محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844337669
گفتگوی خواندنی با اسمال شرخر
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
امنیتی که شرخرها ایجاد می کنند گفتگوی خواندنی با اسمال شرخر
این گفتگویی است با یک شرخر در تهران ، شاید گفتگو کننده سوال های حرفه ای نکرده باشد، اما بی تردید تلاش او برای پیدا کردن یک شرخر و مصاحبه با او، نشان دهنده استعداد او در روزنامه نگاری است.
جام جم سرا:«اسمال شرخر» را جلوی یکی از مجتمعهای تجاری پایتخت پیدا کردم و گفتم: میخواهم در مورد بازار شرخری با شما صحبت کنم. ببخشید داداش همین اول کار بگم که من از اصطلاح شرخری خوشم نمیاد. ما کار راهاندازیم، شرخر نیستیم. بعضیها خودشون نمیتونن از حق خودشون دفاع کنن بعد میان سراغ ما. یکی مزاحم ناموسی داره. اون یکی مستاجرش سرموعد حاضر نیست خونه رو تحویل بده و یکی دیگه طلب داره اما پولش زنده نمیشه. میان سراغ ما. ما هم میگیم دقیقاً چی میخوای؟ طرف دردشو میگه ما هم گوش میکنیم. بعضی لقمهها برا دهن ما گنده است میگیم نه. بعضیها باب دندون ماست میگیم آره. ته خط هم یه چیزی گیر ما میاد طرف هم به هدفش میرسه.
پس شرخری شامل کارهای دیگری هم می شود؟
خیلی پیش اومده که یک زن تنها اومده سراغ ما گفته همسایهاش مزاحم دخترش میشه. گفتیم باشه آبجی پول نمیگیریم برات حلش میکنیم. رفتیم جوون لندهور مردمو انداختیم تو ماشین بردیم زدیمش و ادبش کردیم و بعد ولش کردیم. یک بار یک پیرمرد سراغ منو از بچه محلها گرفته بود. اومد پیشم گفت پسرم مشکل منو حل میکنی؟ گفتم مشکلت چیه؟ گفت یه پسر دارم که خیلی اذیتم میکنه. توهین میکنه و پول میدزده میخوام ادبش کنی. بعد هم یه چیزی بابت دستمزد داد و من هم رفتم سراغ پسره. دیدم پسره معتاده و خیلی هم بچه پرروست. گرفتیم با بچهها بردیمش تو باغ یکی از دوستان تو شهریار. یک هفته کار من این بود که این لندهورو کتک بزنم. هی میزدمش و هی خون بالا میآورد. اون قدر زدمش که بیهوش شد. از صبح تا شب کلاغ پرش کردم اون قدر که پاهاش از خودش نبود. پس میبینی که همهش مساله پول نیست.
چرا نباید این کار را به قانون سپرد؟
خوب در نمیاد. اولاً میگیرن ولش میکنن. بعدهم خوب ادبش نمیکنن. من وقتی این جور آدما رو میگیرم اون قدر میزنمشون که خون بالا میآرن. قانون چنین کاری نمیتونه بکنه. خود من صد بار بازداشت شدم اما همیشه آزادم کردن. شاید باورت نشه اما لاتها خیلی دوست دارن اون تو باشند. تو زندان کار هست، کاسبی هست اما این بیرون نیست.
جز شرخری کار دیگری هم داری؟
من کار دیگهای بلد نیستم. اصلاً بذار درمورد این کار صحبت کنم. خیلیها فکر میکنند این کار کثیفه ولی ما کار راهانداز مردم هستیم. فامیلام از من بدشون میاد. با من قطع رابطه کردن و منو میبینن روشون رو میکنن اون ور. ولی من این کارو دوست دارم. درآمدم خیلی خوبه. قبلاً یه موتور هم نداشتم اما حالا واسه خودم خونه و ماشین دارم. دفتر اجاره کردم. همه منو میشناسن. تو بانک که میرم بدون صف کارم راه میافته. تعارف که نداریم میترسن دیگه.
