تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805110117
و امروز پروازت را به نظاره نشستیم خداحافظ ای همنشین صمیمی / علیرضایت هم رضا به این هجران نبود
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: و امروز پروازت را به نظاره نشستیم
خداحافظ ای همنشین صمیمی / علیرضایت هم رضا به این هجران نبود
چه باور نکردنی بود رفتنت وقتی روز شنبه پا به دفتر خبرگزاری فارس نهادیم با دیدگانی متحیر به آگهی بزرگ ترحیم تو خیره شدم و ناخودآگاه چشمانم خیس و ابری شد.
مهدی جان! چه باور نکردنی بود رفتنت وقتی روز شنبه پا به دفتر خبرگزاری فارس نهادیم با دیدگانی متحیر به آگهی بزرگ ترحیم تو خیره شدم و ناخودآگاه چشمانم خیس و ابری شد اما چه سود که عاقبت دنیا برای همه ما به تقدیری نگاشته شده است و گریزی از این فرجام نیست. آری تنها عکسی با روبانی سیاه در تحریریه فارس، این باور را در ذهنمان نشاند که گویی به راستی از میان ما رفته‌ای و هرگز برنخواهی گشت. پس به راستی در می‌یابیم که فقط بازی می‌کنیم و سرگرم ملعبه‌های دنیایی هستیم و در این بازی زمان غافل از هیاهوی آخر به این می‌رسیم که «چه زود دیر می‌شود» و من دیگر حضور گرم تو را جز در خاطراتم احساس نخواهم کرد.
مهدی جان! گر چه باید سر بر آستان تقدیری که تو را از ما ستاند فرود آوریم اما دلم فریاد می‌زند که چه نامرد است روزگاری که در اوج جوانی، زیبایی و لبخند تو را پرپر کرد. یادم هست که همیشه دلت شور به موقع رساندن خبرهایت را می‌زد، اینقدر پرکار بودی که هیچ کدام از ما به گرد پایت نمی‌رسیدیم اما گویی روزگار دل‌سنگ اکنون به تو برای همیشه مرخصی داده است و تو ما را در حسرت خبرهای بدون حاشیه‌ایت و آن لبخندهای همیشگی‌ات تنها گذاشته‌ای تا بدون دغدغه به آسمانی‌ها بپیوندی.
گرچه همیشه حسرت این را داشتی که سایه پدر بر سرت باشد، اما دنیای ناموزون و نامرد علیرضای هشت ساله‌ات را نیز در فقر نوازش دستان پدر گذاشت. درست در سنی که بیشترین تکیه و الگویش پدر پرتلاش و مهربانش بود و اما می‌دانم بیشتر از ما «علیرضایت هم رضا به این هجران نبود». برسان سلام ما را به شکوفه‌ها، به باران اما مهدی جان! تو آسوده بخواب؛ همکارانت هرگز علیرضای کوچکت را تنها نخواهند گذاشت، تو آسوده زندگی جدیدت را شروع کن (تو آسوده بخواب) و سلام ما را از آن سوی جاده‌های این دنیای فانی به آرامش همیشگی آغوش پرمهر پروردگار برسان! ********************* یادداشت از: عباس جهانتاب ********************* انتهای پیام/ع
93/05/26 - 09:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]
-
گوناگون
پربازدیدترینها