تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏نمايد و روزى را زياد مى‏كند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843988826




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۱۵ شهريور ۱۳۹۳ (۸:۵۹ق.ظ)
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى دنيا در حال تغيير است، نظم جهانى در حال تغيير است و نظم جديدى در حال نطفه‌بندى است، ما طبعاً وظايف مهم‌ترى خواهيم داشت. در نظم جديد عالم، جايگاه اسلام، جايگاه جمهورى اسلامى، جايگاه کشور مهم ما ايران کجا خواهد بود؟
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ (۱)
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين‌
خوشامد عرض ميکنم به همه‌ى برادران عزيز، علماى بزرگوار و معتمَدان و خبرگان ملت. جاى جناب آقاى مهدوى در اين جلسه‌ى ما حقيقتاً خالى است و متأسفيم از اينکه اين برادر بسيار خوب و اين شخصيت بسيار ارزنده حدود سه ماه است که در بيمارى سخت قرار دارند. خيلى بجا است که برادران عزيز، آقايان محترم حمدى را براى شفاى ايشان تلاوت بفرماييد. اللّهُمَّ اشفِهِ بِشِفائِکَ وَ داوِهِ بِدَوائِکَ وَ عافِهِ بِعافِيَتِکَ بِحَقِ‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. ياد دوستان و برادرانى را که در اين فاصله از ميان ما رفته‌اند، گرامى ميداريم و براى آنها طلب مغفرت ميکنيم: مرحوم آقاى محمدى گيلانى، مرحوم آقاى زرندى، مرحوم ماموستا مجتهدى و اخيراً مرحوم آقاى جبارى (رحمة الله عليهم).
ماه ذى‌القعده است. مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملکى (رضوان الله تعالى عليه) ميفرمايند ماه ذى‌القعده ماه توبه است، ماه رجوع الى‌الله است، ماه مراقبت از خود براى اينکه مبادا خداى نکرده با عمل خودمان، محاربه‌ى با خداى متعال و رسول خدا بکنيم. ايشان ميفرمايند ذى‌القعده که ماه نشستن از جنگ با دشمنان خدا است، به طريق اولى‌ بايستى ماهى باشد که انسان مراقب باشد که مبادا دچار محاربه‌ى با خداى متعال بشود. و اين عمل معروف يکشنبه‌ى ذى‌القعده(۲) را ايشان ذکر ميکنند و تأکيد ميکنند، اصرار ميکنند که اين عمل را انجام بدهيم.
مرحوم حاج ميرزا على آقاى قاضى (رضوان الله عليه) در ورود ماه ذى‌القعده يک مکتوبى، نامه‌اى دارند به دوستانشان، به مريدانشان و شاگردانشان که در اين کتابى که شرح حال ايشان است، درج شده است. مرحوم آقاى قاضى به عربى اشعار برجسته‌اى دارند؛ به تعبير مرحوم آقاى طباطبايى شاعرٌمفلق(۳) [بودند]؛ ايشان طبق تشخيص مرحوم آقاى طباطبايى (رضوان الله عليه) شاعر برجسته‌اى بودند. يک قصيده‌ى خيلى شيوايى ايشان انشاء ميکند که اول آن اين است: «تنبه فقد وافتکم الاشهر الحرم». اين قصيده را ايشان مفصل [گفته‌اند]؛ و توصيه‌هايى دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتى است براى ما، براى مردم که ان‌شاءالله از برکات اين ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببريم. و البته ماه ذى‌القعده، ماه حضرت ثامن‌الحجج (سلام‌الله‌عليه) هم هست که ولى‌نعمت همه - بخصوص ما ايرانى‌ها - هستند که از برکات مضجع ايشان و مرقد ايشان ان‌شاءالله بهره ببريم، استفاده کنيم و ان‌شاءالله خودمان را به ارزشهاى رضوى نزديک کنيم.
درباره‌ى مسائل جارى جهان و کشور، من يک مطلبى را آماده کرده‌ام که عرض بکنم؛ خلاصه‌ى مطلب اين است که ما به مسائل جهانى و مسائل منطقه‌اى و از جمله مسائل کشورمان، بايد نگاه کلان و جامع داشته باشيم؛ اين نگاه کلان، به ما معرفت و بصيرتى را عطا ميکند که اولاً موقعيت خودمان را، جايگاه خودمان را، ايستگاه خودمان را در وضع کنونى بازيابى کنيم و بفهميم در چه وضعى قرار داريم؛ بعد هم به ما تعليم ميدهد که براى آينده چه بايد بکنيم.
