واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: جزییات آزادی بعد از 15 روز وحشتناک و دلهره آور
آنان ۱۵روز را همراه با دلهره و دیدن صحنه های وحشتناک این گونه فیلم ها سپری کرده بودند، آرامش از این خانواده رخت بربسته بود و هر لحظه منتظر پیامی هولناک بودند.
فیلمی که گروگانگیران برای خانواده پیرمرد گروگان فرستاده بودند وحشتی را در دل آن ها ایجاد کرد، مردی با اسلحه روی سر گروگان ایستاده بود و تهدید می کرد که اگر تا ۲۴ساعت دیگر یک میلیارد تومان پرداخت نکنند، دست و پای قطع شده پیرمرد را برایشان می فرستند. خانواده پیرمرد نگران و هراسان فیلم را به کارآگاهان آگاهی پلیس خراسان رضوی دادند.آنان ۱۵روز را همراه با دلهره و دیدن صحنه های وحشتناک این گونه فیلم ها سپری کرده بودند، آرامش از این خانواده رخت بربسته بود و هر لحظه منتظر پیامی هولناک بودند. در این هنگام صدای زنگ تلفن همراه در اتاق فرمانده پیچید: «جناب سرهنگ گروگان را در مرز افغانستان آزاد کردیم و ۳نفر از گروگانگیران را هم در اختیار داریم!»فرمانده پلیس آگاهی که لبخندی حاکی از رضایت بر لب داشت پرسید از گروه دوم چه خبر؟ و پاسخ شنید «آن ها در بیابان های اطراف زابل به کمین نشسته اند تا رابطان برای گرفتن یک میلیارد تومان مراجعه کنند» تلفن قطع شد و فرمانده نفس راحتی کشید. او از این که پیرمرد گروگان پس از ۱۵روز سالم به آغوش خانواده اش بازمی گشت خوشحال بود اما این خوشحالی دقایقی بیشتر طول نکشید، یکی از افسران اداره عملیات ویژه نگران و هراسان، خود را به اتاق فرمانده رساند و گفت: جناب سرهنگ گروه دوم درگیر شده اند!من فقط صدای گلوله ها را شنیدم و همکارمان نفس نفس زنان تلفن را قطع کرد! سکوت عجیبی در اتاق فرمانده حکمفرما شد. -نفهمیدی نیروها سالمند یا نه! -نه قربان! دیگر افراد نیز به تماس ها پاسخ نمی دهند! نگرانی در چهره فرمانده نمایان بود اما سعی می کرد در کنار نیروها خود را خونسرد نشان دهد.او به امام رضا(ع) متوسل شده بود و زیر لب آیة الکرسی می خواند. «آن ها در حال عملیات هستند هیچ کس حق ندارد تماس بگیرد!» با این جمله فرمانده دیگر نیروها هم دست به دعا برداشتند. لحظات به کندی سپری می شد و هیچ کس از ماجرای درگیری مسلحانه با گروگانگیران خبری نداشت. تماس با نیروهای پشتیبان هم بی فایده بود چون آن ها هم به تلفن ها پاسخ نمی دادند. فرمانده نگران جان کارآگاهان بود که دوباره با گروه اول تماس گرفت. - قربان ما در مسیر مقر هستیم و تا ۳ ساعت دیگر به «لانه» می رسیم...۲۰ دقیقه بعد یکی از نیروهای گروه دوم پاسخ تلفن فرمانده را داد: در عملیات مسلحانه ۲ نفر از گروگانگیران را دستگیر کردیم.فرمانده نگران پرسید: همه سالم هستید! با پاسخ مثبت کارآگاه، دیگر همه استرس ها پایان یافت.از این لحظه به بعد رئیس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی، فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و از نیروها خواست تا شب را در یکی از شهرهای خراسان جنوبی بمانند و روز بعد گروگانگیران را به مشهد منتقل کنند.خانواده پیرمرد ۷۲ ساله با شنیدن خبر آزادی گروگان دیگر سر از پا نمی شناختند و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند.عملیات کارآگاهان پلیس آگاهی در کوه های اطراف صالح آباد تربت جام پایان یافته بود.اگرچه گروگانگیران با شماره هایی که از زاهدان، زابل و شمال کشور تماس می گرفتند سعی داشتند پلیس را گمراه کرده و به سمت مرزهای پاکستان بکشانند اما ردیابی های چند روزه کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی نشان می داد که گروگانگیران پیرمرد گروگان را به مرز افغانستان منتقل کرده اند و او را درون یک غار نگهداری می کنند.پیرمرد بیست و چهارم مرداد از زمین های کشاورزی چناران ربوده شده بود و گروگانگیران برای آزادی او تقاضای یک میلیارد تومان داشتند که با هوشیاری پلیس دستگیر شدند و گروگان نیز به آغوش خانواده بازگشت.
1393/06/12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]