واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰
سن دخترک بیش از 6-5 سال نمیزند روی پایینترین پله فواره بلند چند طبقه نشسته و در خیالات خود غرق شده است مادرش کمی آن طرفتر روی پلههای صحن و سرای امام زاده محسن(ع) نشسته و با وسواسی خیرخواهانه رفتار کودک را میکاود. دخترک ماسک به صورت دارد، موهای سرش کم پشت شده و صورتش رو به زردی میزند با این حال با اشتیاق موهای عروسک را به تلافی موهای نداشته خودش با احتیاط شانه میزند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه اصفهان، انگار اینجا تنها نقطهای است که پدران و مادران در برابر شیطنتهای کلافه کننده کودکانشان هیچ نمیگویند چراکه میدانند معلوم نیست فرزندشان تا یک ساعت دیگر زنده باشد یا نه، پسرکی رنجور بادبادک اهدایی مرکز سرطان اصفهان را محکم در دستانش گرفته است شاید به این فکر میکند هرچه بادکنک آرزوهایش را محکمتر بگیرد دردش آرام میگیرد ناگهان بینیاش شروع به خون ریزی میکند. میگویند سرطان دوباره عود کرده اما مادر اصرار دارد دست خدام حرم قدس رضوی برای یک بار هم که شده روی سر پسرک کشیده شود. بچههای مرکز سرطان اصفهان به همکاری معاونت فرهنگی تفریحی امام زاده محسن(ع) برای خدام تازه وارد برنامه ویژه ای تدارک دیدهاند. بازار نوشتن دل نوشتههای کودکانه برای امام رضا داغ داغ است و مادری در میان اشکهای بی امان فرزندش با گریه میگوید «شفایت را از امام بخواه بگو امام رضا بیماریم را خوب کن تا در مشهد به پابوست بیایم». تسبیح هزارتایی فیروزه در دستان مادر بزرگ دست به دست میشود نگاهها همگی به خیابان دوخته شده یکی میگوید «نمیدانم با چه میآیند، کاش میشد پذیرایی شایسته تری از خدام حرم امام هشتم انجام میدادیم». دیگری میگوید «همین که منت گذاشتهاند تا به دیدن بچههایمان بیایند باید تا ابد شکرگزار خداوند باشیم». چند ماهی است یکی از بچههای مرکز سرطان اصفهان آسمانی شده خانوادهاش هنوز مشکی پوشیدهاند در میان هیاهوی انتظار جمعیت فقط آمدهاند تا از خدام امام رضا به خاطر امیدی که در چند ماه آخر زندگی فرزندشان در دل او ایجاد شده بود تشکر کنند اشک در چشم یکی از مادران جمع شده دور از چشم دختر سرطانیاش آرام ناله میزند «خدایا آرزوهای دخترم را ناامید نکن خدایا به آبروی ضامن آهو زندهاش نگاه دار». انتظارها به سر آمده پرچم سبز حرم رضوی با عطر ناب گلاب بر سر و صورت بچههایی کشیده میشود که بهترین سالهای کودکیشان را به جنگیدن برای بقا گذراندهاند. 5 شاخه گل تقدیم سفیران حرم آقا میشود و خدام حرم با شفقتی وصف ناپذیر پرچم آستان قدس رضوی را بر روی سر همه بچهها دست میکشند. عریضههای شفاعت امام رضا دست به دست در میان جمعیت میگردد و کودکان که دیگر از مصرف داروهای قوی شیمی درمانی رنجور شدهاند در آغوش مادرانشان بیتابی میکنند اما چشم از پرچم امام رضا(ع) بر نمیدارند. خستگی دیگر جزء جدایی ناپذیر چهرههای مادران شده اما باز هم با حوصله به سؤالهای بی پایان و گاه پیچیده بچهها از زندگی جواب میدهند. در میان جشن کودکی با فریاد از مادرش قول میگیرد که دیگر او را به بیمارستان نبرد و با اغراقی شیرین و کودکانه میگوید «مامان اگه برم بیمارستان که دیگه نمیتونم دانشگاه برم تو دوست داری من بی سواد بمونم» و مادر با صبری که بغض را در گلو خفه میکند میگوید بگذار به خانه برویم شب در این مورد تصمیم میگیریم. گروه تواشیح آستان امام زاده محسن(ع) هم صدا با هم دم گرفتهاند و از انتظار برای فرج آقا صاحبالزمان(عج) میخوانند هم خوانی که تمام میشود سید غلام رضا زاهدی نیا یکی از خدام حرم قدس رضوی از لزوم نزدیکی حضور قلب انسان به ائمه اطهار به ویژه حرم امام علی بن موسیالرضا(ع) سخن میگوید و با ذکر خاطرهای ادامه میدهد: هر چند شرفیابی در مشهد مقدس فضیلت بزرگی است و آثار و برکات معنوی زیادی دارد اما رأفت امام رضا (ع) تا اندازهای است که به سلام خالصانه همه نیازمندان جهان پاسخ میدهد. زاهدی نیا میافزاید: عالم محضر خدا است و در این میان حضور امامان نیز مهم، تاثیر گذار و تعیین کننده است همان گونه که ما در زیارت نامه امام رضا(ع) خطاب به ایشان عرض میکنیم «تو مامور هستی که ما را پناه بدهی و امور زندگی ما را سامان ببخشی» بنابراین امام هشتم از سوی خداوند ماموریت یافته تا به امور مردم رسیدگی کند و آنها را سامان ببخشد. برنامه سفر خدام آستان قدس رضوی ادامه دارد اما ماموریت آنها در این جا به اتمام رسیده کودکان مرکز سرطان اصفهان برای بار آخر پرچم زیبای سبز رنگ امام هشتم را میبوسند نمک تبرکی میگیرند و کنار میروند خادم خوش صدای حرم کودکان را در حلقه بزرگی جمع میکند سلام مخصوص امام رضا را به زبان عربی میخواند و در ادامه خوش نوا دم میگیرد میلاد رضا شد که به ما مولا اوست / چون وصی و نگین عصمت با اوست/ سرچشمه لطفند امامان همه / لیک ملجا رافت خدا تنها اوست... دعای فرج امام زمان(عج) و آرزوی شفای همه بیماران سخن آخر خادم است. تب و تاب جمعیت تازه به اوج خود رسیده است، کودکی با دستگاه اکسیژنی که در دست دارد پرچم را بدرقه میکند و دخترکی که تا این لحظه عروسک مو بلندش را یک لحظه از خودش جدا نکرده بود با عجله برای امام رضا یک قلب میکشد و بالایش مینویسد «تقدیمی از طرف زهرا» به دنبال خادم میدود نقاشی را به او میدهد و از او میخواهد که آن را درون حرم امام رضا بیندازد. جمعیت که توانی برای متوقف کردن زمان ندارد برای بدرقه کاروان قدس رضوی هم صدا با هم میخوانند «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا الْمُرْتَضَی الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّری، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]