در نگاه کلان به کل جهان - و از جمله به منطقه - انسان به اين نکته‌ى اساسى برخورد ميکند که نظم مستقر حاکم قبلى دنيا در حال تغيير و تبديل است؛ اين را انسان ميفهمد و مشاهده ميکند. بعد از جنگ اول جهانى، يک نظم جديدى در عالم و بخصوص در منطقه‌ى ما به‌وجود آمد؛ قدرتهايى جان گرفتند، قدرتهاى برتر عالم شدند؛ و بعد از جنگ دوم جهانى - که تا کنون حدود هفتاد سال از پايان آن ميگذرد - اين نظم جهانى استقرار پيدا کرد و مديريت عالم به شکل خاصى درآمد. غرب در واقع، چه به شکل نظام سوسياليستى و چه به شکل نظام ليبراليستى - که هردو غربى بودند - حاکم بر مديريت جهان شد و مديريت جهان در اختيار اينها قرار گرفت. آسيا و آفريقا و آمريکاى لاتين و مناطق گوناگون دنيا تحت نفوذ و هيمنه و اراده‌ى اينها در طول اين هفتاد سال حرکت کردند. انسان بروشنى ميبيند که اين نظم در حال تغيير است که حالا من مختصراً اشاره ميکنم و دلايل اين تغيير و نشانه‌هاى اين تغيير را عرض ميکنم.
خب، وقتى که دنيا در حال تغيير است، نظم جهانى در حال تغيير است و نظم جديدى در حال نطفه‌بندى است، ما طبعاً وظايف مهم‌ترى خواهيم داشت. در نظم جديد عالم، جايگاه اسلام، جايگاه جمهورى اسلامى، جايگاه کشور مهم ما ايران کجا خواهد بود؟ اين را ميتوانيم فکر کنيم، پيش‌بينى کنيم، در راه آن حرکت کنيم. آن نظم قبلى - که عرض کرديم حدود هفتاد سال به‌نحو مستقر در دنيا حاکم بود - دو پايه‌ى اساسى داشت: يک پايه‌ى فکرى و ارزشى، و يک پايه‌ى عملى، يعنى نظامى و سياسى. عرض من اين است که هردو پايه امروز دچار چالش شده، دچار تزلزل شده.
اما آن پايه‌ى اخلاقى و فکرى عبارت بود از ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب - شامل اروپا و آمريکا - بر بقيه‌ى مناطق جهان و بقيه‌ى ملل عالم. شعارهايى را اينها مطرح کردند که اين ربطى به پيشرفتهاى علمى و صنعتى ندارد؛ شعارهاى جذاب و فريبنده مثل شعار آزادى، شعار دموکراسى، شعار حقوق بشر، شعار دفاع از ملتها و از آحاد انسانها را سرِدست گرفتند و مطرح کردند و خواستند برترى نظام ارزشى خودشان را بر ساير مناطق عالم، بر اديان عالم، بر نحله‌هاى(۴) گوناگون فکرى و بخصوص بر اسلام، از اين طريق تثبيت کنند. موفق هم شدند؛ يعنى در دنياى اسلامِ ما، افرادى، گروه‌هايى، شخصيت‌هاى سياسى‌اى و دولتهايى که حقيقتاً معتقد شدند به برترىِ نظام ارزشى غرب، کم نيستند. امروز هم در داخل جامعه‌ى ما کسانى هستند که همين فکر و همين عقيده را دارند.
در بخش دوم که بخش عملى است - که پايه‌ى دوم قدرت غرب و تسلط غرب بر مديريت جهان بود - مسئله‌ى توانايى‌هاى سياسى و نظامى بود که اگر ملتها يا دولتها يا جريانهاى گوناگونى تحت تأثير آن نظام ارزشى و آن جنبه‌ى اول قرار نميگرفتند و تسليم نميشدند و ايستادگى ميکردند، اينها با فشار سياسى و با فشار نظامى با آنها مواجه ميشدند و کارهاى زيادى را انجام ميدادند که کسانى که زير بار آن عامل اول نميرفتند، با فشار عامل دوم، يعنى فشار سياسى و فشار نظامى و امنيتى، مجبور بشوند با آنها همراهى کنند و همکارى کنند.
