محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826520889
حاجی ، این آقا کاست هم بیرون می دهد
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اندر حکایت بازدید شهیدی از بیمارستان نیایش حاجی ، این آقا کاست هم بیرون می دهد تهران- ایرنا- بازدید صبح یکشنبه رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران از بیمارستان روانپزشکی نیایش در تهران با حاشیه هایی همراه بود.
به گزارش خبرنگار ایرنا، در بازدید حجت الاسلام و المسلمین ˈسید محمد علی شهیدیˈ از بیمارستان روانپزشکی نیایش در تهران که 75 جانباز اعصاب و روان دوران هشت سال دفاع مقدس در آن زندگی می کنند، جمعی از مسئولان بنیاد شهید وی را همراهی می کردند.
** بر همگی شما سلام
« حسین بیگی » یکی از جانبازان بستری در بیمارستان نیایش وقتی شهیدی و هیات همراه را دید، گفت: بر همگی شما سلام، خیلی خوش آمدید.
وی وقتی هدیه و شاخه گل اهدایی را از رییس بنیاد شهید دریافت کرد، بلند شد، دستان خود را بر گردن شهیدی حلقه کرد و او را بوسید.
** تشکر از اهدای گل
«بهرام رشیدی» دیگر جانباز بستری وقتی شهیدی را در کنار تخت خود دید، در حالیکه نشسته بود، هدیه و شاخه گل رز را از شهیدی گرفت و ضمن تشکر آرام رویش را از او برگرداند.
** حاج آقا می خوام برم منزل
«عباس کوهکنی » یکی دیگر از جانبازان بیمارستان در حالی که دهان خود را به گوش شهیدی نزدیک کرده بود، آهسته گفت: حاج آقا، می خواهم بروم منزل، خیلی وقته اینجا هستم، خسته شده ام.
شهیدی هم گفت: باشه، می گویم پرونده ات را نگاه کنند، در صورتی که مشکلی نداشت، مرخص خواهی شد.
** اگر آقای صمیمی رسیدگی نکرد ، برکنارش می کنم
شهیدی در پاسخ به درخواست وام توسط یک جانباز به مدیر کل بیناد شهید استان تهران اشاره کرد و گفت: به آقای صمیمی بگویید به درخواستان رسیدگی کند، اگر دیدید گوش به حرفتان نداد به من بگویید تا از کار بر کنارش کنم.
** پسرم دکتری دارد
«حمزه حسینی پناه » یکی از جانبازان که عکس امام (ره) را بالای تخت خود قرار داده بود، وقتی شهیدی را دید، گفت: حاج آقا من سید هستم، عکس امام (ره) را ببین بالای سرمه.
شهیدی خطاب به این جانباز گفت، اگر سید هستی پس چرا قبل از اسمت ننوشته سید؟
این جانباز افزود: حاج آقا بچه زنجانم، خانم من هم شمالیه.
شهیدی ادامه داد، تو که اهل زنجان هستی چطوری همسرت را پیدا کردی که اهل شمال هست؟
وی ادامه داد، حالا بگو ببینم که چند فرزند داری؟
این جانباز عزیز اعصاب و روان گفت: چهار پسر دارم که یکی از آنها دکتری دارد.
او دستان خود را بر گردن شهیدی حلقه کرد و گفت: ˈقربونت برم حاج آقا.ˈ
** صل علی محمد یار خمینی (ره) آمد
«سید مهدی خلج» از دیگر جانبازان بیمارستان که 60 سال سن داشت، وقتی شهیدی را هنگام خروج از بخش یک دید جلو آمد و شروع به تلاوت سوره والعصر با صوت کرد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، والعصر ...
شهیدی وقتی دید خلج سوره عصر را می خواند، گفت شما حافظ قرآن هستی ؟ خلج پاسخ داد: بله
این جانباز اعصاب و روان که از برخورد شهیدی خوشحال شده بود در جریان بازدید شهیدی به همراه او حرکت می کرد و می گفت صل علی محمد یار خمینی (ره) آمد.
