واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سادات اخوی، سید محمد - شاید تا پیش از آغاز برنامه «صبح به خیر ایران»، اجرای صبحگاهی دغدغه مهمی برای همکاران من نبود. شروع این برنامه موفق، با فکر و درایت (و بیش از همهچیز: صداقت) نهفته در آن، سبب شد که از همان آغاز و حتی به رغم شیوه خاص گویش آقای اقبال واحدی عزیز، فرصت مهمی برای آزمودن اجرای صبحگاهی باشد. این که نوشتم: گویش خاص، منظورم ارزشگذاری نبود، خواستم به تفاوتی مهم اشاره کنم. تفاوتی که میتوانست در میان گویشهای شناخته شدهای مانند زندهیادان کمالالحق سلامی، سعید رابعی و از میان زندهگان، استادان حسین پاکدل و سیدمصطفی موسوی، شاخص و متفاوت باشد. گمان نمیکنم چنانکه امروز برای ما مهم شده، در روزهای نخست این برنامه نیز با این وسعت، درباره شرایط اجرای مجری برنامههای صبحگاهی گفتگو شده باشد. این که دغدغه سازندگان آن بوده یا نه؟... حتمی بوده اما چنانکه امروز برای ما گسترهای وسیع یافته، معلوم است که از آغاز نداشته است. امروز، تا صحبت از اجرای کسی در برنامهای صبحگاهی مطرح میشود، نکتهای شاخص میشود که در بخش «آیتمسازی» برای برنامههای صبح نیز مکرر شنیده میشود: شاد و پُر انرژی! نخستین درخواست و انتظار مدیران محترم گروهها و شبکهها این است که بخشهای برنامه صبحگاهی شاد و پرانرژی باشند و شاید به همین دلیل است که اغلب برنامههای صبحگاهی، در روزهای مناسبتی خاص که ربطی به سوگواری دارند، معلقاند و نمیتوانند نسبت خود را با مناسبت، بهخوبی تعریف کنند و گاهی بیش از اندازه به برنامهای شبیه میشوند که شب پیش از همان شبکه پخش شده است. تأکید بر شاد و پرانرژی بودن برنامههای صبحگاهی(که بهصورت طبیعی، درست و شایسته است) اگر بیش از اندازه باشد، تعریف همه شبکهها را مانند هم میکند. بهگونهای که در شبکه قرآن سیما نیز هنگامی که بنا بود برای نخستین بار برنامهای قرآنی، صبحگاهی و بیموسیقی پخش شود، دچار دردسر تعریف اجرا شدیم. آیتمها که همه مجموعهای از نغمههای مذهبی گروهی بودند که دست بالایش کمی تندتر از اندازه همیشه خوانده می شدند. مجری وظیفه داشت در میان همخوانیهای همیشه شبکه، همهچیز را شاداب کند... و همین، تعریف درستی هم نداشت. مجری نباید ملیح سخن میگفت... نباید از لطیفههای همیشه همکاران دیگر و شبکههای موازی استفاده میکرد... نباید در لباسش تغییری میداد و نباید چهرهای جوانانه به خود میگرفت و درضمن، «باید» شاداب هم اجرا میکرد و این را هم درنظر میگرفت که مخاطبانش یا دستکم بیشتر مخاطبانش روحانیان معظم، خانوادههای مذهبی سنتی، اعضای دفتر مراجع عظام تقلید، مداحان اهل بیت و... بودند. اگر به انصاف بخواهم داوری کنم، پشتیبانی ویژه حجتالاسلام شفیعزاده(مدیر پیشین گروه معارف) و مدیر محترم شبکه، سبب شد که بسیاری از تابوهای گفتاری و حسی آدم ها شکسته شود. یکی از دو مجری برنامه، روزی یک شعر طنز میخواند که مختوم به صلوات بود... با پیراهن و شلوار مقابل دوربین رفت... از بد حادثه و بهخاطر کمپُشت بودن طبیعیِ ریش، محاسنش معایبش شد و مجبور شد در حد ریش پروفسوری(!) نگهش دارد و گاهی خشم برخی از مخاطبان بسیار سنتی را برانگیزاند و خلاصه چنان شد که برنامه یک روز نورانی پاگرفت و مجری بخت برگشته، کنار گذاشته شد اما برنامه، ادامه یافت. به نظرم یک حقیقت را از یاد نبریم که برنامه صبحگاهی، در«آغاز زندگی مرسوم مردم» پخش میشود و بخواهیم و نخواهیم، نمیتواند از زندگی مرسوم مردم جدا باشد. البته لازم است که همه برای شادابتر آغاز شدن روز هم دعا و تلاش کنیم اما این که در روزگاری، روزهای اغلب مردم، بد آغاز باشد و برنامه صبحگاهی، عرصهای برای شوخیهای بیحساب و کتاب یا قهقهه زدنهای مکرر مجری باشد؛ انتظاری نامناسب است. وقتی نسبت برنامه صبح و اجرایش با زندگی مردم تنظیم شود، در سوگ و سور، تکلیف برنامه روشن خواهد بود و موسیقی، همه وظیفه تغییر و تناسب با مناسبت را برعهده نخواهد گرفت. گاهی برخی از بخش های برنامهها را میبینیم که فقط به ضرب و زور تغییر موسیقی از سور به سوگ یا بهعکس، متفاوت شدهاند. تجربه نشان داده در میان برنامههای صبحگاهی، برنامههایی موفقتر بودهاند که بهجای تأکید بر غم یا شادی، با مخاطبان، همدلانه و صادقانه رفتار کرده و نشان دادهاند که «یکی از خودشان»اند. ممکن است روزی را شاد و روزی را غمگین و روزی دیگر را بیاحساس آغاز کنند. ممکن است بدهی داشته باشند و مضطرب، به سراغ کار روزانه بروند. ممکن است در التهاب شیرین رسیدن فرزندی نشستهاند و... به نظر شما وقتی گزارشی در برنامه پخش میشود و در آن، رانندگان وسیلههای نقل همگانی، از تسهیلات محدود و بازپرداخت بالای وامها «برای تعویض خودروهای فرسوده» گلایه میکنند و مهمان مسئول محترم میگوید: - اگر ندارند، شغلشان را عوض کنند(!) مجری برنامه چگونه باید برنامه را شاد و تمام کند؟! به نظرم یک راهش این است که مجری بگوید: - اگر دوستان خواستند شغلشان را عوض کنند، مجری بشوند! میبینید کار ما چقدر آسان است؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 685]