تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819282423
یادداشت‌های شخصی حجتالاسلام ابوالحسنی منذر/دل نوشته‌های منذر
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
یادداشت‌های شخصی حجتالاسلام ابوالحسنی منذر/دل نوشته‌های منذر
مرداد ماه هر سال، به تامل تاریخی می‌نشینم که وقایع تاریخی پر اهمیت چو باران بهاری بر تابستان کم باران می‌بارد که مهمترینش 11 مرداد، سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری است.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، مرداد ماه هر سال، به تامل تاریخی می‌نشینم که وقایع تاریخی پر اهمیت چو باران بهاری بر تابستان کم باران می‌بارد که مهمترینش 11 مرداد است سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری است. شیخ پرچمدار توسعه و پیشرفت ایرانی و شرعی است که بانگ می‌زد مشروطه مشروعه باشد تا توسعه درونزا باشد و قابل اجرا. اما روشنفکرانی که طوطی صفت از پس آینه غربی‌ها تکرار می‌کردند انگار آب در غربال می‌کردند و تخم در بادیه می‌کاشتند و می‌گفتند ایرانی از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی باشند به همین دلیل شیخ بر دار کردند که اسرار هویدا می‌کرد. این یاداشت‌ها را حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی فرزند مرحوم منذر در اختیار فارس قرار داده است. شیعه حقیقی مولا حنجرش جز برای آن والا، چامه نسراید [شیعة حقیقی] یاد حیدر(علیه السلام) را کوثر داند و مهر او را مرهم آلام معنوی شناسد؛... خنجرش جز به نام مولا (علیه السلام) خامه نتراشد و حنجرش جز برای آن والا، چامه نسراید؛ در زلال عشق حیدر (علیه السلام) سر و روی...فرو شسته است و در پرتو لطف وی (علیه السلام) ، صد چراغ بینش از مِشکات جانش فرا رسته.۱ تاجر عقیده نبودن راه من است راقم این سطور، خوشحال و به درگاه باری تعالی و اولیای معصوم او- که درود خدا بر آنان باد- پیوسته شکرگزار است که در طول زندگی، هیچگاه «تاجر عقیده» نبوده و هرچه نوشته، قلباً بدان اعتقاد داشته است. «چُنین است و،این دین و راه من است» و ان شاء الله: «بر این زادم و هم بر این بگذرم»؛ و این موهبت الهی در عصر رواج سوداندیشی‌ها و سوداگری‌های مادی بل شیطانی، نعمت کمی نیست. و ما توفیقی الا بالله. با خجلت شدید از اینکه نتوانسته است تاکنون، خدمت درخوری به ساحت قدس آل الله (علیهم السلام) نماید، به دامن فضل و لطف آن بزرگواران چنگ می‌زند و دعا می‌کند که خدای منّان به «فضل» خویش و نه با «عدل» خویش با وی رفتار کند.۲ دل به پیشواز قافله اندوه مهدی (عج) می‌رود قافلۀ اندوه مهدی(عج) که از راه می رسد، دل به پیشواز می‌رود و اشک می‌ریزد.[ شیعه] عیش دهر را بر خویش حرام ساخته است، چراکه روزگار، روزگارِ فرغت یار است و شمس رخ دلدار،در پس ابر فراق، پنهان. او عاشق است؛ عاشق صد سالۀ انتظارِ آن سلطان خوبان.