وی در ادامه برای خنده دیگر جانبازان و خوشحالی بیشتر آنان گفت : این گل پرپر ز دیار ... ، زیر آّبی رفته و دیگه برنگشته.
خلج خود را به خبرنگار ایرنا رساند و گفت: 12 سال اینجا هستم، دو پسر دارم یکی از آنها معاون قالیبافه یکی دیگر دکترای حقوق دارد.
** حضور شهیدی در بخش بیماران حاد
بخش دو بیمارستان به گفته مسئولان، محل نگهداری جانبازان اعصاب و روان حاد است . از اینرو تنها شهیدی به همراه تعدادی از همراهان اجازه حضور در آن یافتند و مسئولان بیمارستان از ورود خبرنگاران به آن ممانعت به عمل آوردند.
به گفته برخی از پرسنل بیمارستان، رفتارهای جانبازان این بخش نامتعارف است و به همین خاطر از ورود عمومی جلوگیری شد.
** روم نمیشه ازدواج کنم
«رضا قدسی انزابی » از جانبازان 35 درصد این مرکز با 47 سال سن وقتی خبرنگار ایرنا را پشت در بسته بخش دو دید خود را به او رساند و گفت: خانم تو را بخدا برای من کاری بکنید، من در ارتش چترباز بودم ، از 5 سال بعد از پایان جنگ در این مرکز هستم، بنیاد شهید جانبازی مرا تایید نکرده، به همین دلیل از هیچیک از تسهیلات جانبازان مثل خانه، خودرو و وام های دیگر استفاده نکرده ام.
انزابی در پاسخ به خبرنگار ایرنا که مجردی یا متاهل ؟ گفت: خانم من با این وضعم روم نمیشه ازدواج کنم، کی به من زن می ده؟
** درخواست وام ازدواج برای فرزندان
«سعید آزمون » جانباز دیگری بود که منتظر شهیدی نشسته بود تا پس از خروج از بخش دو، درخواست وام خود را برای ازدواج فرزندانش به او تحویل دهد.
** می خواستم با داروی نظافت خود را بکشم
یکی از بستری شدگان در بیمارستان در حالی که اشک می ریخت خود را به خبرنگار ایرنا رساند و گفت: خانم خدا بچه هاتو برات نگهداره، یه جوری مشکل منو حل کن، من از ناحیه گردن، کمر، پای راست جانباز هستم ولی بنیاد شهید جانبازی مرا تایید نمی کند، می گویند باید صورت سانحه داشته باشم من برای ناراحتی اعصابم صورت سانحه ندارم اما 5 درصد جانبازی به خاطر کمرم دارم .
«س .ر » افزود: ساکن رباط کریم جاده ساوه هستم با چند فرزند . خدا می دونه چقدر شرمنده اونا هستم . کاری از دست من برای اونا بر نمی یاد، من تو جبهه به این روز دراومدم اما باور نمی کنند آخه پس از چند سال از پایان جنگ از کجا صورت سانحه بیارم ؟
وی ادامه داد: چندبار قصد داشتم با داروی نظافت خودم را از بین ببرم اما به دادم رسیدند. خیلی عرصه به من تنگ شده جان عزیزانت اینها را بنویس.
همسر این جانباز نیز در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا که منبع درآمد شما چیست؟ گفت که با کمک فرزندانش در منزل جوراب های یک تولیدی را بسته بندی می کنند .
وی ادامه داد: چند سال قبل لااقل یک دفترچه بیمه به ما دادند تا بتوانیم به پزشک مراجعه کنیم اما حالا هیچ جایی ما را به رسمیت نمی شناسند.
** عدم وجود دستگاه های ایزوله و بهداشتی
وقتی شهیدی از بخش ورزش بیمارستان بازدید کرد، مسئول ورزش بیمارستان گفت: حاج آقا در این مکان دستگاه های ایزوله و بهداشتی نداریم، بیماری های پوستی در میان جانبازان فراوان است، امکانات و تجهیزات نیز در شان جامعه ایثارگر نیست از این رو درخواست داریم بیشتر رسیدگی کنید.