اين را ما در دنيا مشاهده کرديم، در کشور خودمان مشاهده کرديم. دستگاه‌هاى تبليغاتى غرب هم که روزبه‌روز توسعه پيدا ميکردند و مدرن ميشدند و توانايى‌هايشان افزايش پيدا ميکرد، اين دو عامل - يعنى عامل برترى ارزشى و عامل سلطه‌ى نظامى و سياسى - را مرتباً به رخ ملتها کشيدند؛ صاحبان فکر را، روشنفکرها را و بتدريج عامه‌ى مردم را نسبت به آن به قناعت رساندند.
امروز هر دو عامل دچار چالش شده؛ هم آن عامل اول و هم عامل دوم. آن دو ابزار و دو سلاحى - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنيا را مديريت کند و عملاً تسلط بر دنيا را به‌دست گرفته بود و مديريت دنيا را به‌دست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنيا بتدريج ضعيف شده است. اما آن عامل اول که عامل ارزشى بود - يعنى رجحان ارزشهاى غربى بر ارزشهاى ملل ديگر، اديان، اسلام و غيره - دچار تزلزل شده به دلايلى. عواملى موجب شده است که دچار تزلزل بشود. من چند عامل از اين عوامل را اينجا يادداشت کرده‌ام که عرض ميکنم: يکى از اين عواملى که نظام ارزشى غرب را و سلطه‌ى معنوى اين نظام را متزلزل کرده، بحران رو به افزايش اخلاقى و معنوى در غرب است؛ که نشانه‌ى بارز آن رواج احساس پوچى، احساس بيهودگى، احساس ناامنى روحى در بين آحاد مردم - بخصوص در بين جوانها - در غرب است. تلاشىِ خانواده؛ بنيان خانواده در غرب دچار تزلزل شديد است و متلاشى شده که اين آثار را ميگذارد. مسئله‌ى زن که بر روى مسئله‌ى زن جهت‌گيرى غربى به‌نحوى بوده است که امروز حرکت فمينيستى - که از ده‌ها سال قبل شروع شده بود - زير سؤال جدى از سوى متفکرين و روشنفکران و اهل فکر است؛ يعنى احساس ميکنند که اين يک دامى براى زن بود و زن را دچار محاذير(۵) عجيب‌وغريبى کرده است که داستان مفصلى است.
مسئله‌ى ارزش شدن منکرات؛ مثلاً همجنس‌بازى در غرب ميشود ارزش؛ مخالفت با همجنس‌بازى ميشود ضد ارزش! که اگر چنانچه - امروز در دنياى غرب اين‌جورى است - با کسى، با يک مقام دولتى‌اى، رئيس جمهورى، شخصيت برجسته‌اى مصاحبه کنند و او بگويد من با همجنس‌بازى مخالفم، اين به‌عنوان يک نقطه‌ى منفى در کارنامه‌ى او در دنيا تلقى ميشود؛ يعنى فضاى اخلاقى غرب، به اين جهت، به اين سمت رفته. البته در اين زمينه متوقف هم نخواهد ماند و پيش خواهد رفت و به جاهاى بسيار بدتر و زشت‌ترى خواهد انجاميد. و اين نکته را امروز - يعنى از چندى پيش، از چند سال قبل از اين، شايد از ده پانزده سال قبل - متفکرين غربى و بعضى از خيرخواهان و دلسوزان غربى متوجه شده‌اند و مدام تذکر ميدهند؛ لکن فايده‌اى ندارد؛ وقتى که يک نظام اخلاقى به اين سراشيب افتاد، ديگر قابل جلوگيرى نيست و سرنوشتى جز متلاشى شدن ندارد. اين يک عامل براى به‌چالش گرفته شدن ارزشهاى غربى.
عامل دوم ميل به مذهب است؛ که اين در واقع واکنش به همين عامل اول است. در بين جماعات گوناگون کشورهاى غربى، ميل به مذهب، علاقه‌ى به مذهب، به‌طور خاص علاقه‌ى به اسلام، گرايش به اسلام، گرايش به فهم قرآن روزبه‌روز بيشتر شده است؛ که اين را کسانى که دست‌اندرکارند، بخوبى ميدانند. اين هم يکى از چيزهايى است که نظام اخلاقى و ارزشى غرب را بشدت دچار چالش کرده.