خوشت می آد که ازت می ترسند؟
چرا نه ؟ این همه آدم تو این مملکت داریم. همهشون هم دوست دارن آدما جلوشون خم و راست شن. ببین داداش لاتها برا خودشون آدم دارن که بهشون میگن نوچه. هرکی واسه خودش نوچهای داره. شما نداری؟ رئیس فلان اداره نداره؟ نماینده نداره؟ همه دارن. همهام دوس دارن مردم جلوشون خم و راست شن.
من وقتی میرم تو بانک جلوم خم و راست میشن. چرا؟ چون زور دارم و نترس هستم. یه بار از رئیس یه شعبه آدرس صاحاب چکو میخواستم نداد. رفتم توی پارکینگ و دور تا دور ماشین خوشگلشو خط خطی کردم. روش هم نوشتم رابین هود. وقتی اومد بره بیرون، آتیش گرفته بود. من آدم بدلجی هستم. فرداش رفتم تو بانک داد و بیداد راه انداخت و زنگ زد پلیس. منو بردن ولی مدرک نداشتن ولم کردن. دوباره رفتم بانک و این بار درگوشش گفتم یا آدرسو بده یا میزنم زندگیتو نابود میکنم. آدرس زن و بچتو دارم. بازهم چقری کرد و نداد. شب رفتم در خونهش زنگ زدم. خودش اومد پشت آیفون گفتم منم رابین هود. گوشیو گذاشت. میدونستم زنگ میزنه پلیس. رفتم قایم شدم. تا پلیس رفت دوباره رفتم در خونهش. شروع کردم داد و بیداد کردن که آی مردم این مرده حیثیت خونوادمو برده. زن و بچه داره اما به ناموس من نظر داره. نیومد بیرون ولی باز پلیس اومد. دوباره فرار کردم. باز که پلیس رفت برگشتم در خونهش زنگ زدم. دیگه عصبانی شده بودم. قاطی کرده بودم. گفتم یا پسرتو میدزدم یا آدرسو بده.
شمارهمو رو دیوار نوشتم براش. طرفای ظهر بود که دیدم زنگ زد. گفت تو رو خدا دست از سرمون بردار. گفتم کاری ندارم آدرسو بده. بنده خدا داد ولی اگه نمیداد میرفتم بچهشو میدزدیدم.
به بچهاش چه ربطی داشت؟
ببین داداش این چیزا مال قصههاس. اینکه رحم کنی و نکنی، چیزی درست نمیشه. من شرخرم. گلکار که نیستم. معلم که نیستم. طرف پول مردمو خورده و نمیده. بعد رفته برا زن و بچهش لباس و ماشین خریده اون وقت چطور ربطی نداره؟ سرنوشت اینها همه به هم وصله و شوخی نیست. چطور منو بگیرن و ببرن زندان زن و بچهم گشنه میمونن و هیشکی نیست کمکشون کنه.
زن و بچه هم داری؟
بله، دو تا دختر دارم.
میتوانی تصور کنی یک نفر آنها را گروگان بگیرد؟
اوه اوه خدا اون روزو نیاره. قاطی میکنم بد جور. بین ما لاتها هم گاهی دعوا میشه. یه بار دارودسته مهدیسیاه با ما کج افتادن. دستشون که به من نمیرسید .دخترکوچیکهمو گروگان بردن. قاطی کردم. خدابیامرز مهدیسیاه رفیقم بود. زنگ زدم رو گوشیش گفتم مهدی به بچههات بگو تمومش کنند که اگه قاطی کنم، بد میشه. گوش نکرد. رفتم از بچههای نظامآباد چند نفر اجیر کردم. محل دعوا یکی از فرعیهای شماره دو بود. آی زدیم همدیگهرو. قمه بود که فرو میرفت تو دل و جیگر بچهها. خود من اون روز هفت تا چاقو خوردم ولی خدا خواست ما بردیم. مهدی سیاه به نوچههاش دستور داد دخترمو آزاد کردن.
