واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت / دکتر نادر ساعد
راهبرد آژانس در قبال مساله هستهای ایران
به نظر میرسد که نوع رفتار جدید آژانس در رابطه با مساله چاشنیهای انفجاری یا بریج وایر، که تنها مساله باقیمانده از فاز دوم همکاریهای ایران و آژانس است، امیدها را با یاس و نگرانی روبرو نموده است.
بر اساس یک نگاه و چارچوب ادراکی به مساله هستهای و حل و فصل آن، دو زوایه و مجرای متفاوت برای آن طراحی شده است: زوایه فنی و مجرای آژانس و زوایه سیاسی-امنیتی از مجرای گروه 1+5. در این رابطه نیز دو ساختار و نظام همکاری مستقل اما مرتبط تعریف شده است: چارچوب همکاری مورخ 11 نوامبر 2013 (ایران-آژانس) و برنامه اقدام مشترک 24 نوامبر 2013 (ایران و گروه 1+5). زوایا و مجرای دوگانه فوق و تفکیک شدن آنها از همدیگر، البته به معنای انکار ارتباط پیوسته آن دو با همدیگر یعنی مسائل سیاسی در آژانس و مسائل فنی در گروه 1+5 حتی به صورت فرعی و ابزاری نیست. در هر حال، طی 9 ماه گذشته ایران در سناریوهائی که حاصل این ادراک بود، به اخذ تائیدیههائی مهم از آژانس بین المللی انرژی اتمی دست یافت. طی این مدت، آژانس حداقل 5 بار پایبندی ایران به سه دسته از تعهدات و الزامات را تائید کرده است: • تعهدات پادمانی بر اساس موافقتنامه 214، • همکاریها و الزامات داوطلبانه و اختیاری بر اساس توافقنامه تهران (چارچوب همکاری) و فازهای اول (6 اقدام) و دوم آن (6 مورد از 7 اقدام)؛ • همکاریها و الزامات داوطلبانه مربوط به توافقنامه ژنو. روند همافزائی تائیدیههائی که در مورد پایش برنامه هستهای کشور داده شد، این امید را تقویت میکرد که آژانس تنها بر اساس ملاحظات فنی، هدف توافقنامه تهران یعنی «حل همه مسائل باقیمانده راجع به گذشته و حال برنامه هستهای ایران» را بررسی کند و بر اساس اعتمادسازی رفتاری و عملی ایران، این هدف قابل تحقق باشد. به نظر میرسد که نوع رفتار جدید آژانس در رابطه با مساله چاشنیهای انفجاری یا بریج وایر، که تنها مساله باقیمانده از فاز دوم همکاریهای ایران (قبل از می 2014) است، این امیدها را با یاس و نگرانی روبرو نموده است. رفتار آژانس در این زمینه، چند قالب و محور مشخص دارد: تناقض رفتاری: به طوری که در نشستها، کارشناسان آژانس از اقدامات ایران و بحث های صورت گرفته، ابراز رضایت میکنند ولی بعد از نشست، این بحثها ناکافی شمرده میشود؛ رویکرد سوالتراشی: به طوری که تیمی از کارشناسان آژانس با هدف زیر سئوال بودن پاسخهای ایران، سوالات متعددی را از پاسخهای ایران استخراج کرده و ارزیابی آژانس را به پاسخهای مجدد ایران به این پرسشها منوط نمایند؛ حجیم کردن ابهامات: اینکه آژانس جوابها را با سئوال های متوالی مواجه کند به طوری که از 3 پرسش مربوط به بریج وایر، تا کنون 60 سئوال تولید و 13 مورد از آنها در اختیار ایران قرار گرفته است؛ این طرز کار نه تنها به معنای تصمیم جدی به «نتیجه نرسیدن» است بلکه فضای عملیات روانی را علیه ماهیت برنامه هستهای کشور تشدید میکند. گزارش دهی دوپهلو: صحبتها و اقدامات آمانو در تهران، یک مساله است و گزارشی که وی هفته آینده به شورای حکام تحویل خواهد داد، مسالهای دیگر. در گزارشهای قبلی تاکنون نگاه و ارزیابی همکاریهای اخیر به عنوان یک اقدام «رو به جلو» غالب بوده است اما ممکن است در گزارش بعدی، زمینه برای تغییر ارزیابیها فراهم شود. مدیرکل در گزارش اوت 2014 به سئوالات جدیدی که آژانس در مورد بریج وایر تحویل ایران داده و اینکه ایران باید به آنها پاسخ بدهد، اشاره خواهد کرد و در نتیجه، دریچهای گشاده در گستره همکاریهای اخیر باز خواهد ماند که برداشتهای مختلف در مورد برنامه هستهای ایران حتی در گذشته را ممکن خواهد کرد و حتی بر جو روانیای که در آن مذاکرات هسته ای نیویورک برگزار خواهد شد، تاثیر خواهد گذاشت. البته آنچه در مورد بریج وایر و اصرار آژانس به کشاندن ایران به دنبال خود برای جلب رضایت و اقناع در این رابطه گفته شد، تنها یک بخش از نگرانیهای مرتبط با آمانو و کنش وی در تهران بوده است. بخش دیگر به توافق ایران و آژانس برای تعیین و اجرای یک گام دیگر از همکاریهای داوطلبانه مربوط میشود. هرچند هنوز محتوای آنچه آژانس در این خصوص به ایران پیشنهاد داده، روشن نیست اما به نظر میرسد که تعدادی از آنها، اتهامات مربوط به فعالیتهای گذشته و ماهیت برنامه هستهای کشور خواهند بود. احتمال دارد که برخی از مراکز نظامی در این میان مدنظر آژانس باشند و اینکه رئیس جمهور به شدت نسبت به مذاکره کردن راجع به برنامه موشکی ایران موضعگیری کرد، ممکن است به همین مساله مربوط گردد. زیرا مذاکرات راجع به موشک آن هم در سطح ایران و 1+5، مقولهای است که قبلاً مواضع راجع به آن به ویژه در بیانات رهبری آمده بود و آمانو نیز بیش از آنکه نمایندهای برای طرح درخواست گروه 1+5 باشد، به لحاظ پروندهای که در آژانس علیه ما گشوده شده سخن گفته و با رئیس جمهور دیدار داشته است. به لحاظ بایستهها و پیشنهادهائی که میتوان در این مقطع مطرح کرد، به نظر میرسد اولویت ایران باید حول حل 5 مسالهای باشد که از 21 می تا 25 اوت (31 اردیبهشت تا 3 شهریور) فرصت تعامل در خصوص آنها را داشته است. زیرا هنوز خبری از آژانس در مورد ارزیابی اقدامات ایران در رابطه با آنها شنیده نشده است. از سوی دیگر، باید قبل از توافق جدید و به عهده گرفتن اقدامات بعدی، باید مساله بریج وایر به صورت اطمینان بخش به ارزیابی و نتیجه گیری منتهی شود. در کنار این اقدامات، استفاده از فضای سیاسی کلان برای حل راهبردی مساله هستهای در قالب گروه 1+5 به ویژه به صورت دوجانبه با بازیگر موسس این فرایند و طراح این اتهامات نیز پیگیری خواهد شد. * دکتر نادر ساعد – استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه هستهای انتهای پیام/
93/05/28 - 11:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]