محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832922017
بازیگران کودک دهه 70 که پا به پای ما بزرگ شدند امروز چه می کنند؟! +عکس
واضح آرشیو وب فارسی:قیمت روز: بازیگران کودک دهه 70 که پا به پای ما بزرگ شدند امروز چه می کنند؟! +عکس
 
چند وقت پیش در شبکهای اجتماعی عکسی از بزرگسالی بازیگران کودک سریال تولدی دیگر انتشار یافت و بارها به اشتراک گذاشته شد؛ همین جرقهای شد برای جمع کردن بچههای قدیم و دیداری تازه با آنها، با خودمان گفتیم شاید مردم دوست داشته باشند، بدانند بازیگرهای کودک محبوب سالها پیش اکنون چه میکنند؟کجا هستند؟ و اصلا در بزرگسالی چه چهرهای پیدا کردهاند؟
با گلشید اقبالی بازیگر بامزه مهر مادری تماس گرفتیم تا کمکمان کند بقيه همبازیهای کودکیاش را پیدا کنیم. یک روز عصر همه بچهها را جمع کردیم تا در فضایی دوستانه از حال و هوای این روزها و احساسشان نسبت به گذشته بپرسیم؛ زمان زیادی از جلسه صرف خاطرهگویی و خندههای بچهها شد و همین جمع ما را صمیمانهتر کردتا جایی که علیرضا رئیسی (پاتال و آرزوهای کوچک) گفت: «خیلی خوشحالم که اینجا هستم چون حس نوستالژیک خوبی دارد.»
ماني نوري:خيلي کتک خوردم!
متولد 1366
شروع کار: 6 سالگی زیزیگولو
در حال حاضر: کارگردان
در این سالها چه میکردی؟
در 17 سالگی بعد از سریال جزیره جادو برای تحصیل به کانادا رفتم. آنجا نزدیکترین رشتهای که به کارم نزدیک بود و میتوانستم دوستش هم داشته باشم، انتخاب کردم تلفیقی از هنر، ادبیات، فلسفه و با تخصص سینما. بعد از پایان تحصیلاتم ترجیح دادم به ایران بازگردم و در حال حاضر یک سال است که بازگشتم و مشغول ساختن فیلمی بلند هستم.
هر روز میخواستند من را به خانه بفرستند
در بچگی میخواستم سوپرمارکت داشته باشم، اصلا نوعی روحیه بیزنسی داشتم آنقدر که پدرم به سوپرمارکت محل سپرده بود که نسیه چیزی به من نفروشند ولی من با ترفندهای کودکانه خود همچنان نسیه میگرفتم. از آن محل که رفتیم پدرم ژیانش را فروخت و فکر کنم دستکم یک چهارمش را بابت خریدهای من به سوپرمارکت داد!
زمان بازی در زیزیگولو هم زیاد شیطنت میکردم تا حدی که دو هفته اول هر روز میخواستند من را به خانه بفرستند. اما کمی که گذشت هم من کمی عاقل شدم هم اينكه خانم برومند خیلی با من کنار آمد.
خیلی کتک خوردم
در تمام سالهای مدرسه خیلی اذیت میشدم. توپ میخورد به شیشه من را میزدند. تیمهای دیگه فوتبال بازی میکردند من فحش میخوردم، بهخصوص در دبستان که خیلی کتک خوردم. دوم راهنمایی بهدلیل کار تئاتری موهایم را بلوند کرده بودند؛ سر صف ناظم من را بالا برد موهایم را گرفت و گفت این شکلی است که شما نباید باشید و این دانشآموزی است که ما نمیخواهیم اینجا باشد...
از همسنهایت جلوتری؟
به نظر من مطلق نیست یک جاهایی جلوتری و یک جاهایی هم نه. البته یک جاهایی هم شاید در ظاهر جلوتر باشی اما در باطن نه! شما وقتی با بزرگترها کار میکنی دردکشیدن را زودتر یاد میگیری، غم آدم را بیشتر میبینی و... اما اینکه واقعا عقبتر یا جلوتر فکر میکنم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اتفاقا من فکر میکنم کسانی که در کودکی بازی میکنند آدمهای خیلی خوششانسی هم هستند البته با درصد! چون خیلیها حتی همان سر کار به شما عشق میورزند. قربانصدقهتان میروند، غذای موردعلاقهتان را درست میکنند و هرچه که بخواهید برایتان آماده میکنند.... به نظرم اینها خودش یکجور خوشبختی است، البته خیلیها هم هستند که هیچ کدام از این تجربهها را نداشتهاند، هیچ پولی هم در نیاوردهاند ولی در عوض عشقشان را در زندگی پیدا کردهاند!
چقدر حقوق میگرفتی؟
در سال 74،73 برای زیزیگولو ماهی 30 هزار تومان دستمزد میگرفتم! هرچه که بزرگتر میشدم این مقدار بیشتر میشد.... پدرومادرم از همان روز اول هرچه پول گرفتم را سپرده کردندو در 18 سالگی همه را یکجا به منبرگرداندند. با ریز اینکه هر مقدار پول را بابت کدام بازی گرفتم...
البته سال 79 برای فیلمی تلویزیونی بخشی از پول را گرفتم و همه را یکجا دادم به یک پلیاستیشن دست دوم. فکر میکنید چقدر؟! 60 هزار تومان!
علیرضا رئیسی:
متولد 1361
شروع کار: 6 سالگی، با پاتال و آرزوهای کوچک
جلب توجه دوران کودکی را دوست داشتید؟
نه، چندان چیز جالبی نبود و من از این حس فراری بودم. از سن پایین از 6، 7سالگی هرجا میرفتم یکی لپم را میکشید، یکی موهایم را میکشید و این ابراز علاقهها با من بزرگتر شد. 17 سالم که شد دیگر کسی لپم را نمیکشید ولی امضا و عکس و اگر راستش را بخواهید واقعا خستهام کرد. در مدرسه هم خیلی روزهای خوبی نداشتم البته عملا مدرسه نمیرفتم. هماهنگ شده بود و من فقط میرفتم و امتحان میدادم. اما یک روز من را بالا بردند و جلوی 500-400 تا بچه گفتند این سوپراستار است، فیلم بازی میکند همه هم دوستش دارند ولی معدلش 12 است! خیلی شرایط بدی بود.
اجازه میدهی فرزندت بازیگر شود؟
این تصمیمی است که والدین میگیرند و خودشان هم از آینده آن بیخبرند. با خودشان حساب می کنند اگر ستاره شد که شد اگر هم نشد که چیزی را از دست نداده! ولی اینجا یک چیزی دارد از دست میرود آن هم بچگی است! من خودم بچگی نکردم، مثلا یک دست فوتبال درست و حسابی بازی نکردم چون مدام سرکار بودم! و الان که به سن 31 سالگی رسیدهام تازه یک نوجوان 16-15 سالهام. چون از سن 6-5 سالگی در جمع آدمبزرگها بودم و این باعث شد که از بچگی خودم دور باشم. این تصمیمی بود که خانواده برای من گرفتند، من سرزنششان نمیکنم و خوشحالم از اینکه این راه را انتخاب کردند.
چقدر دستمزد میگرفتی؟
من در 6 سالگی برای اولین فیلم سینمایی که 3 ماه تابستان حداقل روزی 12-10 ساعت سر کار بودم؛ یک دوربین عکاسی، یک اسکیت پلاستیکی با یک ماشین دستمزد گرفتم. خب آن موقع اصلا رسم نبود که در سینما به بچهها دستمزد بدهند. من جزو کسانی بودم که بحث دستمزد برای بچهها را خودم راه انداختم! برای فیلم دوم که سراغم آمدند گفتم من دستمزد میخواهم به خاطر اسباببازی بازی نمیکنم! چون من هم دارم مثل بقیه کار میکنم... سال 68 برای مدرسه پیرمردها 50هزار تومان دستمزد گرفتم! یادم است که همان موقع همه بچهها را دعوت کردم به بستنی.
از همسن و سالهایت جلوتری؟
فکر میکنم نسبی است هر کسی در جای خودش. اگر جلوتر بودن را از نظر مادی بدانیم به نظر من متر خوبی نیست ولی احساس میکنم هر کسی در جای خودش دارد زندگی میکند همه آدمها حتی سوپراستار حتی فوتبالیستها و...