شهیدی نیز دستور داد تا مبلغی را برای خرید برخی تجهیزات و وسایل و ملزومات ورزشی در اختیار آنها قرار دهند.
** اگر اونجا محبت نباشه ...
یکی از جانبازان که بر روی نیمکتی در حیاط بیمارستان نشسته بود وقتی شهیدی را دید، شروع به خواندن این عبارت کرد ˈ اگر اونجا محبت نباشه .... ˈ
شهیدی هم پس از پایان خواندن این جانباز گفت: احسنت احسنت صدات خیلی گرم و قشنگه، انشا الله خدا سلامتی به شما دهد. پاکت هم می گیری، بخوانی؟
ناگهان این جانباز به شهیدی گفت بابات زنده است ؟
شهیدی گفت نه .
این جانباز آواز خوان گفت: پس خدا باباتو بیامرزه ، انشاء الله غم اخرت باشه بعد شهیدی را بوسید .
جانباز دیگری با صدای بلند گفت حاجی این آقا کاست نیز بیرون می دهد.
** درخواست برای دیدار جانبازان اعصاب و روان با مقام معظم رهبری
دکتر «سید احمد واعظی» از پزشکان شاغل در این بیمارستان نیز وقتی شهیدی را در اتاق خود دید، ضمن خیر مقدم گفت: حاج آقا خانواده شهدا به رسیدگی بیشتر نیاز دارند، در صورتی که بنیاد شهید بتواند برنامه های جدیدی برای آنها تدارک ببیند، خوب است.
وی افزود: فرزندان جانبازان بسیار متفاوت هستند از این رو خوب است مسئولان مدارس در این باره توجیه شوند و شبکه مددکاری و روانشناسی در مدارس برای ارائه خدمات به این فرزندان راه اندازی شود.
نامبرده از شهیدی خواست به دلیل اینکه تاکنون جانبازان اعصاب و روان توفیق دیدار با مقام معظم رهبری را پیدا نکردند، هماهنگی ها برای این امر صورت گیرد.
** خوابیدن تعدادی از جانبازان روی تخت های اورژانس
وقتی شهیدی به بخش اورژانس بیمارستان وارد شد، متوجه شد که تعدادی از جانبازان که در بخش یک آنها را دیده بود، دوباره روی این تخت ها قرار گرفته اند.
وی خندید و گفت دوباره سلام و عرض ادب
ماجرا از این قرار بود که امروز به دلیل آنکه بیماری در اورژانس بستری نبود از تعدادی از جانبازان خواسته بود برای گرفتن تصویر و فیلم از دیدن شهیدی از این بخش روی این تخت ها بخوابند.
یکی از این جانبازان به خبرنگار ایرنا گفت: می خوام به حاج آقا بگم دیگه به ما گل ندهند، اون یکی را بدهند (منظور پاکت های حاوی کارت هدیه دو میلیون ریالی بود که به همراه شاخه گلی توسط شهیدی به جانبازان اهدا می شد).
** نشست شهیدی با کارکنان زن بیمارستان
کارکنان زن بیمارستان نیایش که تعداد آنها 15 نفر بودند از شهیدی خواستند که کمی به درد و دل های آنها گوش دهد. شهیدی هم با حضور در یکی از اتاق های اورژانس گفت: بفرمایید در خدمت هستم .
این افراد یک به یک مشکلات خود را مطرح کردند و مهمترین خواسته آنها کاهش ساعت کاری به دلیل حضور در محیطی بود که به قول خودشان، امنیت شغلی و حقوق مکفی ندارند.
بیشتر این افراد که دارای فرزند بودند و از ساعت 8 صبح تا 16:30 بعد از ظهر در محل کار خود خدمت می کردند، درخواست کردند که به دلیل سختی کارشان تصمیمی اتخاذ شود تا ساعت حضور انها در بیمارستان تقلیل یابد.
شهیدی هم با بیان اینکه تصیمیم درباره میزان ساعات کاری کارمندان از اختیارات دولت است و نمی توان به آن ورود کرد، قول رسیدگی به این درخواست را داد.
گزارش از پروین اروجی
اجتمام**1880**1436
12/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها