واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مطالعه دوران جاهلیت از آن جهت اهمیت دارد تا که دریابیم پیامبر در چه دورانی بدنیا آمد و با چه افکار بدوی روبرو بود... پیامبر اسلام (ص) در شهر مکه، واقع در منطقه حجاز، در شبه جزیره عربستان متولد شدند. زمان ولادت ایشان مقارن با دوران جاهلیت بود. مطالعه دوران جاهلیت از آن جهت اهمیت دارد تا که دریابیم پیامبر در چه دورانی بدنیا آمد و با چه افکار بدوی روبرو بود و مسئولیت هدایت ایشان (در برابر آداب ورسوم خرافی آنان که بسیار هم ریشه دار بود) اگر نگوئیم نا ممکن بسیار سخت بود از این جهت در این مقاله سعی می کنیم به بررسی سرزمین و اداب ورسم ملتی بپردازیم که پذیرای پیامبر بزرگ اسلام شد. تا هرچه بیشتر با تاثیرگذاری موثر اسلام بر عرب جاهلی آشنا شویم. دوران جاهلیتتقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (ص) را دوران جاهلی میگویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بتپرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را میپرستیدند، که گاهی در هنگام فقر همین بتها را آرد کرده و میخوردند. رسم دخترکشی در میان آنها امری عادی بوده و جنگ و نزاع میان قبایل به صورت یک سنت معمول درآمده بود. اعتقاد به ارواح در میان آنها رواج داشته و توهم و خرافات در زندگی آنها تأثیر گذاشته بود. ولی پیامبر (ص)، بت پرستی را برانداخت و زندگی عرب را که یکسره غرور و تعصب بود، جاهلیت خواند و محکوم کرد. آزادیهای بیحد آنها را با گسترش اخلاق و عفت محدود کرد و از آنها که همیشه با هم نزاع میکردند، مردمی متحد پدید آورد. تاریخ نویسان جهان اعم از دوست و دشمن در این امر متفق هستند که مردم سرزمین عربستان در دوران پیش از اسلام : 1 - به علت ناسازگاری محیط زیست ، بیشتر به صورت چادر نشین زندگی می کردند و راه تامین معیشت آنها به همین علت ، نه از راه کشاورزی و نه دام پروری بوده است بلکه از راه چپاول و غارت یکدیگر و کشت و کشتار دیگر قبایل صورت می گرفته است تا بدان وسیله دست کم چند روزی شکم قحطی کشیده خود را از چنگال دیو گرسنگی برهانند . 2 - جز اهل یمن و شام ، چند واحه محقر و بی اهمیت در صحرای سوزان عربستان ، و چند قریه یا شهر کوچک ( اگر بتوان آن را شهر نامید ) که بزرگترین و آبادترین آنها مکه و یثرب بوده است ، اثری از آبادی و تمدن در آن سرزمین سوخته دیده نمی شد . 3 - ثروت و مکنت در دست فئودالهای بت پرست و سردمداران قبیله قریش ، و احیانا یهودیان یثرب و دیگر واحه های نزدیک آن می گردید . و دیگر مردمان آن سرزمین خشک را جز آه سوزان که از شدت فقر و درماندگی از سینه های لخت و برهنه آنان بیرون می آمد ، دودی از اجاق ها بر نمی خاست ؛ به جز اشک یأس و حرمان که از دیدگان بی فروغ مردم آن سامان جاری بود، آبی در دیگها نمی جوشید . 4- ناسازگاری محیط و چادر نشینی ، شلاق بادهای سوزان موسمی بیابان خشک و سوزان ، قتل و غارت و خونریزی و خون آشامی برای سیر کردن شکم خویش حتی برای چند روز ، فقر و بی نوایی ، سختی معیشت ، درنده خوئی ، و هزار بدبختیهای دیگر ، عواطف رقیق انسانیت و بشریت را از آن مردم بی نوا و بد بخت چنان سلب کرده بود که برخی از آنان به دست خویش پاره جگر خود و دختران نوزاد بی نوا و ناتوان خود را زنده زنده در خاک می کردند تا سرباری بر سفره تهی و بی نان خود نبینند ؛ و بدبخت و سیه روزی ، سیه روزتر از خویش ، به جامعه از هم گسیخته و فقیر بیابن سوخته حجاز تحویل نداده باشند . « ای پیامبر ! به آنان بگوئید بیائید تا بگویم چه چیز را خداوند بر شما حرام کرده است . اینکه بر خدا شریکی قرار ندهید ، اینکه بر پدر و مادر به نیکی رفتار کنید ( بر آنها ستم روا ندارید ) و اینکه فرزندان خود را بر اثر فقر و تنگدستی نکشید . » (انعام / 151) « شما ای مردم ! فرزندانتان را از بیم تنگدستی و پریشانی نکشید . این ما هستیم که شما و آنها را روزی می دهیم . کشتن آنها گناهی بس بزرگ ( و نا بخشودنی ) است . » (بنی اسرائیل /31) « در آن روز ( روز قیامت ) از دختران زنده بگور شده سوال می شود که به چه گناهی کشته شده اید ؟! » ( تکویر /9 ) ــ کسانی که « دختران را زنده بگور می کردند » ، از آن جهت می ترسیدند که : 1 _ در جنگ و گریزها و قتل و غارت ها ، دختران نه تنها دست و پا گیرند ، بلکه به سادگی بر اثر فقر و تنگدستی به ننگ و فحشا کشیده شده و آبروی خانواده خود را بر باد می دهند . 2 – بعلت خصوصیات جسمانی که دارند به سادگی در شکست ها و عقب نشینی ها به دست دشمن گرفتار شده و به اسیری و بردگی برده می شوند . 3 – در قبیله و خانواده نقش مصرف کننده را برعهده دارند و سربار سفره تهی و خالی از نان آنان خواهند بود و جای مردان و پسران کارآمد و فعال خانواده و قبیله را خواهند گرفت : « و اگر یکی از آنان به دختری مژده داده شود ، از شدت خشم و اندوه رخسارش به سیاهی گراید و خویشتن را از چنین مژده( نکبت باری ) پنهان کند ؛ ( و با خود می اندیشد که ) آیا او را به خواری و ذلت نگهدارد یا او را به زیر خاک پنهان سازد ؟ » ( نحل / 58-59 ) دخترانی که به این ترتیب زنده می ماندند ، وضع زندگیشان معلوم بود . گذشته از آن ، زن در جامعه آن روز عربستان مقامی و محلی از اعراب نداشت . در نظر مردان کالایی بود برای اطفاء شهوت مردان ؛ و گاهی چون دیگر کالاها ، به فرزند ارشد به ارث می رسید و وارث در حقیقت مالک الرقاب او بوده و آزاد بود که او را به هر کسی که می خواهد ببخشد و یا تزویج نماید ، کنیزکان خود را به خودفروشی وامی داشت و آن کنیز هم مجبور بود تا درآمدی را که از این راه به دست آورده به ولی نعمت خویش تسلیم کند و یا بنا به خواسته و اراده ارباب ، خود را در آغوش این و آن اندازد و از ارث محروم باشد و همچنین اسیر و برده ، رانده شده ، منفور و عنصری پلید و فاقد ارزش و مایه دردسر ، و سربار جامعه به حساب آید و بالاخره نه تنها اختیاری در مال و منال خود نداشته باشد ، بلکه حق حیات و نحوه زیستن نیز از او سلب شده باشد . خداوند تبارک و تعالی می فرماید : « با جبر و اکراه کنیزکان خود را به زنا واندارید آنهایی که خواهان عفت می باشند ، شما با این کار در پی مال دنیا هستید . آن کس که انها را با اکراه وامی دارد ، خداوند پس از ان آمرزنده و با رحمت است . » (نور/33) روش عرب با « زن» در پیش از اسلام چنین بوده است . اینکه می گوییم زنان عرب ، از آن روست که بدنبال بحث خود در سرزمین حجاز هستیم . وگرنه « زن» در همان روزگار ، در هیچ قوم و مذهبی به عنوان یک انسان آزاده به حساب نمی آمد . نعصب خشک و بی جا را کنار بگذاریم و تاریخ ادیان و ملل را ورق بزنیم تا صحت این مدعا بر ما روشن شود و دریابیم که این تنها « اسلام » است که « حدود و حقوق زن » را به عنوان « یک انسان آزاده » کاملا محترم می شمارد . اکنون با توجه به وضع رقت بار زندگی اعراب آن روز ، و مقام و موقعیتی را که زن در چنان اجتماعی داشت ، و دردسرهایی که او بدنبال خود برای هر خانه و قبیله ای می کشید ، نظر اسلام رادرباره زن ، در خلال رفتار حکیمانه رسول خدا (ص) با این « فرشته آسمانی »که خداوند شریک و دمساز مرد آفریده ، و سکون و ارامش زندگی را در کنار او مقرر داشته است ، به مطالعه می نشینیم قبیله قریش و نیاکان پیامبر قبیله قریش که پیامبر (ص) از میان آنها بپاخاست، یکی از بانفوذترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. بیشتر شهرت قریش مربوط به "قصی بن کلاب" جد چهارم پیامبر اسلام (ص) است. "عبدمناف" فرزند قصی، جد سوم پیامبر (ص)، از نجابت و خوشرفتاری خاصی با مردم برخوردار بود. "هاشم" جد دوم پیامبر (ص) نیز جزو چهرههای درخشان قریش بود، و فرزند او "عبدالمطلب"، جد اول پیامبر (ص) از نامیترین و عاقلترین افراد عرب در زمان خود به شمار میرفت. او بود که چاه زمزم را که پر شده بود حفر کرد و وظیفه آب دادن به حاجیان و رسیدگی و پذیرایی از آنها به او رسید. نسل پیامبر (ص) به حضرت اسماعیل (ع) رسیده که همه آنها حنیف یعنی یکتاپرست بودهاند.عبدالله، پدر پیامبر (ص) کوچکترین پسر عبدالمطلب، در میان قریش از لحاظ زیبایی و حجب و حیا مشهور بود. او با آمنه (سلام الله علیها) دختر وهب که به پاکی و عفت معروف بود ازدواج کرد. عبدالله برای تجارت به شام رفت و در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه بستری گردید. او در سن 25 سالگی در مدینه وفات یافت.بدین ترتیب پیامبر (ص) در روز هفدهم ربیع الاول عام الفیل (مطابق سال 580 میلادی) در شهر مکه متولد گردید. عام الفیل، یعنی سالی که فردی به نام ابرهه به دستور پادشاه حبشه (نجاشی) با سپاه زیادی تصمیم به ویران کردن خانه خدا گرفت. ولی قبل از انجام این عمل دستهای از پرندگان که با منقار و پاهای خود، سنگهایی را حمل میکردند در بالای سر سپاه ظاهر شدند و این سنگها را روی سر سپاهیان ریختند که باعث از بین رفتن سپاه شد.در روزی که حضرت محمد (ص) به دنیا آمدند، گفتهاند که:1- تمام بتها به رو، بر زمین افتادند.2- ایوان کسری در آن شب به لرزه درآمد و چهارده کنگره آن ریخت.3-دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند خشک شد.4- در بیابان سماوه که سالها کسی در آن آب ندیده بود، آب جاری شد.5- آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.6- تختهای پادشاهان جهان سرنگون شد.7- در همان شب، نوری از سرزمین حجاز تابید و تا مشرق ادامه پیدا کرد و ... آمنه (سلام الله علیها) در زمان بارداری میگفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفتهاند پیامبر (ص) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور میگویند زمانی که پیامبر (ص) متولد شد سر به سوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارک و تعالی سجده نمود.آمنه (سلام الله علیها) میگوید در هنگام ولادت پیامبر (ص)، کسی به او گفته بود که او سرور آدمیان را به دنیا آورده است، پس او را "محمّد" بنامد. وقتی عبدالمطلب از این جریان اطلاع یافت، گوسفندی را کشت و گروهی از بزرگان قریش را دعوت کرد و در آن جشن نام پیامبر را محمد یعنی ستوده شده قرار داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]