اما در مورد خودم؛ فکر می کنم که من انتخاب شدم انتخاب نکردم. شاید اگر انتخاب با من بود همانموقع انتخاب نمیکردم درسم را میخواندم... من تا 21 سالگی کار کردم. دستمزد خوبی هم میگرفتم ولی یک چیزی در زندگی من گم بود و آن هم تحصیل بود. من دیپلمم را به زور گرفتم! این چندسال هم که نبودم؛ دنبال درس رفتم و در خارج از ایران(هند و دوبی ) 4 سالش را لیسانس زبان گرفتم و 3 سالش را هم ام بی ای خواندم.
مهران ضیغمی: کودک درونم را گم کردم
متولد 1370
شروع کار: 6 سالگی با سریال تولدی دیگر
در حال حاضر: دانشجوی کارگردانی تئاتر
شهرت در دوران کودکی چطور بود؟
اوایلش خیلی خوب بود بدون صف نان میگرفتیم و مطب پزشک بدون معطلی و نوبت میرفتیم و... اما امروز مشکلی وجود دارد اینکه هنوز بعد از 14 سال همه من را به چشم همان پسربچه کوچک میبینند. تا جایی که همین دو هفته پیش با یک دیالوگ که شوکه شدم!یک خانم محترم با هیجان خاصی به من اشاره کرد و گفت: «این همون پسر بازیگر است، سبیل درآورده!» گاهی این چیزها اذیت کننده است ولی ما باید لبخند بزنیم و ردش کنیم.
چقدر حقوق میگرفتید؟
دروغ چرا؛ خوب پول میگرفتم! فکرش را بکنید دستمزد من سال 78 در سریال تولدی دیگر واقعا زیاد بود. 500،400 تومان پول برای یک بچه 8-7 ساله آن هم فقط در ازای 8 ماه کار! آن زمان پیکان یک میلیون و خردهای بود. آن موقع با یک چهارم درآمدم یک کامپیوتر پنتیوم 3 خریدم و شب تا صبح بازی میکردم. با همین درآمد بین همسن و سالهای خودمان جزو افراد خوشبخت بودیم.
بازیگری در کودکی خوب بود یا بد؟
چون به لحاظ تربیتی سیر رشدمان طبیعی نبود، طبیعتا در یکسری چیزها عقبتریم و در یکسری چیزها جلوتر مثلا من چشم باز کردم در دنیای آدمبزرگها بودم و این باعث شد که رفته رفته مدل خود آنها شوم، با ادبیات آنها حرف بزنم و مثل آنها رفتار کنم. از طرف دیگر خب مدرسه نمیرفتم و کودک درون من مدام کوچکتر میشد تا جایی که کاملا نهفته شد و من دیگر نتوانستم آن را پیدا کنم!
گلشید اقبالی : عاشق دوربينم
متولد:1370
شروع کار: 6 سالگی با مهر مادری
در حال حاضر: دانشجوی محیطزیست و خبرنگار
بازیگری در کودکی خوب بود؟
شاید هزار بار مدرسه عوض کردم. هر اتفاقی توی مدرسه میافتاد من را مقصر میدانستند! البته چون درسم خوب بود و همیشه با معدل 20 قبول میشدم شرایطم از بقیه بچهها بهتر بود. همه آزارها و تنبیهها متوجه اخلاق و رفتارم بود! ناگفته نماند بیرون از خانه و مدرسه اوضاع خیلی خوب بود چون همه دوستم داشتند و این حس خیلی خوبی داشت.من عاشق دوربین بودم و آنقدرها توجهی به دستمزد نمیکردم تا این آخریها دستمزدهایم دست مامان و بابا بود. هرچه میخواستم آنها برای من میگرفتند، بنابراین هیچوقت به این فکر نکردم که پولم را از آنها بگیرم.
فکر میکنی از همسالانت جلوتری؟
آره جلوترم! هیچوقت دوستهای همسنم من را درک نکردند و از همان بچگی توانستم یک درک فرهنگي و هنری خاصی پیدا کنم ضمن اینکه این گذشته الان هم به من در حرفه خبرنگاری کمک میکند چون خیلی از هنرمندها حس اعتمادی به من دارند که شاید نسبت به خیلی از همکاران دیگرم ندارند.
الان چه میکنی؟
در حال حاضر سال سوم رشته محیطزیست میخوانم و در کنار آن در حوزه موسیقی خبرنگار هستم و گاهی هم در مهدکودکها با بچهها بازیگری کار میکنم. رشته تحصیلیام را اصلا دوست ندارم! دوست داشتم تئاتر میخواندم ولی بنا به دلایلی میسر نشد.
