واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: چه انرژی منفی بالاتر از اینکه شما فردی را که با نشاط از خواب بیدار شده، آنقدر با انتقادات و خبرهای منفی بمباران کنید که مایوس و سرخورده وارد جامعه شود و تمام روز نگران آب و برق و مسکن و... باشد. بگذارید یک مثالی بزنم... بی اعتنا به عنصر شادی اواسط دهه 60، یعنی زمانی که ماموریت خارج از کشور در لندن داشتم، سمینار بزرگی در این کشور و با حضور بیش از 50 شبکه تلویزیونی دنیا که در آن زمان برنامه صبحگاهی اجرا میکردند، برگزار شد. در آن سالها برنامههای صبحگاهی در اروپا بسیار مورد توجه قرار گرفته بود، اگرچه سابقه آن در امریکا بسیار بیش از اروپا بود. برای من بسیار جذاب بود که در این سمینار شرکت کنم و نگاه تهیه کنندگان و مدیران شبکههای تلویزیونی دنیا را به این برنامهها بدانم. چون آن زمان در کشور ما نه تنها برنامه صبحگاهی وجود نداشت، بلکه برنامههای دیگر هم معمولاً از ساعت 4-3 بعدازظهر آغاز میشد و تا 12-11 شب ادامه مییافت. من مایل بودم این اطلاعات را به تلویزیون خودمان منتقل کنم و به همین خاطر نتیجه تجربیات چندین دهه برخی از تهیه کنندگان کشورهای مختلف را در این سمینار جمع آوری کردم که آن طرح عملاً در زمانی که قرار بود برنامه صبحگاهی در کشور ما آغاز به کار کند مورد استفاده قرار گرفت. در واقع ماحصل آن جلسات و مذاکرات به برنامه صبحگاهی تبدیل شد که آغاز بسیار خوبی در کشور داشت و خوشبختانه نزدیک به همان برداشتی بود که در تجربیات من از آن جلسات وجود داشت. استقبال بسیار خوبی از این برنامهها در جامعه به وجود آمد و من حتی صف مقامات طراز اول کشور را برای حضور در برنامه در آن سالها به خاطر دارم. اما رفته رفته سیمای صبحگاهی تلویزیون هویت خودش را تغییر داد و به شکلی درآمد که امروز شاهد آن هستیم. در واقع با توجه به تغییر مولفههای دیگری در جامعه از جمله ذائقه مردم، هویت فرهنگی جامعه و مسائل دیگر میتوان گفت در حال حاضر برنامههای صبحگاهی تلویزیون از استاندارد برنامههای تلویزیونی صبحگاهی که در برخی کشورهای صاحب نام وجود دارد، پایین تر است. در آن بررسیها دنیا به این نتیجه رسیده بود که برای شکل گیری یک برنامه صبحگاهی باید در چند حوزه مطالعه جدی صورت بگیرد؛ اول اینکه ما باید یک تقسیم بندی از ساعات بیداری مردم داشته باشیم که این مساله رابطه مستقیم با شروع کار در جامعه دارد. مثلاً در کشور ما اگر فرض کنیم مردم از ساعت 5 یا 6 صبح از خواب بیدار میشوند، در هر لحظه ترکیب متفاوتی از نظر جنس و نوع مخاطب ایجاد میکنند. در یک ساعاتی کودکان و نوجوانان، در یک ساعتی کارمندان و در ساعتی دیگر تجار و کسبه مخاطب این برنامهها هستند و در ساعاتی دیگر فقط خانمهای خانه دار در منزل باقی میمانند. نکته بسیار مهم دیگری که در روانشناسی برنامههای صبحگاهی وجود دارد این است که هر کس در هر کجای دنیا وقتی صبح از خواب بیدار میشود، این نگرانی را دارد که در ساعاتی که خواب بوده، در دنیای پیرامونش چه اتفاقی افتاده است. بنابراین برنامه صبحگاهی باید با اطلاع رسانی سریع و نافذ بتواند مخاطب خودش را از اتفاقاتی که در دنیا و پیرامون او افتاده است، مطلع کند. سومین موضوعی که باید در نظر گرفته شود این است که در خیلی از جوامع اروپایی یا حتی در امریکا، برنامه صبحگاهی را موتور حرکت جامعه تعریف میکنند. به این مفهوم که مخاطب در آن ساعت با دیدن برنامههای صبحگاهی باید با انگیزه مضاعف و نیروی فزاینده و با امید به زندگی و عزم بهره وری بالا، خانه را ترک کند