراي حكم به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شد.
سپس تيم صلح و سازش شعبه اجراي احكام جلساتي را براي جلب رضايت از اولياي دم در محل شعبه برگزار كردند. سرانجام تلاشهاي تيم صلح و سازش نتيجه داد و چند روز قبل دو دختر مقتول به شعبه اجراي احكام رفتند و رضايتنامه كتبي خود را به رئيس شعبه اجراي احكام ارائه دادند. بنابراين در حالي كه متهم بعد از گرفتن استيذان حكمش در يك قدمي چوبه دار قرار داشت با اقدام خداپسندانه اوليايدم به زندگي دوباره بازگشت.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]