۳ مهدی (عج) قلب عالم امکان است مهدی (عج) قلب عالم امکان و شمع بزم وجود است، و اختران، هریک پروانه ای برگرد وی. او آب زندگانی و مایۀ حیات است و ما همه زنده بدوییم. او جان است و جهان پیکر آن. بی جواز وی هیچ نهالی بار ندهد، هیچ گیاهی از زمین نروید و هیچ قطره ای در دل دریا دُرّ شهوار نگردد. بارش آسمان، شادابی زمین وتوالی شب وروز، از یُمن وجود اوست. انبیاء پیشین (علی نبینا وآله وعلیهم السلام) با معجزات خویش درسی را پس می دادند که از مکتب او برخوانده بودند. مهدی عزیز(عج) عصارۀ وجود انبیا واولیاست؛ سلیمان بحقّی است که اهریمن را تا روز رستخیز توان ربودن خاتم از انگشت وی نیست... نهال دین احمدی(ص) را هم اینک اصل و ریشه، مهدی(عج) است. آن دست بیعت که مسلمین در صدر اسلام به رسول خاتم(ص) دادند، کنون باید بدو داد. آنان که پیوند خویش را از احمد و آل(ص) گسسته اند، ناگزیر اهل و عیال دجّال اند.۴ گویی شیخ در آغوش دار به خوابی ناز فرو رفته است نیک در چهره فروخفته شیخ بر سر دار دقت کنید. آرامش و اطمینانی که در چهره اش موج می زند براستی عجیب و حیرت انگیز است؛ گویی در آغوش دار به خوابی ناز فرو رفته است! باری، این آرامش که ریشه در ذکر حق داشته: (الابذکرالله تطمئن القلوب)، هم اکنون نیز قابل رویت و عبرت است.۵ استخوان‌هایت، چونان آیه‌ای که نازل شود، فرود آمدند! تو را به دار آویخته خفه کردند، اما نه از جهت دشمنی با شخص تو. تو را تنها از این جهت کشتند که بانگ و نوای لا اله الّا الله را خاموش سازند! استخوان‌هایت بر آن شدند که همراه روح تو رهسپار بهشت گردند؛ اندکی نیز فراز آمدند اما دریافتند که پرواز کردن نمی‌توانند و سنت‌های الهی تغییرناپذیر است. روح تو پرگشود و بالا رفت اما استخوان‌هایت، چونان آیه‌ای که نازل شود، فرود آمدند! شیخ با مرگ باشکوهش نقاب از چهره سکولاریسم کنار زد آری، او به دست حریف بر دار رفت، اما با افشاگری‌ها و هشدارهای به موقعش، و نیز با مرگ باشکوهی که برگزید، نقاب از چهره سکولاریسم منافق (که پیش از اسارت «تنها»، به شکار «مغزها» و «دل» ها برخواسته بود و خواب نابودی دین را در این سرزمین می‌دید) کنار زد و با این کار، هم غافلان و مشتبهان را بیدار ساخت و هم تقی زاده ها را به فاش ساختن منویات خویش (مبنی بر فرنگی مآب ساختن مطلق ایران) واداشت و هر چند حکومت در ایران روندی نامشروع طی کرد، اما متن جامعه از سقوط در گرداب غرب زدگی مصون ماند و در نتیجه پس از دهها سال کشمکش میان اسلام و غرب، ندای روحانیت را برای سرنگونی نظام ستمشاهی و تأسیس رژیم اسلامی پاسخ مثبت گفت.۶ آری، او به دست حریف بر دار رفت، اما با افشاگری‌ها و هشدارهایِ به‌موقعش و نیز با مرگ باشکوهی که برگزید، نقاب از چهرة سکولاریسمِ منافق (که پیش از اسارت «تَن»ها، به شکار مغزها و دل‌ها برخاسته بود و خوابِ نابودی دین را در این سرزمین می‌دید) کنار زد و با این کار، هم غافلان و مشتبهان را بیدار ساخت و هم تقی زاده‌ها را به فاش ساختنِ منویات خویش (مبنی بر فرنگی مآب ساختنِ مطلقِ ایران) واداشت و هرچند حکومت در ایران روندی نامشروع طی کرد، اما متن جامعه از سقوط در گرداب غرب زدگی مصون ماند و درنتیجه پس از دهها سال کشمکش میان اسلام و غرب، ندای روحانیت را برای سرنگونیِ نظام ستمشاهی و تأسیس رژیم اسلامی پاسخ مثبت گفت.