واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۲ شهريور ۱۳۹۳ (۰:۵۱ق.ظ)
ابتکار: شکست اصلاحات از اصلاح طلبان
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه ابتکار چنين نوشت:
انتخابات هيات رييسه شوراي شهر تهران، همزاد انتخابات شهردار تهران بود و چرخش رأي برخي از اعضاي به ظاهر اصلاح طلب شوراي شهر به نفع اصولگرايان باعث شد تا احمد مسجدجامعي، صندلي رياست را به رقيبش، مهدي چمران ببازد.اما در بررسي اين امر بايد به چند نکته توجه کرد:
نخست آنکه بايد پرسش کرد که آيا ارائه ليست از سوي اصلاح طلبان براي انتخابات شوراي شهر تهران با توجه به اسامي مندرج در آن، الگوي صحيحي از يک کنش سياسي داشت يا خير؟
طبيعي است که احمد مسجدجامعي با توجه به صبغه فرهنگي کارنامه اش، اگرچه مي توانست مديري در حد يک وزير موفق فرهنگ و ارشاد اسلامي باشد، اما انتخاب او به عنوان سرليست اصلاح طلبان در انتخابات شوراي شهر- که به طرز صريح و روشني لازم بود يک چهره عمراني و اقتصادي باشد- انتخاب صحيحي نبود و بنابراين طبيعي به نظر مي رسيد که وي در قامت يک مدير شهري نتواند چنان که بايد کارنامه مناسبي از خود به جا بگذارد تا نرد رياست را به تاس منفعت طلبي برخي از هم قطارنش ببازد.
بنابراين انتخاب رييسي اصولگرا براي اين شورا که کارنامه عملکردش در سال هاي گذشته موفق تر از کارنامه يک فرهنگي اصلاح طلب در يک سال گذشته است، امري بديهي و پذيرفتني والبته ناشي از خطاي اصلاح طلبان در تدوين ليست انتخاباتي شان است.اصولا روحيه اصلاح طلبي مجاب به انتخاب افراد متخصص و مديران قوي در پست هاي کليدي و تخصصي است و بر همين اساس يک اصولگراي موفق بر يک اصلاح طلب نه چندان موفق ارجح است.
اما آنچه در انتخابات رييس شوراي شهر تهران اتفاق افتاد، نه صرفا مرهون انتخاب مديري قوي تر، بلکه ناشي از يک خطاي استراتژيک در بدو شکل گيري شوراي چهارم شهر تهران است.خطاي اعتماد خاکستري به دست کساني که بيرون از نقطه مرکزي دايره اصلاحات ايستاده اند و چهره نه سفيد و نه سياه اين جناح به شمار مي آيند.
اصولا بايد توجه داشت در شوراهاي شهري و روستايي که -خواه ناخواه- امتيازات و عوايد ناشي از اين عناوين مي تواند بر جناح بندي سياسي برخي چهره هاي خاکستري بچربد و بنابراين در مورد شوراها نمي توان چندان قائل به وفاداري اعضا به خط و ربط هاي سياسي شان بود.از اين نظر شايد ترديدي نباشد که تهيه ليست انتخاباتي با پرچم اصلاحات در انتخابات شوراي شهر که عمدتا يا متشکل از چهره ها و نام هاي خاکستري بود و يا چهره هايي نه چندان مناسب و مرتبط با مديريت شهري، يک خطاي فراموش نشدني در استراتژي اصلاح طلبان است.
زيرا از يک سو چهر ه هاي خاکستري و به ظاهر اصلاح طلب، به واسطه عوايد و فرصت هاي بسياري که در مديريت شهري همچون پايتخت وجود دارد، به سادگي مي توانند «فرصت طلبي» را بر «اصلاح طلبي» ترجيح بدهند و فرصتي را از کليت جامعه اصلاحات گرفته و فرصتي را به توبره منافع خود اضافه کنند. از سوي ديگر نيز عملکرد چهره هاي اصلاح طلب غيرمرتبط با فضا و مختصات مديريت شهري مي تواند يک نمره ضعيف را به کارنامه مديريت اصلاح طلبان اضافه کند تا معدل کليت بدنه اصلاح طلبي را کاهش يابد و شکستي اين گونه رقم بخورد.
بنابراين ريشه هاي شکست اصلاحات در انتخابات رييس شوراي شهر پايتخت را بايد بنيادي تر از چرخش رأي يک يا دو نفر به نفع رقيبان تحليل کرد.
بديهي است که ورود به هر انتخاباتي با ليست ضعيف يا نامرتبط با چاشني اعتماد به چهره هاي خاکستري، چوب دو سر نجس بازي در ميدان سياست است و آسيب هاي جدي به دنبال دارد؛ خطايي که اصلاح طلبان در انتخابات دوره چهارم شوراي شهر تهران مرتکب شدند و آنها را تنها به فاصله يک سال، از صندلي رياست شوراي شهر انداخت.از اين نظر اگرچه اصولگرايان «بازي رأي» در انتخاب رييس شوراي شهر پايتخت را از اصلاح طلبان برده اند، اما شکست اصلاح طلبان در اين بازي، نه شکست از رقيب اصولگرا که شکست از خطاي سياسي خويشتن است.
نويسنده:شايان ربيعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]