حسین سلیمانی :من جاني دپ نيستم!
متولد 1363
شروع کار :14 سالگی با مهر مادری
در حال حاضر: همچنان بازیگر
سینما را بر دانشگاه ترجیح دادم
زمانی که (قرار بود برای ثبت نام دانشگاه به دانشگاه آزاد اراک برم) دو سریال همزمان دانشجوی نرم افزار کامپیوتر در دانشگاه آزاد اراک بودم چندین فیلم به من پیشنهاد شد به این فکر افتادهبودم که باید بین سینما و دانشگاه یکی را انتخاب کنم تا در نهایت یکبار در مسیر رفتن به اراک درآمد فیلمهای پیشنهادی را با هم جمع زدم دیدم بعد از دانشگاه اگر در یک شرکت درست و حسابی کار پیدا کنم نهایتا یک میلیون حقوق خواهم گرفت اما با سینما میتوانم خیلی بیشتر از اینها دربیاورم ؛ دور زدم ؛تصمیم نهایی خود را گرفتهبودم ، راه سینما را انتخاب کردم به تهران برگشتم، آن زمان شرایط مالی مناسبی هم برای تحصیل در شهرستان نداشتم.یکبار 16 یا 17 سال پیش خانم معتمد آریا به شوخی جملهای را گفت که برای من جدی شد: «تنها چیزی که از تحصیل در زندگی به کار میآید همان چهار عمل اصلی جمع و منها و... است.» البته درست است که دانشگاه را ادامه ندادم ، اما اگراین حرف من ادای روشنفکری نباشد کتاب و فیلم برایم خیلی مهم است. همه در خانه لباسهایشان پخش و پلاست در خانه من همه جا کتاب ریختهاست.
من شبیه جانی دپ نیستم!
باور کنید که اصلا این طور نیست که بخواهم خودم را شبیه جانی دپ کنم ؛این تغییر شکل اندک اندک و به مرور در من به وجود آمد، سال 88-86 موهایم کوتاه بود که مهدی مظلومی برای فیلمی به من پیشنهاد کار داد بعد از قبول نقش به او پیشنهاد دادم که برای درآوردن بهتر نقش عینک بزنم او هم قبول کرد، به میدان گلها رفتم یک عینک با قاب گرد خریدم که آن عینک تا همین زمان با من ماند؛ برای فیلمی دیگر هم سعید ملکان به من گفت ریش و سبیلت را نزن، خیلی دوست نداشتم اما قبول کردم و بعد از دو ماه خودم هم ازآن خوشم آمد، موهایم هم سر فیلمی دیگر بلند کردم.البته الان خیلی هم بدم نمی آید شبیه آدم بزرگی چون جانیدپ باشم ولی از اول چنین قصدی نداشتم.
با اولین دستمزد تلویزیون خریدم
زمانی که مهرمادری را کار کردم مستاجر بودیم و در یک اتاق کوچک اجارهای زندگی می کردیم و صاحبخانهمان هم معتاد بود؛پدرم هم یک ماه قبل آن فوت کردهبود؛ وقتی در مهر مادری پذیرفته شدم هزارتا نقشه برای دستمزد 180 هزارتومانی آن ریختهبودم؛ ما تا به حال آنهمه پول یکجا ندیدهبودیم(سال 76)، با خودم فکر کردهبودم با آن پول میتوانم 7 تا موتور براوو بخرم اما در نهایت بخشی از آن را برای مادرم خرج کردم ؛ یک تلویزیون رنگی گرفتم به علاوه یک فرش سبز 24 هزارتومانی.بعدا با جایزهای که برای مهرمادری گرفتم توانستم برای او خانه هم بخرم.
