واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
رسوایی زن دروغگو بعضی متهمان در تحقیقات مقدماتی تلاش میکنند مسیر تحقیقات را منحرف و از مجازات فرار کنند، اما بازپرس با بررسی همه ابعاد پرونده قادر خواهد بود مجرم اصلی را شناسایی کند. یکی از پروندههایی که هرگز از ذهنم پاک نمیشود، مربوط به زنی است که تلاش میکرد با سناریویی دروغین مسیر بررسیها را منحرف کند، اما بموقع موفق شدم با دلایل کافی او را بازداشت کنم.
صبح روز حادثه در دفترم مشغول بررسی پرونده ای بودم که صدای تلفن همراه ویژه قتل به صدا درآمد. آن سوی خط مامور کلانتری 148 انقلاب گفت مردی شصت ساله به نام پرویز در خانه اش فوت شده و پلیس منتظر دستور قضایی است. همان موقع حس کردم باید عاملی در جریان مرگ آن مرد دخیل باشد. دستور دادم صحنه حادثه را حفظ کنند تا برای تحقیق در محل حاضر شوم. بلافاصله با راننده به طرف محل حادثه حرکت کردم و از کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل پلیس آگاهی و پزشکی قانونی هم خواستم به آنجا بیایند. وقتی به محل حادثه رسیدم، جسد پرویز روی تخت آرام گرفته بود. در نخستین گام از همسر وی بازجویی کردم. او در حالی که گریه می کرد، گفت: «شوهرم مهماندار هواپیما بود و مدتی پیش بازنشسته شد. بعد از آن اکثر اوقات در خانه بود و به من در کارها کمک می کرد. ما با هم زندگی خوبی داشتیم و همیشه خوش بودیم. دیشب بعد از شام تا دیر وقت با هم از گذشته حرف زدیم. او چند بار از من حلالیت طلبید، انگار به وی الهام شده بود شب آخر زندگی اش است. امروز صبح بعد از این که صبحانه را آماده کردم، سراغش رفتم تا از خواب بیدارش کنم که متوجه شدم نفس نمی کشد. بسرعت با اورژانس تماس گرفتم و وقتی امدادگران آمدند و او را معاینه کردند، گفتند شوهرم فوت شده است.» آن زمان در بررسی جسد آثار مشهودی مشاهده نکردیم، اما وقتی گزارش اولیه پزشکی قانونی را دیدم، نکته ای در آن بود که من به اظهارات همسر مهماندار مظنون شدم. آن گزارش نشان می داد از مرگ مرد مهماندار نزدیک به 20 ساعت گذشته است یعنی او روز قبل فوت شده در صورتی که همسرش مدعی بود تا نیمه های شب قبل با هم حرف می زدند. از طرف دیگر بررسی ها نشان داد متوفی سابقه هیچ گونه بیماری نداشت. از این رو این فرضیه برای من قوت گرفت که دسیسه ای در مرگ پرویز دخیل است. دستور دادم جسد برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود. سپس در بررسی های میدانی معلوم شد این زن و شوهر از قبل با هم اختلاف داشتند. پزشکی قانونی علت مرگ مهماندار هواپیما را فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرد و مشخص شد وی به قتل رسیده است. تحقیقات نشان می داد تنها مظنون حادثه همسر پرویز است؛ بنابراین دستور دادم او را بازداشت کنند. متهم ابتدا با تناقض گویی قصد انحراف پرونده و فریب مرا داشت و مدعی بود مرگ شوهرش عادی است، اما وقتی با دلایل و مدارک کافی روبه رو شد، چاره ای جز بیان حقیقت نداشت. وی گفت: «من و شوهرم تنها زندگی می کردیم. بعد از این که پرویز بازنشسته شد، به تریاک اعتیاد پیدا کرد. خیلی سعی کردم اعتیادش را ترک کند، اما موفق نشدم. او همیشه عصبانی و بداخلاق بود به طوری که من از کارهایش خسته شده بودم تا این که تصمیم به قتلش گرفتم. عصر روز حادثه پرویز مواد مصرف کرد و در حالت خواب و بیداری بود که به سراغش رفتم و بالشی را روی دهانش گذاشتم و فشار دادم و بعد فهمیدم دیگر نفس نمی کشد. سپس برای اطمینان از مرگش با پا، گلو و قفسه سینه اش را فشار دادم.» متهم به قتل ادامه داد: «وقتی متوجه شدم شوهرم مرده است، از کارم خیلی پشیمان شدم. ابتدا چند ساعتی بالای جسدش گریه کردم، اما کار از کار گذشته بود. از عصر روز حادثه تا صبح روز بعد با جسد شوهرم در خانه زندگی کردم. ترس همه وجودم را فراگرفته بود. خیلی فکر کردم نقشه ای را طراحی کنم و پلیس را فریب دهم. به همین دلیل صبح آن روز با اورژانس تماس گرفتم و گفتم شوهرم از خواب بیدار نمی شود. قصد داشتم با این نقشه مرگ شوهرم را عادی جلوه دهم تا آبرویم پیش فرزندان و بستگانم حفظ شود، اما خون بی گناه او دستم را رو کرد.» این پرونده هم با اعتراف متهم به نتیجه رسید، اما این نکته برای من جای سوال بود که چرا زن و شوهری بعد از نزدیک به 40 سال زندگی مشترک، چنین حادثه ای را برای هم رقم بزنند. (ضمیمه تپش)
پنج شنبه 16 مرداد 1393 21:32 بازدید:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]