و وارد جامعه شود. در عین حال بحث کودکان و نوجوانان خیلی مهم است و باید بدانیم آنها هم مثل بزرگسالان قبل از ترک خانه باید روحیه شاد، سالم و اقناع شدهیی داشته باشند که عملاً عاری از نگرانی یا احساسات مخرب باشد و بتوانند روز خوبی را آغاز کنند. نکته بسیار مهم دیگر در برنامههای تلویزیونی صبحگاهی بخش اطلاعات اقتصادی است چون بخش مهمی از افرادی که در آن ساعات برنامه را میبینند، تجار، کسبه و دست اندرکاران امور اقتصادی هستند که مایلند بدانند در ساعاتی که خواب بوده اند چه اتفاقاتی در حوزه اقتصادی دنیا افتاده است. به طور مثال با توجه به موقعیت جغرافیایی ما میخواهند بدانند بورس توکیو چگونه آغاز شده است یا تحلیلهای مربوط به عملکرد ساعات پایانی شب گذشته در بورس کشورهای دیگر چگونه بوده است تا بتوانند از این اتفاقات به یک جمع بندی رسیده و در مسیر راه، برنامه ریزیهای خودشان را متناسب با این تحولات انجام بدهند. متاسفانه ارزیابی که در حال حاضر میشود از برنامههای صبحگاهی انجام داد این است که بعد فرهنگی این برنامهها بسیار بالاتر و غلیظ تر از ابعاد دیگر است. در بعد اطلاع رسانیهای اقتصادی، در بعد ایجاد انگیزه و بالا بردن خلاقیت و حتی در انتخاب نوع خبر برای صبح نوعی بی اعتنایی به این مولفهها دیده میشود و اگر تهیه کنندگان و مدیران این برنامهها توجه داشته باشند که چه وظیفه مهمیبر دوش دارند طبعاً از ذکر برخی مسائل ملال آور و ناامید کننده و خبرهای مایوس کننده و حتی کش و قوسهایی که گاه در صفحه تلویزیون بین مجریان بامدادی مشاهده میشود، خودداری میکنند و نسبت به همه مسائل حتی نوع نشستن مجریها، نوع دکور، لباس و رفتار آنها دقت متفاوتی خواهند داشت. اگر به عملکرد رسانهها در کشورهایی مثل سوئیس، فرانسه، آلمان و حتی اتریش نگاهی بیندازیم خواهیم دید رسانه تلویزیون در این کشورها به خصوص برنامههای صبحگاهی برای تحرک بخشیدن به افراد جامعه و بالا بردن بهره وری است. این مساله به آن معنا نیست که در تلویزیون اصلاً برنامه انتقادی نداشته باشیم. اما ساعت انتقاد در فاصله بین 8 تا 12 شب است همان طور که صبح ساعت آموزش، بعدازظهر ساعت استراحت و ابتدای شب ساعت اطلاع رسانی است. گاهی اوقات در برنامههای صبحگاهی آنقدر خبرهای ناامید کننده از آلودگی آب، کمبود باران و دیگر مسائل مطرح میشود که مخاطب با روحیه تخریب شدهیی وارد جامعه میشود و آن روز عملاً تحت تاثیر انرژیهای منفی قرار میگیرد. امروز بحث دادن انرژی منفی و مثبت یکی از ابزارهای اصلی بالا بردن بهره وری در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. چه انرژی منفی بالاتر از اینکه شما فردی را که با نشاط از خواب بیدار شده، آنقدر با انتقادات و خبرهای منفی بمباران کنید که مایوس و سرخورده وارد جامعه شود و تمام روز نگران آب و برق و مسکن و... باشد. بگذارید یک مثالی بزنم. در کشورهای اروپایی مثل سوئیس شهرداری از بخشودگی عوارض به مردم یارانه میدهد تا با آن پول لبه پنجرههایشان گل بگذارند و این گونه برآورد میکنند که این گل در خیابان موجب افزایش روحیه افراد جامعه و در نهایت بالا بردن بهره وری میشود. یک برنامه صبحگاهی هم در نخستین ساعات روز ماموریت بسیج کردن اراده، احساسات، نیرو و تصمیم و توان افراد جامعه به منظور افزایش بهره وری و ایجاد فضای آرام و شاد را برعهده دارد. نتیجه این توجه را بدون شک در برطرف شدن بسیاری از مشکلات در جامعه از جمله در کم شدن تصادفات رانندگی مشاهده خواهیم کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]