از 6 سالگی کار کردم
6 سالم بود که فهمیدم میتوانم خودم هم پول دربیاورم. مامانم برای استخر یک 5 تومانی زرد به من داد اما استخر به همراه الویه 10 تومان میشد؛ از خشکشویی سر خیابان که صاحبخانهمان هم بود 5 تومان دیگر قرض کردم تا بتوانم الویه هم بخورم.عصر که مامان از سرکار آمد من را برای شام صدا کرد؛ گفتم من سیرم الویه خوردم؛ مامانم گفت مگه چقدر پول داشتی؟ در خواب و بیداری کتک بود که سمتم میآمد، کتکها را که خوردم مامانم 5 تومان داد و گفت: «برو پس بده، اما بدان که خودت باید برای این 5 تومان کار کنی و پس بدهی.»حرفش برایم عجیب بود ولی فهمیدم شوخی نمیکند ... مامانم 10 تومان به من داد از دروازه غار با آن باقلوا خریدم و تا شب 15 تومان فروختم .از همان جا بود که فهمیدم باید کار کنم و مفتخور نباشم.سوم دبستان همه کتاب و دفترهایم را با پول خودم خریدم سه ماه تابستان را با روزی 20 تومان در جوشکاری کار میکردم.
کمال تبریزی من را نجات داد
من پتانسیل زیادی برای کارهای مختلف داشتم، مثلا زمانی که زولبیا میفروختم مدام دنبال راهی بودم که بیشتر فروش کنم با 40 تا مغازهدار رفیق شدم تا بتوانم 40 تا بیشتر بفروشم.اگر بازیگر نمیشدم حتم دارم اتفاق خوبی برایم پیش نمی آمد و به احتمال زیاد یک خلافکار بزرگ میشدم، شرایط اجتماعی و محیط زندگی من طوری بود که فرصت رشد نداشتم، مادرم سواد آنچنانی نداشت و...چندی پیش متوجه شدم یکی از همان دوستان دوران کودکیام که تا پنجم دبستان همکلاس بودیم و خیلی هم از من باهوشتر بود، اتفاقات نا مناسبی از لحاظ اجتماعی برایش بهوجود آمده ، دوستی که بیشتر دوران کودکی مان را در کنار هم گذراندیم تا قبل از بازی در مهر مادری؛ اما از وقتی سینما، کمال تبریزی و معتمد آریا به خانواده من تبدیل شدند فهمیدم باید سالم بمانم.کمال تبریزی نقطه عطفی در زندگی من بود و سینمای کمال تبریزی من را نجات داد.
میخواهم معروف شوم نه مشهور
تنها هدف من برای آینده سینماست؛به این فکر نمیکنم که چهره شدن حتما باید مشهور بشوم بلکه همیشه دوست دارم معروف باشم؛معروف بودن بهتر از مشهور بودن است مشهور یعنی در شهر همه تو را بشناسند ولی معروف یعنی در عرف جا بیفتی؛ یعنی همه اهالی سینما من را به عنوان بازیگر قبول داشتهباشند.
شعر هم میگویم
الان علاوه بر بازیگری ترانه هم مینویسم و اگر شرایطش مهیا باشد برای اجرا به آهنگساز یا خوانندهای واگذار میکنم . آخرین ترانه هم با صدای امیرحسین مدرس به نام نگهبان دریا چند روز دیگر به بازار می آید.
امین زمانی:همه فکر و ذکرم بازیگر شدن بود
متولد 1365
شروع کار:11 سالگی با سریال تولدی دیگر
در حال حاضر: فعالیت در حوزه کامپیوتر و اینترنت
با اولین حقوقت چه کردی؟
بعد از بازی در تولدی دیگر 12 ساله بودم و آن موقع هیچ کدام از بچههای همسن وسالم کامپیوتر نداشتند! ولی من توانستم با اولین دستمزدم کامپیوتر بخرم، یک کامپیوتر مجهز و پیشرفته که خیلیها آرزوی آن را داشتند.
بازیگر بودن تو را از همسن و سالانت جلوتر انداخت؟
اگر از نظر بازیگری نگاه کنیم ؛بله. من از دوستان و همسن و سالهای خودم که تجربه کاری سینمایی و تلویزیونی نداشتند جلوترم ولی خب از خیلی چیزها از آنها عقبترم. مثلا من هیچوقت درسم خوب نبود! چون همه فکر و ذکرم این بودکه بازیگر شوم. همیشه دنبال فیلم نگاه کردن بودم و اینکه شبیه فلان بازیگر شوم. اما دوستهای من به فکر درس خواندن بودند. الان یکی از دوستان من که با هم سر یک کلاس درس مینشستیم و با هم جلو آمدیم پزشک است! فکر میکنم الان او خیلی از من جلوتر است....