عامل سوم بُروز تعارضهاى عملى با شعارهاى غربى است؛ يعنى اينها در دنيا دم از آزادى و دم از دموکراسى و دم از حقوق بشر و اين حرفها ميزدند؛ در عمل آن‌قدر دولتهاى غربى با اين شعارها عملاً مخالفت کردند و نقض کردند اين شعارها را که امروز طرح اين شعارها در دنيا از سوى غربى‌ها به‌صورت يک امر مستهجن درآمده است؛ يعنى افراد صاحب فکر ميفهمند. تعداد کودتاهايى که دولتهاى غربى و قدرتهاى غربى عليه دولتهاى مستقل - غالباً دولتهاى ملى - انجام دادند، يک تعداد عجيبى است. طبق بعضى از گزارشها، آمريکا پس از جنگ دوم [جهانى] تا امروز براى سرنگونى پنجاه دولت اقدام کرده! در مورد پنجاه دولت انواع و اقسام اقدامها را کرده؛ با ده‌ها جريان مقاومتِ مردمى مخالفت کرده که اينها در کارنامه‌ى آمريکا و ديگران مضبوط است. استفاده‌ى از بمب اتم؛ تنها موردى که بمب اتم استفاده شده است [توسط] آمريکا است که بيش از همه دم از مردم و دم از حقوق مردم و مانند اينها ميزند و بيش از دويست هزار نفر کشته شدند - در آن حوادث ژاپن - و تعداد خيلى بيشترى هم دچار عوارض آن شدند. (۶) زندان گوانتانامو، (۷) زندان ابوغريب، (۸) اين حوادثى که پيش آمد، زندانهاى مخفى‌اى که در اروپا ثابت شد(۹) براى همه و روشن شد که اينها زندانهاى مخفى دارند و مردم را شکنجه ميکنند و بى‌محاکمه نگه ميدارند، که هنوز هم هست؛ همه دارند مى‌بينند. اين هم عامل سومى بود که نظام ارزشى مورد ادعاى غرب را به چالش کشيد.
عامل چهارم، پناه بردن به استفاده‌ى از زور و خشونت و سرکوب بود؛ انواع خشونتها، از جمله تحريم. ديده شد و در مقابل چشم مردم دنيا قرار گرفت که وقتى که اينها با يک کشورى، با يک ملتى مسئله پيدا ميکنند و نميتوانند غلبه‌ى فرهنگى خودشان را بر اين کشور تحميل بکنند و سلطه‌ى خودشان را تأمين بکنند، دست به زور ميبرند و لشکرکشى ميکنند؛ گاهى با لشکرکشى، گاهى با ترور، گاهى با راه انداختن جريانهاى تروريستى؛ که اينها همه در همين زمان خود ما در همين اواخر ديده شده و اين در مقابل چشم مردم دنيا است: حمله‌ى به کشورها، حمله‌ى به عراق، حمله‌ى به افغانستان، حملات گوناگون به شکلهاى مختلف به پاکستان و جاهاى ديگر. اين هم يکى از آن چيزهايى است که نظام ارزشى غرب را به چالش کشيده.
و عامل پنجم هم جريان‌سازى‌هايى از قبيل همين جريان القاعده و داعش و مانند اينها. حالا اينها ادعا ميکنند که اينها با ما مربوط نيست؛ اما همه ميدانند. من يک چيزى را نقل کردم از قول يکى از مسئولان معروف آمريکايى، (۱۰) بعد خودشان منکر شدند. على‌الظاهر هست، اينها اعتراف ميکنند که اين جريانها را اينها به راه انداخته‌اند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داريم، ما ميدانيم. من فراموش نميکنم، مرحوم شيخ سعيد شعبان - حالا آوردن اسمش ديگر اشکالى ندارد - عالم معروف اهل‌سنت، در مشهد - آن‌وقتى بود که ما در دوران جنگ بوديم - به من گفت که من اطلاع دارم که دارند تلاش ميکنند براى اينکه شما را از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگير کنند؛ من گفتم خب شرق ما افغانستان است؛ گفت بله از طرف افغانستان. اين قبل از آن بود که اين جريان طالبان و القاعده و اين حرفها در افغانستان راه بيفتد؛ ايشان خب ارتباط داشت با محافل گوناگون سياسى و روحانىِ اهل‌سنت، در جاهاى حساسى حضور داشت، شخص بسيار محترمى بود، مطلع شده بود، گفت من وظيفه‌ى خودم دانستم که اين را به شما بگويم. بعد از اندکى هم همين حوادث اتفاق افتاد و ديديم که همين‌جور بود که گفت. بنابراين شبهه‌اى وجود ندارد که راه انداختن اين جريانها و ساختن اين جريانها، به‌دست همين قدرتهاى غربى و عوامل منطقه‌اى آنها [است]. حالا ممکن است يک مواردى خودشان مستقيم وارد نشوند و ديگران [وارد شوند]. البته مستقيم هم وارد شدند؛ در همان قضيه‌ى طالبان من فراموش نميکنم در مجلات آمريکايى، جورى از طالبان حرف ميزدند که به‌نحوى ترويج آنها بود؛ [البته] صريحاً ترويج نميکردند اما کيفيت کار تبليغاتى، ترويج طالبان بود آن اوايلى که اينها سرِکار آمده بودند. بنابراين اينها عواملى است که آن نظام ارزشى مدعىِ برترى را - که غرب آن را مطرح ميکرد - امروز در دنيا کاملاً به چالش کشيده؛ اين حرف را ديگر از غربى‌ها و از قدرتهاى غربى کسى نميپذيرد که اينها بگويند ما طرف‌دار حقوق بشريم، ما طرف‌دار ارزشهاى انسانى هستيم، و مانند اينها. آن چيزهايى که در اعلاميه‌ى استقلال آمريکا در دويست سال قبل ذکر شده بود، همه عملاً نقض شده است.
اما عامل دوم که عامل اقتدار سياسى و نظامى بود، هم به چالش کشيده شد؛ مهم‌ترين چيزى که اين عامل - عامل اقتدار نظامى و سياسى - را به چالش کشيد، برپايى نظام جمهورى اسلامى بود. در يکى از مناطقِ بشدت تحت نفوذ آمريکا، يک حرکت عظيم انقلابى با اين ابعاد به‌وجود مى‌آيد، يک نظامى را مبتنى بر تفکراتى که آنها اين همه براى حذف اين تفکرات تلاش کرده بودند به‌وجود مى‌آورد، و اين نظامْ با حملات گوناگون و متنوع آنها - حملات سياسى، اقتصادى، نظامى، امنيتى و غيره - از بين نميرود بلکه روزبه‌روز هم قوى‌تر ميشود؛ تا امروز که نظام جمهورى اسلامى نظامى است به معناى واقعى کلمه مقتدر. البته نظام اسلامى، هم مقتدر است، هم مظلوم است. اين اقتدار نظام، منافاتى ندارد با مظلوميت؛ يک‌وقتى عرض کرديم، (۱۱) مثل اميرالمؤمنين: حاکم مقتدرِ نظام اسلامى در زمان خود، اما درعين‌حال مظلوم‌ترين مظلومان؛ نظام جمهورى اسلامى هم همين‌جور است. اقتدار آن منافاتى با مظلوميتش ندارد و اين مظلوميتى که امروز اين نظام دارد، نشانه‌ى عدمِ اقتدار نيست؛ واقعاً اقتدارِ نظام جمهورى اسلامى، امروز امر واضحى است؛ اين را دشمنان آن هم دارند اعتراف ميکنند.
بعد هم حوادثى که اتفاق افتاد، ايستادگىِ هشت‌ساله‌ى جمهورى اسلامى و ملت ايران در دفاع مقدس؛ چيز کوچکى نبود، حادثه‌ى بسيار مهمى بود. اين نشان داد که توانايى‌هاى نظامى و امنيتىِ قدرتهاى مسلط بر عالم، قادر نيستند از ايستادگى يک ملت بکاهند يا به آن ضربه بزنند، و اين خواهد توانست خودش را بر آنها تحميل کند، کما اينکه تحميل کرد. بعد هم ديگر حوادث منطقه، حوادث فلسطين، حوادث لبنان، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، جنگ ۸ روزه‌ى غزه، و اين جنگ اخير ۵۰ روزه‌ى غزه که واقعاً جزو نمونه‌هاى معجزه‌آسا است. يک منطقه‌ى کوچک، محدود، با توانايى‌هاى بسيار محدود، کارى بکند که رژيم صهيونيستى که نماد قدرت غرب در منطقه است، به زانو در بيايد؛ اين اصرار کند بر آتش‌بس، آنها قبول نکنند آتش‌بس را؛ اين مدام اصرار کند، آنها بگويند نخير، شرط قبول آتش‌بس اين چيزها است؛ و تا اين چيزها حاصل نشد، آتش‌بس را قبول نکردند؛ اين خيلى حادثه‌ى مهم و قابل تحليلى است. اينها نشان ميدهد که اقتدار و برترى نظامى - سياسى غرب، به معناى واقعى کلمه به چالش کشيده [شده]. امروز در دنياى غرب اين جمع‌بندى جمع‌بندى رايجى است که خيلى از افراد ذى‌نفوذ در غرب، معتقدند که «جنگ» ديگر يک گزينه‌ى معتبر و باصرفه براى غرب نيست؛ امروز خيلى از سياسيون در آمريکا - عمدتاً در آمريکا، و [نيز] در برخى از کشورهاى اروپايى - اين را مطرح ميکنند و ميگويند که جنگ براى ما ديگر يک گزينه‌ى باصرفه نيست، معناى اين همين است که توانايى‌هاى نظامى و اقتدار نظامى - امنيتى غرب کاملاً به چالش کشيده شده. خب، قدرتهاى جديدى هم که در آسيا و در شرق ظهور کردند - مثل قدرت چين، مثل قدرت هند، و امثال اينها - اينها هم ابعاد ديگر قضيه را روشن ميکند. خب، اين وضع منطقه و وضع جهان است و دليلِ بر اينکه نظم قبلى جهانى ديگر قابل استمرار نيست که غربى‌ها مديريت جهان را به دست بگيرند. وضع جديدى در حال شکل‌گيرى است که البته هنوز هم شکل نگرفته است.
ما اينجا بايد چه‌کار کنيم؟ به‌نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اول اين است که اين واقعيتهايى که امروز مشاهده ميکنيم، واژگونه تحليل نشود، غلط تحليل نشود، غلط فهميده نشود، همچنان که هست فهميده بشود؛ نه فقط در کشور ما [بلکه] در منطقه‌ى آسيا، هنوز کسانى، کشورهايى، دولتهايى، شخصيت‌هايى، رجال سياسى‌اى، جريانهايى وجود دارند که درک نميکنند اين واقعيتى را که بيان شد؛ اينها معتقدند که ما در مقابل غرب يک راه بيشتر نداريم، بايد تسليم غرب شد؛ حالا اين تسليم يا با طوع(۱۲) و رغبت است - يعنى پذيرش ارزشهاى غربى و تسليم شدن در مقابل نظمى که آنها ابراز ميکنند و توقعاتى که براى اداره‌ى جهان دارند - يا اگر چنانچه يک کشورى به طوع و رغبتْ تسليم نشد، طرف آنها نرفت، با آنها همکارى نکرد، نسبت به خواسته‌هاى اساسى آنها طوع و اطاعت نشان نداد، طبعاً مواجه خواهد شد با فشار؛ حالا فشار اقتصادى، فشار تحريم، فشار سياسى، فشار نظامى؛ ناچار بايستى تسليم شد، يا تسليمِ آرام، يا تسليمِ با سروصدا و مشکل! اين تحليل وجود دارد. اين غلط است؛ اين تحليل تحليل خطرناکى است؛ در کشور ما هم گوشه‌وکنار اين تحليل‌ها وجود دارد. نه، اين‌جور نيست؛ همين‌طور که گفتيم، قدرت غربى بر اين دو پايه بود - پايه‌هاى اخلاقى و معنوى و ارزشى، و پايه‌ى نظامى و سياسى و امنيتى و عملى - هر دوى اينها متزلزل شده است. ما اين واقعيت را بايد درک کنيم.