(124) هجمة تند مخالفان شیخ (در قالب گزارش یا تحلیل تاریخ مشروطه) به وی، از عصر مشروطیت تا کنون به گونه‌ای بی‌امان ادامه دارد. آیا این امر، جز نشانِ حیات و تازگیِ جاویدِ اندیشة شیخ در بین مردم ایران است؟! بی‌جهت نیست که جلال آل احمد، در آن سخن زیبا و ژرفِ خویش، پیکر شیخ را بر فراز دار به مثابة پرچمی می‌داند که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان، و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان، فرنگی مآب می‌پروریم و فرنگی مآب راه حل هر مشکل را می‌جوییم».(125) وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و ذکر مکرر داستان شیخ بر زبان رهبر آن نشان داد که منش و روش شیخ، می‌تواند مهری بر پایان غرب زدگی و مایة اهتزاز پرچم حاکمیت اسلام نیز باشد.۷ راهی که هزار بار به شیخ ختم شود به بیراهه نمی‌رود اگر هزار بار، هزار راه را بپیمائیم که به شیخ‌فضل‌الله نوری(ره) ختم می‌شود؛ بیراهه و نابجا نرفته‌ایم. او به تنهائی ایستاد تا حقیقت در تنهائی نمیرد و از همة تعلقات گذشت، تا تاریخ از حقایق خویش نگذرد. مورخیـّنی که تاریخ را می‌کاوند تا خود را از حیرت واقعة کربلا خلاص کنند خوب است که نمونة کوچک‌تری از آن را در تاریخ مشروطة ایران مورد مطالعه قرار دهند و از شباهتها و عبرتهای آن با حال و روز کربلائیان آگاه شوند. شیخ‌فضل‌ا… را که همه به فضل و علم و تقوایش اذعان داشتند و با نفوذترین مجتهد طراز اول ایران آن روز بود، ابتدا مورد بی‌حرمتی، آنگاه تکفیر، و سپس دشنام و در آخر شهادت قراردادند و بعد از شهادت نیز پیکرش را آماج بی‌حرمتی و هتاکی نمودند. همچنان که به خواب همسر گرامی‌اش آمد و او را از بی‌تابی و گریه بازداشت و به او گفت که با من چنان کردند که یزیدیان با سیدالشهداء علیه‌السلام. مرحوم شهید مدرس سالها بعد در کتاب زرد خود نوشت: «حادثه بدی بود که هنوز هم علل آن در تاریخ همچنان مجهول مانده.» میوه‌چینان لامذهب مشروطه که دین نداشتند حداقل آزاده هم نبودند و هیچ آدابی را در جدال ناجوانمردانه خود با شیخ رعایت نکردند. سردمداران استبداد مانند محمدعلی شاه و ظل‌السلطان و لیاخوف روسی به خوبی و خوشی از ماجرا گذشتند اما اولین رهبر راستین مشروطه همچنان ماند. از گریختن و پناهندگی بیش از مرگ تنفر داشت و سقراط‌وار، به آغوش شهادت رفت تا حقیقت و فضیلت زنده بماند.۸ انتهای پیام/ پی‌نوشت: ۱. آینه دار طلعت یار، چاپ دوم، ص462 ۲. مقدمۀ چاپ دوم کتاب سیاهپوشی در سوگ ائمۀ نور (علیهم السلام)- 1388 ۳. آینه دار طلعت یار، چاپ دوم، ص467 ۴. آینه دار طلعت یار، چاپ دوم، ص466-467 ۵. ص 81 چاپ اول آخرین آواز قو نشر عبرت ۶.مقاله شیخ فضل الله نوری؛ نوری مصلح دین ورز و دادخواه-فصلنامه مطالعات تاریخی ۷.مقاله شیخ فضل الله نوری؛ نوری مصلح دین ورز و دادخواه-فصلنامه مطالعات تاریخی ۸.مقدمه مقاله انتقام رژی در ظهر توپخانه
93/05/22 - 17:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
گوناگون
پربازدیدترینها