تبلیغات
تبلیغات متنی
پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1850984501
نقش باورهاي ديني را در زندگي به تصوير كشيدم
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نقش باورهاي ديني را در زندگي به تصوير كشيدم
سيروس مقدم اين روزها به مرد شماره يك تلويزيون بدل شده است؛ كارگردان سر به زيري كه سعي مي‌كند به خط قرمزهاي تلويزيون پايبند باشد و مانند ديگر همكارهايش بعد از مدتي دست به ياغي‌گري نزند و خودش را پايبند به اصول صداو سيما بداند. همين پايبندي هم باعث شد كه مسئولان پاسخ او را به بهترين شكل ممكن بدهند و بهترين زمان‌شان را براي پخش سريال به او اختصاص دهند. او هم از پس اين اعتماد به خوبي برآمد و تا‌كنون بيشترين حجم مخاطبان را به خود اختصاص داده است. همين تعامل دو طرفه هم باعث شدكه همكاري‌هاي اين دو خوب از آب درآيد. نمونه‌اش هم همين سريال مدينه بود كه با وجود همه شعار‌زدگي‌اش اما باز هم توانست آبروي تلويزيون را در ماه رمضان بخرد و از ديگر كارها پر مخاطب‌تر شود. شما طي سال‌هاي اخير به يكي از سازندگان پر و پا قرص سريال‌هاي مناسبتي به ويژه در ايام ماه رمضان بدل شديد. ساختن سريال در اين ايام چه حس و حالي دارد؟ يكي از ويژگي‌هاي مهمي كه سريال‌هاي مناسبتي دارد اين است كه در اين ايام مخاطب تلويزيون چند برابر حالت عادي است و در نهايت شما راحت‌تر مي‌توانيد سوژه‌هاي مهم و حساس را بيان كنيد، به همين خاطر در چنين شرايطي سعي مي‌كنم به سراغ موضوعات اجتماعي بروم و آنها را مطرح كنم. به هر حال كسي نمي‌تواند منكر بركاتي كه در اين ماه عزيز وجود دارد شود، به همين خاطر بسياري از كارهايي كه براي ماه رمضان ساخته مي‌شود اگر به لحاظ ساختار قوي باشد با اقبال مخاطبان مواجه مي‌شود. شما جزو آن دسته از كارگردان‌هايي به شمار مي‌رويد كه در كارهاي‌تان به سراغ قهرمان‌سازي زنان مي‌رويد اما فكر مي‌كنم اين سريال زنانه‌ترين سريالتان باشد؟ همين‌طور است، من معتقدم جمعيت زيادي از جامعه ما را زنان تشكيل مي‌دهند در نتيجه ساخت سريال‌هايي با محوريت زنان طرفداران زيادي دارد؛ چراكه خانم‌ها با آن همذات پنداري بيشتر مي‌كنند اما همانطور كه خودتان هم اشاره كرديد سريال «مدينه» زنانه‌ترين سريالي است كه تا به حال ساخته‌ام. در كارهاي ديگرم بالانسي ميان شخصيت‌هاي زن و مرد وجود داشت اما در «مدينه» قهرمان و ضد قهرمان قصه خانم‌ها هستند و به نوعي مديريت قصه را زن‌ها بر عهده داشتند. هر چند ما چند شخصيت مرد هم در داستان داشتيم اما هيچ كدام از آنها به تنهايي قصه را پيش نمي‌بردند و به نوعي قصه‌شان زير سايه زن‌هاي قصه بود. اما يكي از مشكلاتي كه در سريال‌هاي زن‌محور وجود دارد بحث مميزي‌هاست، اين موضوع دست شما را در روايت قصه نيست؟ اين يك واقعيت است كه براي روايت قصه قهرمان يا ضدقهرمان زن به دليل جنسيت‌شان محدوديت‌هايي وجود دارد اما اين محدوديت به اين معنا نيست كه شما نمي‌توانيد اين قصه را روايت كنيد بلكه معناي آن اين است كه شما بايد به چارچوب‌ها پايبند باشيد. يكي از اين مسائل هم كه براي من به عنوان كارگردان ايجاد جذابيت مي‌كند بيان قصه در چارچوب و با رعايت همه مسائل است؛ چراكه باعث مي‌شود دست به خلاقيت بزنيد. به نظر من وجود چارچوب باعث مي‌شود از تفكراتتان بيشتر استفاده كنيد و مسائل را از زاويه تازه و متفاوت‌تري به تصوير بكشيد. به نظرتان چرا قصه‌هاي زنانه اساساً طرفدار بيشتري در جامعه دارد و مردم نسبت به آن توجه بيشتري نشان مي‌دهند؟ اين يك واقعيت در تمام دنياست كه هرگاه زن به شخصيت‌هاي اصلي يك داستان بدل مي‌شود آن اثر مخاطبان بيشتري به همراه دارد اما خب تفاوت سريال‌هاي ما با نمونه‌هاي آن طرفي‌اش در اين است كه ما در سريال‌هاي‌مان قصد استفاده ابزاري از زن را نداريم و اتفاقاً زن را كانون اصلي و ستون خانواده نشان مي‌دهيم. حضور زن در سريال باعث مي‌شود كار مورد توجه بيشتر مخاطبان خانم قرار بگيرد و موقعي كه خانم‌ها پاي ديدن سريال بنشينند همه افراد خانواده نيز كار را مي‌بينند. شخصيت‌هاي زن در قصه به دليل عدم وجود آزادي عمل در جامعه مردسالارانه موقعي كه موتور محرك داستان مي‌شوند خود باعث ايجاد چالش‌هايي مي‌شوند و از اين جهت جذابيت‌هاي زيادي را ايجاد مي‌كنند. يكي از ايراداتي كه به كاراكتر مدينه گرفته مي‌شد اين بود كه اين شخصيت بيش از اندازه سفيد و تا حدي كليشه‌اي بود حتي برخي در اين‌باره مي‌گفتند كه اين شخصيت ما به ازاي بيروني ندارد؟ من با اين موضوع مخالف هستم چون اگر اين شخصيت مابه‌‌ازايي در جامعه نداشت با اقبال مخاطبان مواجه نمي‌شد و براي مخاطب جذابيتي نداشت. اتفاقاً من هميشه سعي مي‌كنم در كارهايم از اين موضوع فرار كنم و در قصه‌هايم سراغ آدمهايي مي‌روم كه داراي ما‌به‌ازاي عيني و بيروني هستند چون معتقدم مخاطبان با آدمهايي كه مي‌شناسند همذات‌پنداري بيشتري مي‌كنند. يعني شما بر اين باوريد كه امثال مدينه در اطراف ما زياد وجود دارند؟ اين موضوع را نمي‌توان كتمان كرد كه نمونه‌هايي از جنس «مدينه» را كم مي‌بينيم. اما به اين موضوع معتقدم وظيفه‌مان اين است كه آن چيزي كه كم اما ارزشمند است را برجسته‌تر نشان دهيم و حتي در ارائه‌اش غلو كنيم. براي اينكه اگر چيزي درست است و كم‌كم مهجور مي‌شود بايد دوباره به نشان دادن آن نقش كمك كنيم. مفاهيمي مثل اخلاق نيكو، مروت، مهرباني و احترام به بزرگ‌ترها كه اين سال‌ها در جامعه كمرنگ شده است را بايد دوباره برجسته كرد و حتي اگر به نظر شما اين موضوع شعاري باشد ايرادي ندارد كه ما در اين مورد كمي شعارزده باشيم چون با اين كار به نوعي الگو‌سازي مي‌كنيم. اما فكر مي‌كنم بحث الگو‌سازي باعث شد كه شما به‌رغم حرف‌هايتان دچار اغراق شويد و به سمتي برويد كه مدينه از حالت رئال خارج شود و تبديل به يك شخصيت سفيد با المان‌هاي يك فرشته شود؟ موافق نيستم، درست است كه مدينه يك نمونه خوب از يك زن اجتماعي است؛ زني است كه استقلال اقتصادي دارد، تحصيلكرده است، يك خانواده را خوب اداره مي‌كند، اما همين زن لحظاتي دارد كه در آن لحظات اعتقاداتش او را به چالش مي‌كشد. او مثل هر انساني با چالش‌هاي متعددي روبه‌روست مثل لحظه‌اي كه پسر خودش را به پليس لو مي‌دهد. اگر مدينه يك شخصيت سفيد، مثبت و بدون اشتباه باشد اين لحظات در زندگي او نبايد جايي داشته باشد. فراموش نكنيد مدينه يك مادر هم است و مي‌داند كه با اين كار به پسر خودش صدمه مي‌زند. اين كارش باعث مي‌شود، پسري كه بزرگش كرده به او بي‌اعتماد شود. اين رفتار مدينه واكنش ديگران را در پي دارد و باعث ايجاد چالش مي‌شود. ما اگر مي‌خواستيم اين زن را فرشته و عاري از هر مشكلي نشان دهيم بايد اين سكانس‌ها را حذف مي‌كرديم. توضيحاتتان من را قانع نكرد، شما مي‌خواهيد بگوييد چون اين زن پسرش را به پليس معرفي كرد پس بارقه‌هاي خاكستري دارد در حالي كه او اين كار را انجام داد تا نشان دهد قانون برايش نسبت به هر چيزي ارجحيت دارد مثل بسياري از سريال‌هاي ما كه كاراكتر مثبت اين كار را انجام مي‌دهد. اين كارش در نگاه مخاطب بيشتر لج در آور بود تا موقعيت جذاب چالشي؟ اين نكته را از ياد نبريد كه ما مشغول سريال‌سازي براي تلويزيون بوديم و مي‌خواستيم در اين زمينه الگو‌سازي كنيم و يك زن كامل را نشان دهيم. ما نمي‌خواستيم سراغ كاراكترهاي خاكستري برويم. وقتي شما مي‌خواهيد الگو بسازيد و داد بزنيد آدم‌ها شبيه به اين خانم باشيد ما نمي‌توانيم زني با خصوصيات منفي را به عنوان الگو معرفي كنيم، چون داريم به مردم جامعه مي‌گوييم كه بايد اخلاق‌مدار باشيد. به نظر شما اين بد است كه اخلاق‌مدار بودن را تبليغ مي‌كنيم؟ اينكه مي‌گوييم بايد خانواده را حفظ كرد، تبليغ بدي است؟ يا اينكه نشان مي‌دهيم بايد تلاش كرد و نااميد نشد! كداميك از اينها بد است؟ هيچ كدام از اينها بد نيست اما نوع روايت قصه و شخصيت‌پردازي‌ها مي‌تواند جذاب‌تر باشد. شما بيش از اندازه دچار اغراق در پردازش اين شخصيت شديد مي‌توانستيد با ايجاد چالش اين كاراكتر را براي مخاطب دلنشين‌تر كنيد؟ بر عكس شما من فكر مي‌كنم مدينه كاراكتر بسيار دلنشيني است و گواه آن هم استقبال خوبي است كه مردم از آن به عمل آوردند. وقتي شما دنبال الگو ساختن هستيد بايد الگوي كامل ارائه دهيد. با اين اوصاف شما در سريال مدينه به نوعي قصد الگو‌سازي داشتيد تا به چالش كشيدن يك قصه درام اجتماعي؟ بله، در سريال مدينه مي‌خواستيم علاوه بر اينكه استقامت و تلاش زني معتقد و پايبند به اصول خانوادگي را به تصوير مي‌كشيم اعتقادات و باورهاي ديني خانواده‌اي كه سبك درست زندگي كردن را آموزش ديده نيز نمايش داده شود. ما سعي كرديم در اين سريال يك الگوي درست از زندگي ايراني ـ اسلامي را نشان دهيم. به نظرتان در معرفي يك الگوي مناسب موفق عمل كرد؟ هيچ كس نمي‌تواند مطلق به اين موضوع اشاره كند كه موفق بوده است اما تمام هدف من رسيدن به اين نقطه بوده، از طرفي من تأكيد زيادي روي اتحاد خانواده داشتم و مي‌خواستم به اين نكته اشاره كنم كه اگر مشكلي پيش بيايد خانواده‌ها بايد كنار هم جمع شوند. مدينه قهرمان داستان نمادي از زني مسلمان است كه از پس چالش‌ها و مشكلات زندگي بر مي‌آيد. در آثارمان عنصر اميد، آگاهي، دين و اخلاق را بايد به شكل پررنگي نشان دهيم. معتقدم سريال مدينه در كار‌نامه كاري ما نسبت به كارهاي گذشته درخشان‌تر و متفاوت‌ترين كار است. سوژه كلي قصه شما يعني ورود مال حرام به زندگي موردي است كه بسياري از مردم جامعه با آن سروكار دارند؟ دقيقاً به همين خاطر هم سراغ اين سوژه رفتم چون اين موضوع متأسفانه بخش عمده‌اي از جامعه امروز ما را در بر گرفته است. مادي گرايي، روزمرگي، پول زدگي و ناكافي بودن درآمدها و گرايش به تأمين زندگي از راه‌هاي غيرحلال چيزي است كه به آفت در جامعه ما بدل شده و باعث از بين رفتن بركت در زندگي برخي‌ها شده است. قهرمان اصلي اين سريال با وجود مشكلات فراوان اميد به زندگي دارد و تك‌تك اعضاي خانواده كه داراي تشويش شده‌اند را به راه درست هدايت مي‌كند و به رستگاري مي‌رساند. «مدينه» زني است كه با اعتقادات و باورهاي ديني و مذهبي پرورش يافته و در خانواده‌اي رشد كرده است كه سبك درست زندگي را آموخته و اين كار را به فرزند خود نيز آموزش داده است. در حقيقت خانواده كوچكي كه در سريال اشاره شده، نماد جامعه‌اي است كه وقتي با مشكلاتي روبه رو مي‌شوند به جاي متلاشي شدن و درگيري اتحاد بيشتري براي حل مشكلات پيدا مي‌كنند. سريال «مدينه» سعي مي‌كند لقمه حرام را به تصوير بكشد و عواقب و عوارضي كه در پي آن به‌وجود مي‌آيد مثل رفتن بركت از زندگي آدم‌ها، ناهنجاري‌هايي كه نا‌خودآگاه در زندگي پيش مي‌آيد و همچنين انباشتن مال حرام براي تصحيح يك اقدام غلطي كه در ابتدا شكل گرفته است. در اين سريال شما سعي كرديد به سراغ گريم متفاوتي برويد و براي افشار گريم متفاوتي را تدارك ديديد؟ بله، ما روي اين نكته تأكيد زيادي داشتيم و سعي مي‌كرديم چهره‌ها را از حالت كليشه‌اي آنها خارج كنيم به همين خاطر در گفت‌وگوهايي كه با عوامل كار داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه براي خانم افشار ارتودنسي بگذاريم. به نظرم رسيد بايد قالب هميشگي اين خانم را بشكنيم، شيكي خاصي كه در حرف زدنش وجود دارد را از بين ببريم و تا پيش از زايمان كمي او را كودك جلوه بدهيم. بنابراين ارتودنسي را پيشنهاد كردم و خيلي خوب جواب داد. وقتي ارتودنسي در مورد نقش هانيه اينقدر مفيد واقع شد، تصميم گرفتيم براي ديگر شخصيت‌ها هم همين كار را بكنيم. مثلاً ضمن گپ‌و‌گفت با سعيد نعمت‌الله و مجيد صالحي به اين نتيجه رسيديم كه از جايي مجيد صالحي موهايش را بتراشد. اين كار نمادي از تطهير اوست. همين‌طور در مورد ديگر بازيگران و حتي سالار كه ابتدا جوان منزه و كارآفريني جلوه مي‌كند و در ادامه تصوير ديگري از خود به نمايش مي‌گذارد. شما بلافاصله بعد از ساخت سريال پايتخت 3 ساخت اين سريال را كليد زديد. اين موضوع روي كيفيت كاري‌تان تأثيري نداشت؟ كارهايي از اين دست به شدت تيمي است و در آن ما روي خلاقيت و توانايي تك‌تك آدم‌ها حساب باز كرديم. اين سريال با همكاري و تلاش يك تيم 60نفره متشكل از هنرمندان و عوامل پشت صحنه ساخته شد و به همين خاطر بخش زيادي از حجم كار تقسيم شد اما به دليل مشغله زياد كاري همسر و فرزندم از من حسابي دلخور شدند و خواستند زمان بيشتري را صرف حضور در خانواده بكنم اما هر كس به سهم خودش تلاش كرد زيرا در اين كار هم تكنيك فني براي ما اهميت داشت و هم محتواي داستان و به همين سبب با دقت همه همكاران تلاش كردند. خدا را شكر بچه‌ها در ماه رمضان و با اين گرماي هوا توانستند در زمان طولاني با زبان روزه كار قابل قبولي ارائه دهند. نكته‌اي كه در مورد شما وجود دارد اين است كه هيچ وقت به مميزي‌ها در تلويزيون اعتراض نكرديد و هميشه از آن به نيكي ياد كرديد، اين حرف‌ها براي دور زدن خط قرمزهاست يا واقعاً با آن مشكلي نداريد؟ نه من واقعاً مشكلي ندارم. تا به امروز در پرداخت سوژهايم هيچ وقت دستم بسته نبود و حس نكردم نمي‌توانم به خاطر وجود محدوديت‌ها به آن بپردازم. ولي اين دست بازي به اين معنا نيست كه حد و مرزها را نشناسم، بلكه به اين معناست كه مي‌توان به همه قواعد و خطوط قرمز نزديك شد ولي با ظرافت. به نظرم شما براي موفق شدن اثرتان بايد دو روي سكه را نشان دهيد. اگر عمل بدي را به تصوير مي‌كشيد عواقب آن را هم بايد نشان دهيد. يعني هيج جايي نبوده كه شما براي بيان موضوعي كه به آن مي‌پردازيد احتياج به آزادي عمل بيشتري داشته باشيد؟ نه. من فيلمسازي هستم كه در ايران كار مي‌سازم و به قانون، عرف و شرع كشور معتقدم پس دليلي وجود ندارد كه بخواهم حرفم را خارج از اين موضوعات مطرح كنم. اگر به اين سه مورد توجه كنيم خط قرمزها ساخته و پرداخته ذهن ما سازندگان است؛ مثلاً در تلويزيون اين اصل وجود دارد كه رابطه يك زن و شوهر براي نمايش دادن احساسشان نسبت به هم حد و مرزي دارد ولي در «پايتخت» با يك استكان و نعلبكي در شب آخر كشتي نقي لحظات خيلي احساسي و عاطفي را بين اين زن و شوهر نشان داديم بدون اينكه دچار مميزي شود. ما بايد بگرديم شكل‌هاي نمايشي زيبايي پيدا كنيم كه بتوانيم همه موارد را نشان دهيم بدون اينكه پايمان را روي قانون، شرع يا عرف گذاشته باشيم. در سريال مدينه شما در نحوه دكوپاژ بيش از اندازه به سراغ ارائه تصاوير اغراق شده رفتيد و حتي در قاب بندي تصاويرتان هم سعي كرديد قاب‌هاي عكاسي را با المان‌هاي متفاوت ارائه دهيد در حالي كه فضاي كلي سريالتان بيشتر روايت مستند گونه را مي‌طلبيد؟ اين انتقادها به گوش من هم رسيده اما من آن را وارد نمي‌دانم چون فكر مي‌كنم اساساً اين تفكر كه كارهاي رئال نبايد تصاوير زيباشناختي داشته باشد و از فضاي مستند در ارائه آن بهره برد تصور درستي نيست. دليلي وجود ندارد كه در يك قصه رئاليستي و واقعي عناصر زيبايي‌شناسي رعايت نشود. شما مي‌توانيد يك داستان مستند‌گونه را روايت كنيد، اما از عناصري مانند پرسپكتيو، حجم، نور، سايه، كادربندي و كمپوزيسيون بيشترين بهره را ببريد. اين حق طبيعي مخاطب است كه حتي يك اثر رئال را در قاب‌هاي شكيل كه استانداردهاي زيبايي‌شناسي در آنها رعايت شده باشد، ببيند. طبيعي است من كه رشته تحصيلي‌ام نقاشي است و با عواملي مانند كادربندي آشنا هستم و عناصر مهم صحنه را مي‌شناسم و اشيا از نظر من داراي ارزش‌هاي بصري هستند به سراغ چنين فضاهايي براي به تصوير كشيدن قصه‌ام بروم. يكي از ويژگي‌هاي شما اين است كه در انتخاب بازيگرانتان سعي مي‌كنيد دست به تنوع بزنيد و سراغ بازيگرهاي متفاوتي برويد، اين تنوع انتخاب در سريال مدينه هم وجود داشت، ملاك شما براي انتخاب بازيگران چيست؟ در انتخاب بازيگر من به شدت به فيلمنامه متكي هستم و به نوعي خودم را به آن مي‌سپارم؛ چراكه معتقدم فيلمنامه بهترين مشاور من در اين انتخاب است و خيلي واضح به من مي‌گويد كه چه بازيگراني مي‌توانند نقش‌هاي سريال را بازي كنند، به همين خاطر انتخاب آنها هيچ ربطي به آشنايي قبلي من از بازيگراني كه در گذشته با من كار كرده‌اند، ندارد. ممكن است بازيگري مثل آتيلا پسياني در چند كار من بازي داشته باشد و ممكن است بازيگري مثل پريوش نظريه براي اولين بار با من همكاري كند ولي در كل سعي مي‌كنم با قصه بيشترين هماهنگي را داشته باشم و خوشبختانه از اين موضوع هم تا به حال پاسخ مثبتي گرفته‌ام. پريوش نظريه يك چهره سينمايي به شمار مي‌رود و تا پيش از اين كمتر در سريال‌هاي تلويزيوني ديده شده، چه شد كه تصميم گرفتيد مدينه را به او بسپاريد؟ تا پيش از ساخت سريال مدينه پريوش نظريه را حتي از نزديك نديده بودم و او را نمي‌شناختم اما از طريق كارهايي كه از ايشان ديده بودم و تصويري كه در ذهن داشتم، مي‌دانستم اگر روزي در يكي از كارهايم شخصيتي داشته باشم كه بسيار مقتدر، مصمم و در عين حال نجيب و مهربان باشد ايفاي آن را به خانم نظريه خواهم سپرد. بنابراين وقتي فيلمنامه مدينه را خواندم اولين شخصيتي كه به ذهنم رسيد خانم پريوش نظريه بود. در به كار‌گيري ساير بازيگران هم شما موفق عمل كرديد، كمتر كسي فكر مي‌كرد گلاره عباسي يا مجيد صالحي را در چنين نقش‌هايي ببيند؟ قبلاً هم در مصاحبه‌اي به اين موضوع اشاره كردم كه من با تقسيم بندي بازيگران مخالفم و معتقدم نبايد براي بازيگران حد و مرزي را قائل شد متأسفانه برخي دوست دارند بازيگران را دسته بندي كنند در حالي كه به نظر من يك بازيگر اگر توانايي داشته باشد هر نقش مثبت يا منفي، كمدي يا جدي را خوب بازي مي‌كند و برايش جنس نقش اهميت ندارد. آقاي آتيلا پسياني نقش شايسته را در سريال رستگاران بازي كرد كه يك آدم عبوس جدي است و در سريال بعدي من نقش تقي تاكسي را بر عهده داشت كه يك شخصيت كاملاً شيرين است. بازيگر اگر توانمند باشد اصلاً در دسته‌بندي‌ها جا نمي‌گيرد مثل مجيد صالحي. وقتي مجيد را انتخاب كرديم خيلي‌ها تصورشان اين بود كه يا اين نقش كمدي است يا انتخاب ما اشتباه است، اما نتيجه كار نشان مي‌دهد كه مجيد صالحي چون بازيگر خوبي است، نقش مثبت، منفي، كمدي و غيركمدي برايش فرقي ندارد و مي‌تواند از اندوخته خودش استفاده كند يا همين‌طور گلاره عباسي. او به خوبي از نقش دختران معصوم فاصله گرفت و پشت يك نقش خاكستري متمايل به منفي پنهان شد. ايرادي كه به سريال‌هاي مناسبتي گرفته مي‌شود بحث شتابزدگي آن است، به نظرتان اين موضوع تا چه حد روي كيفيت كارهايي از اين دست اثر مي‌گذارد؟ به نظرم هميشه اين اتفاق مضرات ندارد، بلكه فوايدي هم دارد؛ مثلاً در مورد سريال‌هاي خودم فوايدي كه داشته اين بوده كه هميشه قصه‌هايم به‌روز شده و از يك فيلمنامه از پيش نوشته شده كه موضوعش بيات شده استفاده نكردم و هر چه لازم بوده در آن تغييراتي ايجاد كردم كه به تازه شدن قصه كمك زيادي كرده است. به عنوان سؤال آخر شما تأكيد زيادي در استفاده از لوكيشن‌هاي خياباني و خارج كردن قصه از فضاي آپارتماني و شهري محض داريد، در مدينه هم تأكيدتان روي اين نكته بود؟ بله، در تمام اين سال‌ها تلاش كردم قصه‌ها از داخل آپارتمان‌ها، كافي‌شاپ، لوكيشن‌هاي لوكس و شيك بيرون آيد و برود در دل مردم، خيابان‌ها، جاده‌ها و در داخل مكان‌هايي بياييد كه همه ما بيشتر با آن سرو كار داريم كه اين كار هم به خودي خود آسان نبوده و بسيار سخت است، پروژه «مدينه» هم از لوكيشن‌هاي زياد برخوردار بود و ما از شمال تهران گرفته تا ميدان راه‌آهن و كارخانه‌اي در جاده خاوران فيلمبرداري داشتيم كه همه اينها يك تيم حرفه‌اي را مي‌طلبد كه شبانه‌روز درتلاش بوده‌اند تا يك كار آبرومند را به مردم ارائه دهند و با راضي كردن مردم به آنها بگويند كه كم فروشي نشده است. اين توليدات سختي بوده كه تهيه‌كننده بايد هزينه بيشتري از يك كار روتين و آپارتماني را خرج كند كه خود به خود اين مسئله به ميزان ساعت كاري گروه مي‌افزايد.
نویسنده : نگار حسيني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]
-
گوناگون
پربازدیدترینها