شده تا حالا سر شرخری کتک هم بخوری؟
ببین داداش این کار کتک داره، فحش داره. بیناموسی داره و همه چی داره. بذار برات تعریف کنم میفهمی چی میشه. یه بار یه بابایی جلو پاساژ منو دید و گفت تو اسمال شرخری؟ گفتم آره، فرمایش؟ گفت: یه چک دارم مال یه بابایی که خیلی کله گندهس. میگن فقط تو میتونی نقدش کنی. گفتم بیا بریم صحبت کنیم. رفتیم یه جا نشستیم صحبت کردیم. گفتم توکی هستی؟ گفت کارخونه گچ دارم. گفتم طرف کیه؟ گفت نماینده بوده و الان داره تو خیابون فاطمی ساخت و ساز میکنه. گفتم بادیگارد داره؟ گفت: آره راننده داره. طرف ۳۰۰ میلیون بدهکار بود و قرار شد من هشت تا بگیرم و پولشو نقد کنم. میدونستم خیلی خطرناکه. بادیگارد طرف غول بود و میدونستم منو لت و پار میکنه. گفتم اسماعیل این دیگه ته خطه. خلاصه نشستم فکر کردن تا اینکه یه چیزی به ذهنم رسید. تعقیبش کردم دیدم میره سر ساختمونش تو خیابون فاطمی. هر روز یه سر میزد و نیم ساعتی اون جا بود و بعد میرفت دفتر کارش که بلوار کشاورز بود. یه روز که بادیگاردش از شرکت رفت بیرون، رفتم تو دفترش. به بهونه تعمیر تاسیسات ساختمون. تنها بود. یه لحظه پشیمون شدم اما دیگه نمیشد کاری کرد. رفتم جلو کپی چک رو گذاشتم جلوش. گفت این چیه؟ گفتم مال شماست. موبایلشو برداشت زنگ بزنه گفتم حاجی پول نشه، پولت میکنم. دو روز دیگه میام. زدم بیرون. شب رفته بودم قهوه خونه ممد میشی دیدم چند نفر گردنکلفت اومدن تو. درو بستن و اونقدر ما رو زدن که تو ادرارم خون بود. خلاصه دیدم این یارو خیلی چقره. نگو عکسمو از تو دوربین در آورده بودن و شناسایی کرده بودن. به قدری کتک خوردم اون روز که تا سه ماه بدنم درد میکرد.
تا حال از کاری پشیمان شدهای ؟
بله، ولی عادت کردم بهش فکر نکنم. ولی شبها بعضی وقتها خوابش را میبینم. یه بار اشتباهی کارد فرو کردم تو پهلوی یه نفر دیگه. به یکی زنگ زدم لیچار بارم کرد عصبانی شدم. رفتم سراغش. قیافهشو نمیشناختم. از یکی پرسیدم، گفت اونه. رفتم کاردو فرو کردم تو کتفش بعد فهمیدم اشتباه کردم و اون نبوده. خیلی ناراحت شدم. یه بار هم رفتم چک یه بدبختو نقد کنم. خونهش تو منیریه بود. تاجری بود که حساب و کتابش به هم ریخته بود و خلاصه چکهاش برگشت میخورد. دو روز پشت در موندم و هیچ کس درو باز نکرد.
میدونستم تو خونه اس. رفتم رو پشت بام و کولرشو قطع کردم. بازهم بیرون نیامد. خلاصه یه چند روزی علافش بودم تا اینکه با هزار بدبختی از پنجره رفتم تو خونهش. اصلاً صدایی نمیآومد در حالی که میدونستم تو خونهاس. هرجا رو نیگا کردم نبود. ولی متوجه شدم از تو حموم صدا میاد. رفتم یواش درو وا کردم دیدم بدبخت افتاده رو زمین و دوش هم بازه و همین طور آب هم داره میره. دستکش دستم کردم و شیر آب رو بستم. ولی دیدم مرده و نفس نمیکشه وآب هم صورتشو پوسانده بود. قیافهش تا مدتها توی ذهنم بود. اون روز اومدم بیرون و زنگ زدم به پلیس و گفتم من شرخرم و چنین چیزی دیدم. نمیدونم من چقدر مقصر بودم اما در هرحال عذابش برام مونده.
