واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: خیابان خوابی برای ۱۰ دقیقه تاخیر
وقتی مطمئن شدم دری برای من باز نخواهد شد به فکر دوستان و آشنایان افتادم، هیچکس در آن شب نبود، فقط من ماندم و خیابان های تهران و صدای بوق و ترمز ماشین ها. ساعت ۲ نیمه شب شده بود و هیچ جایی نداشتم و باید به دنبال سرپناهی امن برای این شب می گشتم. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ،از ایسنا ،این جملات بخشی از سخنان دختر دانشجوی خوابگاهی است که به علت دیررسیدن به خوابگاه، مسئول خوابگاه به وی اجازه ورود نداده بود . "ش- الف" دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی و ساکن خوابگاه خودگردان فاطمه الزهرا (س) ماجرای آن شب ترسناک را این گونه تعریف کرد: آن شب حدود 10 یا 15 دقیقه دیر رسیدم و هر چه به مسئول خوابگاه اصرار کردم که هیچ سر پناه دیگری ندارم و اگر وارد نشوم باید تا صبح کنار خیابان بمونم، مسئول خوابگاه اجازه ورود به من نداد.
وی با بیان اینکه حدود نیم ساعت پشت در خوابگاه ماندم و التماس کردم تا بلکه در باز شود، افزود: در این مدت با وجود تاریکی و حتی احتمال ایجاد مزاحمت کارگران ساختمانی داخل کوچه، مسئول خوابگاه باز هم راضی به باز کردن در نشد.
این دانشجوی دختر درباره تجربه تلخ سپری کردن یک شب تا صبح در خیابانهای تهران، گفت: بعد از اینکه از بازشدن در خوابگاه ناامید شدم، به ناچار دنبال یک سرپناه گشتم. به چند مهمانسرا رفتم اما از آنجایی که نامه اماکن را می خواستند به من اتاق ندادند. به فکر دوستان و آشنایان افتادم، هیچکس در آن شب نبود؛ من تنها ماندم و خیابانهایی که سیاهی شب و سکوت ترسناکی آن را فرا گرفته بود و فقط گهگاه صدای بوق و ترمز ماشینها بود که زهره ترکم می کرد.
این دانشجوی علامه افزود: آن شب تا ساعت 2 بامداد در خیابانهای تهران سرگردان بودم. هنوز هم وحشت آن شب در من تازه است. دائم از خودم میپرسیدم که " آیا مسئول خوابگاه راضی میشد دخترش شبانه در خیابانهای تهران بیسرپناه بماند، چگونه به این راحتی مرا که دور از خانوادهام هستم، در خیابان آواره کردند؟ ... خیلی سوالاتی که هنوز هم برایشان پاسخی پیدا نکردم.
وی تاکید کرد: وقتی از پیدا کردن سرپناهی در آن وقت شب ناامید شدم، یاد ترمینال افتادم. راهم را به سمت ترمینال که سالن آن شاید امن ترین مکان برای من بود کج کردم. ساعت 3 و نیم بود که خود را با آژانس به ترمینال رساندم و شب را روی صندلی با چشمانی خیره به کفش های مسافران گذراندم.
این دانشجو از ارسال نامه اعتراض و شکواییه خود به اتحادیه خوابگاههای خودگردان خبر میدهد و گفت: متاسفانه هنوز خبری نشده است.
شوکتی رئیس اتحادیه خوابگاه های خودگردان کشور با تایید چنین اتفاقی و دریافت نامه دانشجوی مذکور گفت: با توجه به آییننامه داخلی خوابگاههای خودگردان، درب خوابگاه در ساعت مقرر بسته خواهد شد و هیچ فردی حق ورود به خوابگاه را ندارد، این خانم هم با 10 دقیقه تاخیر به خوابگاه رسیده است و از لحاظ قانونی نباید درب باز می شد ،اما از لحاظ اخلاقی و عرف جامعه با توجه به شرایط جامعه باید اجازه ورود به این خانم داده می شد.
وی با تاکید بر اینکه این مسئله به هیچ وجه از نظر اتحادیه قابل قبول نیست و هیچ کجای دین و اخلاقیات اجازه چنین رفتاری نمی دهد، میافزاید: اتحادیه از حق این دانشجو دفاع خواهد کرد و به هیچ وجه نباید به خاطر تاخیر خانمی را تا صبح در خیابان بگذاریم . اتحادیه تذکر کتبی به این خوابگاه داده است و فرصتی تعیین شده تا مدیریت خوابگاه با این مسئله برخورد کند ودر غیر این، مسئله در شورای حل اختلاف اتحادیه وحتی ممکن است مجوز خوابگاه لغو شود .
زیاد ، مدیر خوابگاه فاطمه الزهرا و عضو هیئت مدیره اتحادیه خوابگاه های خودگردان در این خصوص گفت : ظرف یک ماه گذشته این خانم چندین بار با تاخیر به خوابگاه مراجعه کرده است این اتفاق مسئله ایست که قانون برای ما تعیین کرده است، مطابق قانون راس ساعت 10:30 باید درب خوابگاه بسته شود و از ورود افراد ممانعت به عمل آید . سوال اصلی اینجاست که ما باید به قانون عمل کنیم یا به اخلاق ؟ در صورت ورود این خانم متهم بی قانونی می شدیم و حال متهم به بی اخلاقی .
مدیر خوابگاه فاطمه الزهرا درباره برخورد با این مسئله و پاسخ به اتحادیه افزود: من به مسئول خوابگاه نیز گفتم که عملش خلاف اخلاق بوده و این برخورد را قبول ندارم. بر همین اساس روز یکشنبه قراراست در اتحادیه جلسه ای در همین موضوع بر گزار شود تا به این مسئله رسیدگی شود .
مسئولان این خوابگاه خودگردان در دفاع از رفتار خود در حالی به آئیننامههای موجود اشاره میکنند که بیشک هیچ فرد مسئول و غیرمسئولی نیز راضی به این نمیشود که یک دانشجو ولو متخلف، پشت در خوابگاه بماند و شب را تا صبح در خیابانها سپری کند. آنچه در این مسئله قابل توجه است اجرای قانون به قیمت آوارگی شبانه دختری است، اتفاقی که می تواند برای هر دانشجوی دیگری در ابعاد بزرگ تر و تلخ تر رخ دهد.
شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]