واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
مصاحبه ای خواندنی با پدیده جوان سینمای ایران , نازنین بیاتی! +عکس نازنین بیاتی متولد 15 دی 1368 در تهران فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی است. این بازیگر تازه نفس سینمای ایران، این روزها «فرشته ها با هم می آیند» را روی پرده دارد. فیلمی که تجربه ای متفاوت برای او محسوب می شود.
در فیلم « دربند» تجربه زندگی شخصی خودتان در خوابگاه با نقشی که در فیلم داشتید مشابه بود و این فصل مشترک باعث شدارتباط بیشتری با فیلمنامه برقرار کنید. در فیلم « فرشتهها …» این تجربه در زندگی شخصی شما وجود نداشت. چطور بود این تجربه جدید همسرداری و فرزندآوری؟نازنین بیاتی: البته در مورد فیلم «دربند» هم من مشابه آن اتفاقات را تجربه نکرده بودم. تجربه بازی در این فیلم خیلی جالب و عجیب بود چون من از قبل هیچ تجربهای از این مقوله نداشتم.
نگاه حاکم بر «فرشتهها …» چقدر با سلیقه و نوع نگاه شما همسو است؟ این که دختری جوان میتواند با وجود مشکلات فراوان روی پای خودش بایستد، سه نوزاد را مادری و رابطه عاشقانه با همسرش را حفظ کند. این نگاه چقدر به واقعیت نسل امروز نزدیک است؟ فکر نمیکنید کمی نگاه غیرواقعی است؟نازنین بیاتی: غیر واقعی نیست، ما نمیتوانیم بگوییم همه آدمها شبیه نسل جدیدی هستند که میشناسیم. قشرهای مختلف و متفاوتی وجود دارند که ما اصلاً از وجود آنها خبر نداریم، نمیدانیم کجا هستند و چگونه زندگی میکنند و آدمهای این فیلم، که ممکن است حتی در تهران هم وجود داشته باشند، میتوانند یکی از آن نمونهها باشند. وقتی میتوانید بگویید که آدمهای این فیلم غیرواقعی هستند که کل آدمهایی که در ایران زندگی میکنند را بشناسید و بعد بگویید هیچکس اینگونه نیست. هنوز آدمهایی هستند که اینطور فکر میکنند، آدمهای معتقدی هستند و امید دارند. خود من خیلی به زندگی امید دارم و هر اتفاقی میافتد میگویم حتماً چیز خوبی در پی دارد. در این فیلم امیدی وجود دارد که خیلی زیباست و من آن را خیلی دوست دارم.امید در آن فیلم به چه چیزی است؟امید به یک زندگی خوب. آنها از این که قرار است با سه بچه چه کار کنند و چگونه آنها را بزرگ کنند نگران بودند ولی در عین حال این هم بود که سه بچه خوب است، و از طریق این سه بچه ممکن است اتفاقات بهتری برای ما بیفتد، مثل موضوع فیلم که برای این زوج اتفاق میافتد.بازی در کدام سکانس برای شما دشوار بود؟زمانی که قرار بود نرگس حالش بد شود خیلی برایم سخت بود و واقعاً از اینکه این اتفاق میافتد ناراحت بودم.آن زمان حس و حال خودتان چگونه بود؟من واقعاً ارتباط عجیبی با بچهها برقرار کرده بودم، آنها خیلی کوچک بودند، یکی چهار روز داشت و دیگری پنج روز، من واقعاً حس میکردم مادرشان هستم.