کار دومى که مهم است، اين است که خودمان را آماده کنيم براى ايفاى نقش در پديد آوردن نظم جديد؛ کشور را آماده کنيم براى اينکه نقش‌آفرينى کند. و اين هم ممکن نخواهد شد مگر با قوى کردن کشور؛ کشور را بايد قوى کنيم. تقويت کشور متوقف است بر استفاده‌ى از همه‌ى ظرفيتها و توانايى‌هايى که ما در داخل کشور و در بيرون کشور داريم. توجه بکنيم که ظرفيتهاى ما و توانايى‌هاى ما، فقط آن چيزهايى نيست که ما در داخل داريم؛ ما در بيرون کشور هم ظرفيتهاى مهمى داريم؛ طرف‌دارانى داريم، عمق راهبردى داريم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضى به‌خاطر اسلام، بعضى به‌خاطر زبان، بعضى به‌خاطر مذهب شيعه؛ اينها عمق راهبردى کشور هستند؛ اينها جزو توانايى‌هاى ما هستند؛ از همه‌ى اين توانايى‌ها بايد استفاده کنيم. فقط هم در منطقه نيست، ما در آمريکاى لاتين عمق راهبردى داريم، در قسمتهاى مهمى از آسيا عمق راهبردى داريم، امکاناتِ استفاده داريم؛ از اينها بايستى استفاده کنيم، اينها کشور را قوى خواهد کرد.
سه موضوع هم در تقويت کشور بسيار نقش دارد: يکى مسئله‌ى علم و فناورى است، يکى مسئله‌ى اقتصاد است، يکى مسئله‌ى فرهنگ است. در اين سه بخش ما بايد سرمايه‌گذارى کنيم؛ اينها عناصر کليدى‌اند. دولتهاى ما، مسئولين ما، مؤثرين و متنفذين ما، در هر سه قسمت بايستى فعال بشوند و کار بکنند. مسئله‌ى جمعيت هم البته بسيار مهم است - همان‌طور که اشاره کردند که بعضى از آقايان هم روى اين تکيه کردند - کاملاً بجا است، مسئله‌ى جمعيت تأثير زيادى دارد در اقتدار ملى؛ و افزايش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعيت، خيلى تأثير دارد در ايجاد اقتدار. البته از همه‌ى اينها مهم‌تر، مسئله‌ى فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقايد مردم. مى‌بينيد چقدر دارند سرمايه‌گذارى ميکنند. اشاره شد که بسيارى از سرمايه‌هاى گوناگون بين‌المللى صرف ايجاد رسانه‌هاى اثرگذار ميشود، از قبيل ماهواره و اينترنت و موبايل و امثال اينها؛ دارند سرمايه‌هاى زيادى را صرف ميکنند براى اينکه بر روى عقايد مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اينها را درواقع از حيطه‌ى نفوذ نظام اسلامى و ارزشهاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم اين است که ما بتوانيم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاى تبيينى و اقناعى داشته باشيم؛ علماى ما، سازمانهاى فرهنگى ما، سازمانهاى تبليغاتى ما، گويندگان ما، صداوسيماى ما بايد بتوانند اين باورها را در ذهن مردم تثبيت کنند و تعميق کنند که البته ارتباط مستقيم علما با مردم، يک عامل و عنصر بى‌بديلى است؛ هيچ چيزى جاى اين را نميگيرد، هيچ چيزى؛ حتى صداوسيما که يک رسانه‌ى فراگير است، نميتواند جاى ارتباط مستقيم علما و متفکرين دينى را با مردم بگيرد.
مسئله‌ى وحدت و همدلىِ در کشور هم بسيار مهم است. اختلاف سليقه در زمينه‌هاى سياسى - در زمينه‌هاى سياسى خُرد و کلان - وجود دارد، اما اين اختلافها نبايد وحدت کشور را و همدلى کشور را از بين ببرد؛ همه بايستى با هم باشند؛ يکى از نقاط مهم اين است که از مسئولان هم همه بايد حمايت کنند. حمايت منافات ندارد با اينکه شما يک ايرادى هم به فلان مسئول، يا دولت، يا قوه‌ى قضائيه، يا مجلس داشته باشيد، اما حمايت بايد به‌هرحال انجام بگيرد. علاوه بر اينکه خب بحمدالله مسئولان در حال تلاشند، دارند کار ميکنند. در همين يک سالى که دولت جديد به‌وجود آمده، تلاشهاى زيادى کرده‌اند، کارهاى زيادى انجام گرفته، اين را انسان شاهد است، از نزديک ميبيند؛ خيلى کار کرده‌اند؛ توفيقات خوبى هم به‌دست آورده‌اند؛ قوه‌ى قضائيه همين‌جور؛ و دستگاه‌هاى مختلف مشغول کارند. من يادم مى‌آيد، گاهى خدمت امام افرادى مى‌آمدند از دولت و از بعضى از نواقص و مانند اينها گله ميکردند که مثلاً فلان‌جا اين کار انجام گرفته؛ امام در جواب اينها ميگفتند آقا، اداره‌ى کشور کار سختى است! واقع قضيه هم همين است: مديريت دستگاه‌ها کار سختى است. يک نفرى ممکن است از جهت فکرى، از جهت عملى، از جهت سلامت رفتارى، هيچ عيب و نقصى هم نداشته باشد، اما دستگاهى که زير نظر او است مشکلاتى پيدا بکند، اين پيش مى‌آيد؛ يعنى واقعاً فراگيرى و شمول همه‌ى اطراف و جوانب قضايا، کار آسانى نيست؛ پيش مى‌آيد ديگر، حالا مشکلاتى هم هست. البته کسى با انتقاد کردن مخالف نيست - ايراد کردن، انتقاد کردن، نقاط ضعف برنامه‌ها و سياستهاى اجرايى را مطرح کردن؛ کسى منکر اينها نيست - اما اينها نبايد به معناى تخريب و ايستادگى در مقابل تلاش و امثال اينها باشد. حمايت و کمک به دولت و دستگاه‌هاى اجرايى و عملياتى را همه بايستى وظيفه‌ى خودمان بدانيم که ان‌شاءالله انجام بگيرد.