قیمت کارها چقدر است؟
هر چیزی قیمتی داره. گوش، انگشت، بند انگشت، مو، پهلو، سر. خلاصه همه چیز واسه خودش قیمت داره. یه بار یه بنده خدایی به من پول داد تا سگ یه خانومه رو بکشم. مثل اینکه به سگ خانومه حسودیش میشد. یه روز عصرکه خانومه تو فرمانیه داشت پیادهروی میکرد، سگشو دزدیدم. طرفای عصر بود که دزدیدمش و شب هم فروختمش به یکی دیگه.۳۰۰ تا گرفتم. به هرحال چک یه نرخ داره، چک و توگوشی هم یه نرخ. کفگرگی هم قیمت خودشو داره. مثلاً مظنه چک،۱۰ تا ۲۰ درصده. شاید هم بتونی چک طرف رو بخری که در این صورت ۵۰ درصد از مبلغ چک کم میکنی و بقیه اش رو میدی طرف. بعد ولی باید نقدش کنی دیگه.
چندساله تو این کاری؟ کدام سال کار پر رونق بوده؟
راستش کار ما همیشه رونق داره. سفارش زیاده. تا بیحسابی باشه، کار ما هم رونق داره. وقتی وضع مردم خوب شه، وضع ما بد میشه. وقتی وضع مردم بد شه وضع ماهم خوب میشه. در ضمن الان دست زیاد شده و هرکیو میبینی، قمه دست گرفته میآفته توخیابون دنبال باجخواهی و شرسازی. بعضیها شرخر نیستند، شرسازند.
در مورد چک، بیشتر از همیشه پارسال رونق داشت. پارسال من دفتر زدم و ۱۰ تا نوچه گرفتم. من الان ۱۱ ساله دارم کار شرخری میکنم. الان ۳۹ سال دارم و ۱۱ ساله شرخرم. اولش هیچی نداشتم. کارم سرقت گوشی بود ولی بعد یه بنده خدایی بود به نام تقی معروف به تقی وانتی منو کشوند تو این راه. من بچه لات بودم و دعوا راه مینداختم. گفت بیا شرخری کن نون خوبی توش داره. برا بار اول رفتم سراغ کارمند یه شرکت. دفترش تو جردن بود. نشستم تو دفترش گفتم تا پول ندی نمیرم. اونقدر کثیف و بدبو بودم که طرف چک ۵۰۰ هزارتومنی رو همون جا قرض کرد و پولشو داد. اون موقع ماهی دوسه تا چک برگشتی داشتیم. الان ماهی ۲۰ تا داریم. شاید هم بیشتر. خودم دیگه کمتر از ۱۰۰ میلیون کار نمیکنم و معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد میگیرم.
فکر میکنی تا چه زمانی این کار را ادامه بدهی ؟
می خوام دو سال دیگه بازنشسته کنم خودمو. شکر خدا الان خونه و ماشین و زندگی دارم ولی میخوام از نظامآباد بیام سمت یوسفآباد. یه خونه بزرگ میخوام و بعد یه ماشین و بعد هم بتونم یه گاراژ تو جاده قدیم بگیرم برا تعمیر پمپ و این طور چیزها. البته الان دیگه دعوا نمیکنم. رفتارم پخته شده و کمتر قلدری میکنم ولی، خُب، احتمال قاطی کردنم هست.(تجارت فردا)
یکشنبه 5 مرداد 1393 13:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
گفتگویی خواندنی با میلاد کی مرام +عکس
گفتگویی خواندنی با میلاد کی مرام عکس می خواستیم با یک چهره سینمایی از فوتبال حرف بزنیم و فضای ورزش را برای او اکران کنیم اما دقایقی پس از آغاز گفتگو به این واقعیت پی بردیم که مخاطب ما خودش جزو فوتبالی هایی دو آتشه بوده و احتیاج به هیچ توصیه و راهنمایی ندارد از حضورت در کلاس هایگفتگوی خواندنی با دیپلمات کهنه کار ایرانی