در آن صحنهای که به سرعت به طرف بیمارستان میروید حس یک مادر واقعی را داشتید؟نازنین بیاتی: بعد از چند روز اول فیلمبرداری که باردار بودم، بچهها آمدند و من روز به روز رشدشان را میدیدم. بچهها طوری شده بودند که در بغل افراد دیگر گریه میکردند و در بغل من آرام میشدند. اینقدر با بچهها ارتباط عمیقی پیدا کرده بودم که مادران آنها بچهها را به من میسپردند، واقعاً مثل بچههای خودم دوستشان داشتم. همین اتفاق برای آقای عزتی هم افتاد. ایشان هم با بچهها خیلی خوب کنار آمده بودند و بچهها در بغل من و آقای عزتی آرام میشدند.من برای بازی در پلانهای حسی تکنیکی ندارم، چون آموزش خاصی ندیدهام. که مثلاً برای اینکه گریه کنم چه کار باید بکنم. در پلان نرگس در فیلم فرشتهها … من واقعاً داشتم گریه میکردم چون فکر میکردم برای فرزندم اتفاقی افتاده است.برای بازی در نقشهای حسی و درونی هر بازیگر روش خاصی دارد. بعضیها بر اساس شیوه کلاسیک یا آموزههای مشخص مکتبهای بازیگری کار میکنند و عدهای ممکن است روشی کاملاً شخصی داشته باشند. شما از جمله بازیگرانی هستید که هنگام ایفای نقش در آن غرق میشوید؟نازنین بیاتی: من برای بازی در پلانهای حسی تکنیکی ندارم، چون آموزش خاصی ندیدهام. که مثلاً برای اینکه گریه کنم چه کار باید بکنم. در پلان نرگس در فیلم فرشتهها … من واقعاً داشتم گریه میکردم چون فکر میکردم برای فرزندم اتفاقی افتاده است. آقای محمدی برای آن پلان گفته بودند میخواهم ببینم در اینجا چه اتفاقی برای خودتان میافتد. واکنشهای من و آقای عزتی چیزهایی بود که در همان لحظه برایمان اتفاق افتاده بود، من خودم گفتم نرگس مامانو ببین و …. در صحنههای حسی در چند فیلمی که بازی کردم از تکنیک خاصی پیروی نکردم، فقط خودم را واقعاً در آن شرایط قرار میدادم و واکنش طبیعی نشان میدادم. فکر میکردم در این لحظه اگر برای نازنین بیاتی چنین اتفاقی بیفتد چه میکند؟ گریه میکند، دعوا میکند، کتک میزند، چه واکنشی نشان میدهد؟میخواهید فقط بازیگری را ادامه دهید یا به سراغ رشته خودتان هم خواهید رفت؟نازنین بیاتی: همین الآن من تقریباً در دو مقوله به شکل همزمان فعالیت میکنم. قبل از دربند من اصلاً به بازیگری فکر نمیکردم، اما بعد از آن فیلم بازیگری برایم بسیار جدی شد و دوست داشتم فیلمهای دیگری را تجربه کنم. بازیگری هیجان عجیبی دارد، چون کارهایی انجام میدهی و زندگیهایی را تجربه میکنی که ممکن است در زندگی واقعی هیچوقت اتفاق نیفتد. ممکن است هیچوقت برای من چنین اتفاقی نیفتد که سهقلو به دنیا بیاورم، آنها را در آن واحد بزرگ کنم، سه بچهی من همزمان گریه کنند و همهی اتفاقات دیگر در فیلمهای دیگر. در نتیجه تجربهی بازیگری برای من شیرین و جذاب شد، ولی این باعث نمیشود که من طراحی را کنار بگذارم. طراحی صحنه تخصص اصلی من است، در آن زمینه درس خواندهام و تا قبل از بازیگری در آن حوزه کار میکردم، هنوز هم این کار را دوست دارم و اگر پیش بیاید حتماً انجام میدهم.
مضمون و جهانبینی سازندگان اثر برایتان چقدر مهم است؟ و بر این اساس قاعدتاً نباید هر فیلمنامهای را بپذیری؟نازنین بیاتی: فیلمنامههایی برای من جذابند که قصه داشته باشند.« فرشتهها … » را خیلی دوست داشتم چون روایتگر یک داستان بود. قصهای که از یکی بود، یکی نبود شروع میشد و تا آخر ادامه پیدا میکرد. من با اینطور قصهها بیشتر میتوانم ارتباط برقرار کنم تا فیلمنامههایی که در آنها اتفاقات عجیب و غریبی میافتد.مسیری که در بازیگری در نظر داشتهاید تا الآن چقدر محقق شده؟ کجای راهید و میخواهید به چه چشماندازی برسید؟مگر در بازیگری قرار است به جای خاصی برسیم؟ من جایگاه خاصی مد نظرم نیست که بگویم 10 فیلم بازی میکنم تا به آن جایگاه برسمنقدفارسیمطالب مرتبط:عکس های نازنین بیاتی در جشنواره فیلم فجرعکس های جدید نازنین بیاتی از بازیگران جوان سینما"طلبه" جذابتر از عشقهای کافیشاپی در فیلم "فرشته ها با هم می آیند"!
جمعه 17 مرداد 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]