اميدواريم خداى متعال تفضلات خودش را از اين ملت باز نگيرد و ان‌شاءالله باز نخواهد گرفت. اين مقدارى که امروز در کشور ما توجهات و توسلات به معنويت هست، اينها قطعاً کمک‌کار است؛ يک مواردى هم وجود دارد واقعاً که انسان در يک چيزهايى به بن‌بست ميرسد اما توجه به خداى متعال و توسل به ذيل عنايات پروردگار، واقعاً بن‌بست‌ها را باز ميکند که اين را ان‌شاءالله بايستى دنبال بکنيم. همين‌طور که مکرر عرض کرديم، بنده همين‌طور که نگاه ميکنم در مقابل خودم، افق را، آينده را بسيار روشن ميبينم و ميدانم که به توفيق الهى، به حول‌وقوه‌ى الهى، آينده‌ى اين کشور از گذشته‌ى آن از همه‌ى جهات - جهات مادى و جهات معنوى - بهتر خواهد بود؛ ان‌شاءالله.
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) اين ديدار به‌مناسبت شانزدهمين اجلاس از چهارمين دوره‌ى مجلس خبرگان رهبرى (در روزهاى يازدهم و دوازدهم شهريور سال جارى) برگزار شد. قبل از شروع بيانات معظمٌ‌له، آيت‌الله سيدمحمود هاشمى‌شاهرودى (نايب رئيس اول مجلس خبرگان) و آيت‌الله محمد يزدى (نايب رئيس دوم مجلس خبرگان) گزارشى ارائه کردند.
۲) چهار رکعت نماز که شرح آن در کتاب المراقبات ذکر شده است.
۳) شاعر برجسته و ماهر
۴) فرقه‌ها
۵) موانع، مشکلات‌
۶) بمباران اتمى دو شهر هيروشيما و ناگازاکى در زمان جنگ جهانى دوم به دستور رئيس جمهور وقت آمريکا عليه امپراتورى ژاپن انجام گرفت.
۷) بازداشتگاه گوانتانامو زندانى است در خليج گوانتانامو در جنوب شرقى جزيره‌ى کوبا که در اختيار ارتش آمريکا است.
۸) زندانى است در غرب بغداد که در ابتدا صدام مخالفان خود را در آنجا شکنجه ميداد و پس از اشغال عراق توسط آمريکا، محل شکنجه و آزار و اذيت زندانيان عراقى توسط نظاميان آمريکا شد.
۹) به گزارش خبرگزارى‌ها، زندانيان مظنون به تروريسم در برخى از بازداشتگاه‌هاى مخفى سيا در اروپا بازجويى و شکنجه ميشدند.
۱۰) بيانات در ديدار وزير، مسئولان وزارت امور خارجه و رؤساى نمايندگى‌هاى جمهورى اسلامى ايران در خارج از کشور (۱۳۹۳/۵/۲۲)
۱۱) از جمله، بيانات در ديدار اعضاى «جامعة المصطفى‌ العالمية» (۱۳۸۸/۱۱/۷)
۱۲) فرمان‌بُردارىِ از روى ميل













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن