واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فیلمهای این ژانر یک اصل را باید همیشه به خوبی رعایت کنند؛ ترساندن تماشاگر، شوک وارد کردن و خلاصه جان به لب کردن آنها. هر فیلمی که بتواند این مهم را با شدت بیشتری انجام بدهد... در قبیله فیلم خوارها برای تقسیم بندی فیلمها معمولا از همان راه و روشی استفاده میشود که کتابها را با آن تقسیم بندی میکنند؛ استفاده از کلمه ای به نام ژانر. البته این هشت ژانری را که در پایین میبینید، تمام ژانرهایی نیستند که اسمشان در عالم سینما به گوشتان خورده است اما به قول معروف از ژانرهاییاند که مادر بقیه ژانرها محسوب میشوند و آنها را زیر بال و پر خود میگیرند. آشنایی با این ژانرها و بعضی زیر ژانرها کمک خوبی است برای پی بردن به این که درون یک فیلم چه میخواهد بگذرد. خیالی، فانتزیفیلمهای این ژانر بر خلاف فیلمهای ژانر علمی- تخیلی - که بیشتر بر مبنای واقعیتهای علمی ساخته شده اند- وابستگی به علم و شاخههای آن ندارد که هیچ اصلا هم حال نمیکنند هیچ رگه ای از علوم به درونشان نفوذ کند. یک خیال بافی مطلق. این فیلمها یکراست ما را میبرند به ناکجا آباد. مکانهایی که تا حالا به ذهن مان هم خطور نکرده. دنیایی پر از وهم و تخیل، جادوهای خفن، موجوداتی فرا زمینی و حتی اسطوره ای. البته چیزی که در این ژانر حیاتیتر از بقیه المانهاست، استفاده بهینه از جلوههای ویژه است. این ترفند سینمایی نقش بسیار مهمی در پر زرق و برق در آوردن این رویاها و تصورات دارند.کارگردان طلایی: پیتر جکسون، تیم برتون،جورج لوکاس، رابرت زمیکس، گیلرمو دل تورودهه طلایی: 1990، 2000فیلمهای طلایی: سری هری پاتر، سه گانه ارباب حلقهها، جادوگر شهر از (1939)، کینگ کونگ (2005) علمی – تخیلیاگر کلمه علمی پشت کلمه تخیلی نمینشست فیلمهای این ژانر خیلی با فیلمهای فانتزی از لحاظ محتوایی فرق نمیکردند اما خب همین یک کلمه تفاوتی بین این دو ژانر به وجود آورده. یک فیلم ژانر علمی تخیلی معمولا چند خصوصیت را با هم دارد؛ اولین این که در فیلمهای این ژانر باید پدیدههایی وجود داشته باشد که به علم یا علومی مربوط باشند، حالا این پدیده علمی نباید حتما پایه و اساسی علمی داشته و از بیخ وبن درست و صحیح باشد، همین که یک جورهایی وابستگی علمی این وسط وجود داشته باشد کافی است زندگی خارج از جو زمین یا همان حضور آدم فضاییها یا موجودات فضایی معمولا دستمایه خوبی میشود برای ساختن این سبک فیلمها. دوم این که اتفاقاتی که درفیلم میافتند نباید عادی و روزمره باشند و در هر کجا و در هر زمان بشود نمونه آن را پیدا کرد. انفجار بمبهای اتمی، حمله بیگانگان به زمین و چیزهایی از این قبیل میتواند شرایط قسمت دوم را به خوبی برای فیلم ساز جور کند.کارگردان طلایی: ریدلی اسکات، جیمز کامرون، استنلی کوبریک، استیون اسپیلبرگ، جورج لوکاسدهه طلایی: 1980، 1990، 2000فیلمهای طلایی: آواتار( 2009)، 2001: یک اودیسه فضایی ( 1968)، بلید رانر (1982)، ای. تی (1982)، نابود گر 2: روز قضاوت (1991) درامشخصیتهای داخل فیلمهای این ژانر بیشتر اوقات در موقعیتهای واقعی گرفتار میشوند که در آمدن از آنها، میشود سوژه اصلی فیلم. درست به همین دلیل است که همه جور آدمی با هر سن و شکل و شمایلی پای فیلمهای این ژانر مینشیند. یکی دیگر از علتهای محبوبیت این ژانر زیر ژانرهای آن است مثلا زیر ژانر درام جنایی به خاطر جذابیت و پر کشش بودن میتواند یک ژانر کامل در نظر گرفته شود. فیلم هفت فینچر که این همه عاشق سینه چاک دارد و حداقل یکی از بهترین فیلمهای دهه 90 محسوب می شود ژانرش درام جنایی است. ملو دارم، ملودرام تاریخی، کمدی درام و خیلی زیر ژانرهای دیگر هم چنین وضعیتی دارند.کارگردان طلایی: اینگمار برگمان، کریستوف کیشلوفسکی، وون کاروای، مارتین اسکورسیزی، میکل آنجلو آنتونیونیدهه طلایی: 1940، 1950، 1960، 1970فیلمهای طلایی: همشهری کین (1941)، پدر خوانده 1و 2، کازابلانکا (1942)، بر باد رفته (1939)، رستگاری در شائوشنگ (1994) کمدییکی از قدیمی ترین ژانرهای سینمایی که از همان ابتدای به وجود آمدن پرده نقره ای روی کار آمد ژانر کمدی بود. این ژانر مثل بیشتر ژانرهای دیگر انواع زیر ژانر دارد که هر کدامشان میتوانند مشتریهای خودشان را داشته باشند که البته اشتراک تمام آنها در خنداندن مخاطب است. حالا این فیلم میتواند یک کمدی سیاه باشد؛ مثل شاهکار کوبریک دکتر استرنج لاو یا یک کمدی اسلپ استیک؛ از آن فیلمهایی که زد و خورد شخصیتهایش باعث خنده شما میشود؛ نمونه بارز فیلمهای لورل و هاردی.از وقتی که صدا هم آمد دست برو بچ سینما برای به وجود آمدن انواع و اقسام فیلمهای کمدی باز شد. حالا علاوه بر موقعیتهای خنده آور، دیالوگها و صداها هم به کمک آنها میآمدند تا تماشاگران را از فرط خنده روی زمین پخش کنند.کارگردان طلایی: چارلی چاپلین، وودی آلن، فرانک کاپرا، مل بروکس، بلیک ادواردزدهه طلایی: 1930، 1940، 1950فیلمهای طلایی: آنیهال ( 1977)، مش( 1972)، عصر جدید (1936)، روشناییهای شهر(1931) اکشناگر در طول عمرتان چند فیلم اکشن هم دیده باشید میدانید که فیلمهای آن پر است از صحنههای زد و خورد، اکشن و برخوردهای فیزیکی حالا از هر نوع که فکرش را کنید. دو گروه، دو نفر یا دو چیز و هر از گاهی بیشتر در فیلم وجود دارند که در قالبهای مختلف (چه ورزشی، چه جنگی و...) رقیب یکدیگر هستند و میخواهند در هر زمینه ای که با هم رقابت دارند پوز آن یکی را به خاک بمالند. اغلب هم به این صورت است که یک گروه خیر داریم و یک گروه شر و بیشتر تماشاگران هم خود به خود طرفدار بچه مثبتها میشوند. اصل دومی که این وسط وجود دارد مربوط میشود به سادگی و قابل هضم بودن اکثر فیلمهای این ژانر. نداشتن فیلم نامه پیچیده یکی از جوابگو ترین روشهایی است که میتواند مشتریهای زیادی را پای این گونه فیلمها بکشاند.کارگردان طلایی: جان وو، تونی اسکات، مایکل بی، جیمز کامرون، استیون اسپیلبرگ، برادران واچوفسکیدهه طلایی: 1980، 1990،2000فیلمهای طلایی: سری جان سخت، تغییر چهره (1997)، سه گانه ماتریکس، سری ایندیانا جونز، مردی در آتش ( 2004)، شهر خدا (2002) نوآرنوار کلمه ای است فرانسوی که به انگلیسی همان سیاه میشود. نینو فرانک (منتقد فرانسوی متولد ایتالیا سینمای جهان) در دهه 1940 بعد از دیدن چند فیلم درام – که بیشتر داستانی دلگیر و فضایی تیره و تار داشتند- زد به سرش و اسم این فیلمها را نوآر گذاشت.یکی از ویژگیهای فیلمهای این ژانر این است که معمولا شخصیتهای اصلی این فیلم ضد قهرمانهای تک و تنهایی هستند که در شرایط بدی قرار گرفته اند و هیچ کس هم نیست به داد آنها برسد. کارآگاهان خصوصی، پلیسهای مخفی و شهروند قانون مندی که اتفاقی دستش به جرم و جنایت ختم آلوده شده و خودش مانده و حوضش میتوانند گزینه مناسبی برای انتخاب شدن در قالب شخصیت اصلی این گونه فیلمها باشند.