1393/5/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قیمت روز]
[مشاهده در: www.gheymaterooz.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]
صفحات پیشنهادی
بازیگران خاطره انگیز قدیم که پا به پای ما بزرگ شدند امروز چه می کنند؟! +عکس
بازیگران خاطره انگیز قدیم که پا به پای ما بزرگ شدند امروز چه می کنند عکس کودکان و نوجوان بازیگر دیروز پا به پای ما بزرگ شدند و برخی از آنها هنوز بازیگری را ادامه داده و یا کارگردان شدهاند چند وقت پیش در شبکهای اجتماعی عکسی از بزرگسالی بازیگران کودک سریال تولدی دیگر انتشارامروز رونمایی شد عکس «پایتختی»ها روی دفاتر تحریر رفت/ «پروانه» بزرگترین بازی رایانهای خا
امروز رونمایی شدعکس پایتختیها روی دفاتر تحریر رفت پروانه بزرگترین بازی رایانهای خاورمیانه رونمایی شداز یکصد نوشتافزار اسلامی ایرانی نظیر شخصیتهای سریال تلویزیونی پایتخت در دفاتر تحریر رونمایی شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس مراسم رونمایی از یکصد تصویر اسلامامروز؛ تجمع بزرگ هنرمندان و کودکان در برج میلاد
امروز تجمع بزرگ هنرمندان و کودکان در برج میلاد تاریخ انتشار پنج شنبه 16 مرداد 1393 ساعت 14 51 | شماره خبر 1597571571279257973 هنرمندان مطرح و پیشکسوت تلویزیون و سینما عصر امروز به دعوت شبکه جهانی جامجم در کنار کودکان و دیگر مردم در برج میلاد گردهم میآیند تا جنایات اخیر اسرگپی با یکی از موفقترین بازیگران کمدی چنددهه اخیر
گپی با یکی از موفقترین بازیگران کمدی چنددهه اخیر جیم کری یکی از معدود بازیگران کمدی موفق چند دهه اخیر سینماست او شیوههای خاص خودش را در زمینه بازیگری و ایفای نقشهای کمدی دارد برخلاف دو دهه 80 و 90 میلادی که وی در دوران اوج فعالیت و کاری خود بود این روزها موقعیت و محبوبیت گذفضای طنز امروز برگرفته از فضای 6 دهه پیش است
فضای طنز امروز برگرفته از فضای 6 دهه پیش است تهران – ایرنا- رییس دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها گفت فضای طنز امروز در شبکه های اجتماعی برگرفته از فضای 6 دهه قبل و روزنامه هایی چون توفیق است به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار حوزه رسانه ایرنا محمد سلطانی فر در نشست بررسی خبررساپاي بازيگران سريالهاي تركي به سينماي ايران باز شد
پاي بازيگران سريالهاي تركي به سينماي ايران باز شد پس از اما و اگرهاي بسياري كه بر سر حضور بازيگران تركتبار در پروژههاي تلويزيوني و سينمايي به گوش ميرسيد روز گذشته خبر ديگري از توليد فيلم سينمايي شكار قهرمان با حضور بازيگران كاراكترهاي ايزل و رضا و حوا منتشر شد پس از اما و اطرح پایلوت بازیافت در بازار بزرگ تهران اجرا میشود
طرح پایلوت بازیافت در بازار بزرگ تهران اجرا میشود مدیر اداره بازیافت شهرداری منطقه 12 از اجرای طرح پایلوت بازیافت در بازار بزرگ تهران خبرداد علیرضا محمدنژاد مدیر اداره بازیافت شهرداری منطقه 12 در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت اجرای طرح پایلوت بازیاففرماندار بویراحمد: پروژههای افتتاحی هفته دولت تا پایان وقت اداری امروز اعلام شود
فرماندار بویراحمد پروژههای افتتاحی هفته دولت تا پایان وقت اداری امروز اعلام شودفرماندار شهرستان بویراحمد گفت مدیران شهرستانی پروژههای افتتاحی هفته دولت را تا پایان وقت اداری امروز اعلام کنند به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج هوشنگ یاریپور صبح امروز در جلسه شورای اداری ضمن تبایرانیها جایگزین ارمنیها در «p2» شدند/ روایتی امروزی از ضحاک ماردوش
فرهنگ و هنر تئاتر ایرانیها جایگزین ارمنیها در p2 شدند روایتی امروزی از ضحاک ماردوش کارگردان نمایش p2 با اشاره به آغاز اجرای این اثر نمایشی از 9 شهریور ماه در تالار حافظ عنوان کرد در اجرای این نمایش داستان ضحاک ماردوش به شیوه ای تجربی و با نگاهی به رخدادهای جوامع امروزی رپایان سرقت طلاجات از دختران 5 ساله تا زنان 50 ساله/زنان و مردان مسلح دستگیر شدند
پایان سرقت طلاجات از دختران 5 ساله تا زنان 50 ساله زنان و مردان مسلح دستگیر شدند با هوشیاری ماموران پلیس آگاهی خوزستان 5 تن از اعضای باند سرقت های مسلحانه در اهواز شناسایی و دستگیر شدند رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان در گفتگو با خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران در تشریح این خبر بیدر این محله پایتخت کودکان عروس می شوند
در این محله پایتخت کودکان عروس می شوندنگاهی غمبار به در اتاق می اندازد و می گوید مادرم خیلی بدرفتاری می کند و دایم دعوا داریم روی راه پله می نشینم و از حال و هوای خودش می پرسم به همراه عاطفه مددکار جمعیت امام علی ع در کوچه های غمزده و هیچستان به دنبال صحبت با دخترکانی که بخبرنگاران مهاجر بزرگترین آسیب امروز عرصه خبرنگاری هستند
شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰ ۳۷ مدرس دانشگاه گفت خبرنگاران مهاجر بزرگترین آسیب امروز عرصه خبرنگاری هستند که بیشتر به دنبال رفع مشکلات مالی و شخصی خود هستند پیمان پاکزاد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه آذربایجانشرقی اظهارکرد بسیاری از این خبرنگاران تسلمعرفی 30 محور پرترافیک پایتخت / بزرگراه شیخ فضل الله نوری و همت درصدر پرترافیک ترین معابر
اجتماعی شهری معرفی 30 محور پرترافیک پایتخت بزرگراه شیخ فضل الله نوری و همت درصدر پرترافیک ترین معابر مدیر مرکز کنترل ترافیک شهر تهران با بیان اینکه اقدامات لازم برای مدیریت و کنترل هرچه بهتر ترافیک مهرماه آغاز شده گفت از مهرماه سال 92 تا تیرماه امسال با بررسی وضعیت ترافیک تمیادداشت/ کودکانی که با غم نان درآوردن بزرگ میشوند
یادداشت کودکانی که با غم نان درآوردن بزرگ میشوندیکی از دردآورترین تصاویر روزگار دیدن کودکانی است که به جای بازی و درس خواندن باید نقش آدم بزرگها را بازی کنند و به فکر نان درآوردن باشند به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان در مسیر بازگشت به خانه از سر کار همیشه تصاویر و سوژههایامروزه شاهد وقوع 15 جرم بزرگ در کشور هستيم
۲۲ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲ ۴۹ب ظ سردار احمدي مقدم امروزه شاهد وقوع 15 جرم بزرگ در کشور هستيم فرمانده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران گفت دشمنان به اسم دين و مذهب قصد نشان دادن چهره ي خشن از اسلام را براي جهانيان دارند به گزارش خبرگزاري موج سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي اننوبخت: به تمام وعده ها پایبند بودیم/ توزیع ۷هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی طی امروز و فردا/ برای خروج از رکود
نوبخت به تمام وعده ها پایبند بودیم توزیع ۷هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی طی امروز و فردا برای خروج از رکود منتظر توقف تحریم نیستیم معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور با تشریح بسته جدید خروج غیرتورمی از رکود و اینکه این بسته در 4 محور و 174 بند یکشنبه هفته آینده تقدیقدم در دشت بیپایان نرگس بهبهان از دیروز تا امروز نرگسزار بهبهان تشنه اعتبارات
قدم در دشت بیپایان نرگس بهبهان از دیروز تا امروزنرگسزار بهبهان تشنه اعتباراتنیاز است مسئولان ملی و استانی برای رهایی نرگسزار بهبهان از مشکلات ریز و درشت اعتباری و امکاناتی تلاش کنند تا اندک هکتاری که از باقیماندههای این دشت بر جای مانده است نیز حفظ شود به گزارش خبرگزاری فارس ا-
گوناگون
پربازدیدترینها