گفتگوی خواندنی با دیپلمات کهنه کار ایرانی دکتر علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد سخنان جان کری وزیر امور خارجه امریکا که گفته بود فتوای رهبر ایران در خصوص موضوع هسته ای را جدی گرفته ایم تأکید کرداین شبها کتاب بخوانیم/ ده کتاب خواندنی درباره امام علی/ «علی را از زبان علی» بشناسیم
این شبها کتاب بخوانیم ده کتاب خواندنی درباره امام علی علی را از زبان علی بشناسیمگروه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس در راستای ترویج کتاب در میان مخاطبان خود به مناسبت سالروز شهادت حضرت علی ع اقدام به معرفی ده کتاب خواندنی درباره امام علی علیهالسلام نموده که موسسه کتابستان قم آ۱۰ کتاب خواندنی درباره امام علی
این شبها کتاب بخوانیم ۱۰ کتاب خواندنی درباره امام علی رمان قدیس نگاهی تاریخی به بُعد حکومتداری حضرت امیرالمؤمنین علی ع در 5 سال دوران خلافت آن حضرت است به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران بیستویکم ماه مبارک رمضان برابر با سالروز شهادت مولای متقیان حضرت علی ع اگفتگوی لاریجانی با رمضان عبدالله و خالد مشعل
گفتگوی لاریجانی با رمضان عبدالله و خالد مشعل رئیس مجلس در گفتگوهای تلفنی جداگانه با رمضان عبدالله دبیرکل جنبش اسلامی فلسطین و خالد مشعل دبیر سیاسی جنبش حماس پیرامون آخرین تحولات فلسطین به ویژه اوضاع غزه گفتگو و تبادل نظر کرد کد خبر ۴۱۷۳۵۵ تاریخ انتشار ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۰ - 18 Jگفتگوی تلفنی لاریجانی با رمضان عبدالله و خالد مشعل
گفتگوی تلفنی لاریجانی با رمضان عبدالله و خالد مشعل خبرگزاری پانا رئیس مجلس شورای اسلامی گفت ملت بزرگ ایران در همه شرایط در کنار مردم مظلوم فلسطین است و به هر نحو ممکن از مبارزات حقطلبانه آنها حمایت میکند ۱۳۹۳ جمعه ۲۷ تير ساعت 13 43 به گزارش خبرگزاری پانا علی لاریجانی عصر دیخبرگزاری روس از گفتگوی تلفنی روحانی و پوتین خبر داد
خبرگزاری روس از گفتگوی تلفنی روحانی و پوتین خبر داد 93 04 27 - 18 12گفتگوی تلفنی لاریجانی با جنبش حماس و جنبش اسلامی
گفتگوی تلفنی لاریجانی با جنبش حماس و جنبش اسلامی رئیس مجلس شورای اسلامی در گفتگوهای تلفنی جداگانه با رمضان عبدالله دبیرکل جنبش اسلامی فلسطین و خالد مشعل دبیر سیاسی جنبش حماس پیرامون آخرین تحولات فلسطین به ویژه اوضاع غزه گفتگو و تبادل نظر کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکهکوتاه و خواندنی 3 / رسم دلبری
کوتاه و خواندنی 3 رسم دلبری گفت اﮔـﻪ می خواهی ﺑﺎ ﻣﻦ ازدواج کنی ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺟﺒﻬﻪ و ﺟﻨﮓ ﺧﻮ ﺑﮕﻴـﺮی دوﺳـﺖ دارم ﻫﻤﺴﺮم ﺑﺘﻮﻧﻪ ﻳﻪ ﺗﻔﻨﮓ رو ﺑﻠﻨﺪ ﻛﻨﻪ می دونی ﻳﻌﻨـﻲ ﭼـی ﻳﻌﻨـی ﻳـﻪ ﺷﻴﺮزن ﺑﺎﺷﻪ و ﺑﺲ به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز آنچه می خوانید خاطره ای از هزیباری: هنوز عضو دولت هستم و به بغداد بازمیگردم/ گفتگوی وزیر خارجۀ سابق عراق با الشرقالاوسط
زیباری هنوز عضو دولت هستم و به بغداد بازمیگردم گفتگوی وزیر خارجۀ سابق عراق با الشرقالاوسط بین الملل > خاورمیانه - تسنیم نوشت هوشیار زیباری گفت که هنوز عضو دولت عراق است و آنچه اخیرا رخ داد در چارچوب محدود کردن مشارکت در نشستهای هیئت دولت بوده است به گزارشگفتگوی پوتین و اوباما درباره سقوط هواپیمای مالزی
گفتگوی پوتین و اوباما درباره سقوط هواپیمای مالزی اوباما به دفتر خود دستور داده است وی را از رویدادهای جدید آگاه کنند و با مقامات ارشد اوکراین در خصوص این رویداد تماس بگیرند کد خبر ۴۱۷۲۹۱ تاریخ انتشار ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۰۷ ۱۲ - 18 July 2014 کاخ سفید اعلام کرد باراک اوباما رئیس جمهورآلن ایر در گفتگوی اختصاصی با نامهنیوز: اراده اوباما رسیدن به توافق با ایران است /آرزو داریم روابط ایران و آمر
آلن ایر در گفتگوی اختصاصی با نامهنیوز اراده اوباما رسیدن به توافق با ایران است آرزو داریم روابط ایران و آمریکا بهتر شود انشاالله به دنبال تعامل هستیم نه تقابل سخنگوی فارسی زبان وزارتخارجه آمریکا می گوید امیدوار است که بی اعتمادی چند دهه ای بین ایران و آمریکا برطرف شود آلنسخنرانی خواندنی حاج آقا مجتبی تهرانی در شب قدر
وبلاگ شب سخنرانی خواندنی حاج آقا مجتبی تهرانی در شب قدر خدایا آیا آداب مهمانداری این است که از ما بپرسی چیزی خوردی یا نه تو قبلاً عمل صالح داشتی یا نه تو روایت داشت زشت است اصلاً این سؤال بلکه خدا آنچه دارد باید امشب تو سفره ما بگذارد به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگارانگفتگوی پوتین و روحانی درباره غزه و مذاکرات
گفتگوی پوتین و روحانی درباره غزه و مذاکرات رؤسای جمهور ایران و روسیه در یک گفتگوی تلفنی خواهان توقف فوری درگیریهای مسلحانه در غزه شده و همچنین به تبادل نظر درباره مذاکرات هستهای بین ایران و شش قدرت جهانی در وین پرداختند کد خبر ۴۱۷۴۵۷ تاریخ انتشار ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۹ ۳۱ - 18 Jul10 کتاب خواندنی درباره امام علی
10 کتاب خواندنی درباره امام علیتاریخ انتشار جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۰ ۴۹ یستویکم ماه مبارک رمضان برابر با سالروز شهادت مولای متقیان حضرت علی ع است و از همین رو گروه فارس اقدام به انتشار بسته پیشنهادی کتابِ موسسه کتابستان قم که حاوی ده کتاب خواندنی درباره امیرالمومنین علیگفتگویی تامل برانگیز با نوجوان نابغه ی بهزیستی +عکس
گفتگویی تامل برانگیز با نوجوان نابغه ی بهزیستی عکس داستان زندگی ظفر نمونه ای از هزاران زندگی تحمیل شده ای است که 20 هزار بچه را در این سرزمین درگیر می کند در 18سالگی به ما میگویند خوشحال شدیم از دیدنتان کافی ست یکبار فقط یکبار به قصد بازدید به یکی از مراکز شبانه روزی بهزیستی بگفتگوی تلفنی روحانی و پوتین
گفتگوی تلفنی روحانی و پوتینتاریخ انتشار جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۹ ۳۹ دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین در گزارشی اعلام کرد رؤسای جمهوری ایران و روسیه در گفت وگویی تلفنی بر لزوم توقف اقدامات نظامی در نوار غزه تأکید کردند در گزارش دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری روسیه آمده است ولادیمیر پوتین-
گوناگون
پربازدیدترینها