نحوه نورپردازی هم میتواند عامل دیگری باشد تا فیلمهای نوآر سهم خودشان را از سایر فیلمها جدا کنند. با قرار گرفتن یک فیلم در ژانر نوآر خود به خود تابش نور در آن کم میشود و فیلم در فضایی تیره و تار پیش میرود. فضای این گونه فیلمها معمولا تحت تاثیر داستانهای جنایی و حتی شرایط جامعه آن موقع فیلم ساز هم است. اگر به زمان تولد این ژانر نگاه کنیم متوجه میشویم در زمانی به وجود آمده که جامعه آمریکا به شدت درگیر مسائل مختلفی از قبیل بیکاری، شرایط اقتصادی بد و... بوده.کارگردان طلایی: آلفرد هیچکاک، بیل وایلدر، ارسن ولز، نیکلاس ری، جان هیستوندهه طلایی: 1940،1950فیلمهای طلایی: غرامت مضاعف ( 1944)، شاهین مالت (1941)، خواب بزرگ (1946)، بلوار سانست( 1950)، نشانی از شر ( 1958)، بدون گذشته ( 1947) وسترناین ژانر الگوها و ویژگیهای کاملا واضحی دارد که با یک نیم نگاه هم میشود سره را از ناسره تشخیص داد. دشتهای بکر و دست نخورده، زمینهای کشاورزی و دامداری که در دل آنها گذاشته شده، کوههایی که معمولا سر به فلک نکشیده اند و هر از گاهی هم جنگلهای کم پشت معمولا مکانهایی هستند که وسترنها در آنها اتفاق میافتند. البته این وسط شهرها و یا بهتر بگوییم شهرکهایی که تازه در حال سر و شکل گرفتن هستند را هم از یاد نبریم که فیلمهای زیادی در این لوکیشنها ساخته شده. اما از این مکانها مهم تر کلیشه ای وجود دارد که اگر در فیلمهای این ژانر وجود نداشته باشد عمرا آن فیلم را یک فیلم وسترن ندانند. مردانی که هفت تیر به کمرشان بسته شده (بیشتر اوقات)، کلاهی که همیشه به سر دارند و تنهایی که همیشه خدا همراهشان است؛ کابویها، یکی دیگر از نشانههایی که در این گونه فیلمها به وفور دیده میشود اسبها هستند. اهمیت این حیوان چهار پا با دیالوگی که در فیلم آبشار سرافیم گفته میشود مشخص شده «این جا مردی که اسب نداره مرده به حساب مییاد.»کارگردان طلایی: جان فورد، سرجیو لئونه، هوارد هاکس، سم پکین پا، آنتونی ماندهه طلایی: 1950، 1960، اوایل 1970فیلمهای طلایی: ماجرای نیم روز (1952)، خوب- بد – زشت (1966)، روزی روزگاری غرب (1968)، نابخشوده (1992)، دلیجان (1939)، جویندگان (1956) ترسناک فیلمهای این ژانر یک اصل را باید همیشه به خوبی رعایت کنند؛ ترساندن تماشاگر، شوک وارد کردن و خلاصه جان به لب کردن آنها. هر فیلمی که بتواند این مهم را با شدت بیشتری انجام بدهد فیلم موفق تری در این زمینه شناخته میشود. راههای مختلفی برای ترساندن کسی که پای تلویزیون یا جلوی پرده سینما نشسته وجود دارد و به همین خاطر زیر ژانرهایی به وجود آمدند. فیلمهای ترسناک روان شناسانه یکی از این زیر ژانرهاست که آلفرد هیچکاک را پدر آن میدانند. در این نوع فیلمها غولهای بی شاخ و دم وجود نداشتند فقط موقعیتها و جنبههای روان شناسانه آدمیزادی باعث به وجود آمدن صحنههای ترسناک این دست فیلمها میشوند. فیلمهای اسلشر زیر ژانر دیگری از این خانواده است. همانهایی که بیشتر از این که بترسانند باعث چندش شما میشوند، نصف شدن آدمها و ریختن دل و روده روی کف زمین از نشانههای فیلمهای اسلشر است.کارگردان طلایی: ریچارد وانر، جورج رومرو، جان کارپنتر، سام ریمی، ویلیام فرد کیندهه طلایی: 1970، 1980، 1990فیلمهای طلایی: جن گیر ( 1973)، درخشش (1980)، بیگانه ( 1979)، شب مردگان زنده (1968)، بچه رزماری (1968)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 783]