واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرماندهي كه در كسوت يك بسيجي ساده به شهادت رسيد
سردار شهيد عليرضا موحددانش را بايد از شيران بيشه گمنامي دانست كه...
سردار شهيد عليرضا موحددانش را بايد از شيران بيشه گمنامي دانست كه با وجود سبقه مجاهدتهايش طي دفاع مقدس، همواره نامش را در هالهاي از گمنامي و مهجوريت ميبينيم. او كه اولين فرمانده تيپ سيدالشهدا(ع) به شمار ميرود، اندكي پيش از شهادت بنا به دلايلي از سمت خود كناره گرفت و بار ديگر به صورت يك رزمنده عادي در جبهههاي جنگ حاضر شد تا در نهايت به تاريخ 13 مردادماه 1362 طي عمليات والفجر2 به شهادت رسيد. موحددانش در كنار شهيد كاظم نجفي رستگار، دو سردار بزرگ اما بيادعاي لشكر 10 سيدالشهدا(ع) هستند كه هر دو با كنارهگيري از سمت فرماندهي و حضور مجدد و بسيجيوار در جبهههاي جنگ درسي از ولايتمداري و ايستادگي بر سر آرمانها و ارزشهاي نظام اسلامي را به همگان دادهاند. در ايام سالروز شهادت موحددانش اين رزمنده تكدست لشكر خطشكن سيدالشهدا (ع) مروري بر زندگي جهادي او خواهيم داشت. عليرضا 21 سال داشت كه به عضويت سپاه در فروردين 1358 درآمد. آن زمان هنوز سپاه پاسداران به شكل رسمي پا نگرفته بود اما او كه از مبارزان انقلابي به شمار ميرفت و كمي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان يك سرباز دوران خدمتش را ميگذراند، بعد از پيروزي انقلاب جامه رزم از تن خارج نكرد و اينبار به عنوان يك پاسدار به حراست از بيت امام ميپرداخت. به اين ترتيب موحددانش قدم در راهي گذاشته بود كه همواره او را به دل طوفان خطرها براي حراست از نظامي فرو ميبرد كه امثال عليرضاها قصد داشتند با خونشان درخت نوپايش را پرورش دهند. شروع غائله كردستان، آغاز مهاجرت عليرضا به سوي مناطقي بود كه تقريباً او را تا تابستان داغ سال 62 در نواحي غربي و جنوبي كشور نگاه داشت. رزمندگاني كه در ابتداي ناآراميهاي كردستان حضور داشتند، به خوبي شرايط وخيم آن روزهاي غرب كشور را به ياد ميآورند كه توسط گروهكهاي جداييطلب و ضدانقلاب پديد آمده بود و جواناني چون عليرضا موحددانشها خود را به دل طوفان گيجكننده كردستانات ميزدند تا تشويشات امواج اين طوفان هرگز به مردم كشورشان آسيب نرساند. اما بازي دراز و فتح اين قله بيش از 2 هزار متري يكي از شاهكارهاي عليرضا موحددانش در كنار شهدايي چون وزوايي، پيچك، حاجيبابا و شيرودي بود. عملياتي كه اول ارديبهشت ماه 1360 به انجام رسيد و شايد بتوان آن را يكي از اولين تكهاي موفق كشورمان در دوران دفاع مقدس ناميد. هرچند در همين عمليات دست راست عليرضا قطع شد و او به خيل جانبازان پيوست. جبهههاي جنوب و تشكيل تيپ سيدالشهدا (ع) با شعلهور شدن دامنههاي جنگ تحميلي در جبهههاي جنوب عليرضا به تيپ 27 محمد رسولالله (ص) پيوست و به عنوان معاون گردان حبيب ابن مظاهر در عمليات فتحالمبين شركت كرد. سپس به عنوان فرمانده همين گردان در «الي بيتالمقدس» و آزادسازي خرمشهر حاضر شد و اندكي پس از اين عمليات در همان خردادماه 1361 پاي سفره عقد نشست و رخت دامادي بر تن كرد. اما خيلي در كنار نوعروسش نماند و با اعزام قواي محمد رسولالله (ص) به سوريه او هم به اين كشور رفت. پايان سفر به سوريه شروعي بود براي تأسيس لشكري كه تا انتهاي دفاع مقدس جزو يگانهاي خطشكن بود. تيپ سيدالشهدا (ع) كه پيشتر به فرماندهي شهيد وزوايي و با حكمي از سوي سردار شهيد داوود كريمي مدت كوتاهي اعلام وجود كرده و سپس در تيپ 27 ادغام شده بود، اين بار به فرماندهي عليرضا موحددانش رسماً اعلام وجود كرد و پا گرفت. عمليات والفجر يك نيز از جمله تكهايي بود كه عليرضا به همراه رزمندگان تيپ تازه تأسيس شده سيدالشهدا(ع) به آن ورود كردند. اما خيلي از عمر تشكيل و فرماندهي تيپ توسط موحددانش نميگذشت كه اين فرمانده توانمند بنا به دلايلي كه برخي از همرزمانش از آنها با عنوان دلشكستگيهاي عليرضا از برخي ناهماهنگيها در پشتيباني از تيپ سيدالشهدا(ع) بيان ميكنند، از سمت خود استعفا داد. اما اين موضوع هرگز دليلي بر ترك جبههها نشد و اين سردار رشيد همچنان در جبههها و اين بار در كسوت يك بسيجي ساده حضور يافت تا اينكه در عمليات والفجر2 و به تاريخ 13 مرداد 1362 در حاج عمران به شهادت رسيد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]