واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: نظر یک دوست از بم: دنبال کردن پیش بینی زلزله یک ضرورت است وبلاگ > زارع، مهدی - یکی از دوستان عزیزم بمی -آقای عباس سبزواری- که در زلزله 1382 بم تمامی اعضای خانواده اش را از دست داد، یادداشت اخیر نگارنده در مورد پیش بینی زلزله را مطالعه کردند و در یادداشتی برای من در این مورد نظرات جالبی ابراز داشتند که با اجازه خودشان در این صفحه منتشر می کنم. با تشکر از آقای سبزواری عزیز و با احترام - مهدی زارع 3-5-93
سلام جناب آقای دکتر زارع عزیز
طاعات قبول
از ارسال مطلب مفیدی که (در مورد پیش بینی زلزله) تنظیم کرده بودید ممنونم.مطلب مهم و مفید جنابعالی را با اشتیاق و به دقت مطالعه کردم.
خوشحالم که با حضور عزیزان به روز و فرهیخته ای مانند جنابعالی نگرش پژوهشگاه زلزله نسبت به موضوع مهم پیش بینی تصحیح شده است متاسفانه تا این اواخر پیشبینی در حد یک تابو غیر قابل بیان و بحث بود و به محض اینکه کسی در مورد پیش بینی صحبت میکرد برخی افراد کوتاه فکرعالم نما به شدت به او حمله میکردند و ضمن مردود دانستن مطلق پیش بینی، افرادی که مدعی داشتن اطلاعاتی یا تجربیاتی در این خصوص بودند را شیاد میخواندند.
اگر چه پر واضح است قطعاً افرادی هم بوده و هستند که از این راه شیادی میکنند اما این به معنی این نیست که هر کسی که در مورد پیش بینی گفتگو میکند شیاد است یا میخواهد خود را مشهور کند و... و شیادی محدود به یک حوزه نیست. متاسفانه عالم نماها در طول تاریخ با انکارهای نابخردانه خود نقش منفی در تولید علم و خدمت به جامعه بشری ایفا نموده اند به عنوان مثال وقتی برای اولین بار در یک آمفی تئاتر تاثیر گاز خنده برای بیهوشی و کاهش درد در سال 1844 توسط هوراس ولز آزمایش شد و به علت چاقیِ کیس، گاز خنده بر او تاثیر کافی را نگذاشت حاضرین که بسیاری از آنها همین عالم نماها بودند ولز را شیاد خواندند و مانع ادامه تحقیقات وی شدند و کار ناصواب آنها جامعه را تا مدتی از انتفاع تاثیر این گاز محروم کرد.
در یک جامعه متمدن هر کسی آزاد است که نظرات خود را بیان کند بدون نگرانی از اینکه ممکن است به او تهمت زده و افتراء ببندند و بدینسان بستر برای گفتمانهای سازنده و تحقیقات بیشتر و رشد و بالندگی و پیشرفت علم فراهم میشود.
البته بسیاری مواقع ممانعت از کار در زمینه پیشبینی بیشتر ناشی از ناکارآمدی و بی اطلاعی هم هست که بجای حل مسأله آنرا پاک میکنند. مثلاً فردی را دیدم که در پاسخ به این صحبت من که لازم است در خصوص پیش بینی کار شود، گفت: بیش بینی بشود که چه؟ خوب اگر مردم در اثر پیش بینی جان در ببرند بعد از حادثه همدیگر را میخورند!
بخش دیگری از نظام مدیریتی هم به علت عدم برخورداری از اطلاعات علمی مدیریتی تصور میکنند اطلاع مردم از وقوع حادثه اختشاش ایجاد میکند! ما در عمل دیدیم که این تصور غلط است مثلاً تا این اواخر صحبت کردن در مورد وقوع زلزله در تهران با محدودیت هایی انجام میشد اما مرحله به مرحله این محدودیت ها برداشته شد و هیچ اتفاقی نیفتاد هشدار در مورد زلزله حتی مردم تهران را نگران هم نکرده چاپ نقشه گسلهای تهران هم هیچ نقشی در نگران کردن تهرانیها نداشته حتی مولفه های اقتصادی مانند قیمت ملک به انتشار این اخبار واکنش نشان نداده!
اما از سوی دیگر متاسفانه برخی دیگر از مردم هم با آگاهی مخالفند و معتقدند پیش بینی آنها را میترساند. آن زمانی که فرصت بیشتری داشتم و فیس بوک را میدیدم یکی از دوستان نوجوان جنابعالی در حاشیه اطلاع رسانی و هشدار زلزله تبریز طی کامنتی چنان تند اظهار نظر کرده بود که باعث حیرت بنده شد چگونه افرادی نوجوان یا جوان و ظاهراً تحصیلکرده آرامش را به قیمت نادانی و بیخبری خریدارند و اگر چه جنابعالی به نظر یک آسیب دیده زلزله (حقیر) ارجاع داده بودید اما من دلیلی برای ورود به بحث ندیدم زیرا اصلاً نشانه ای از اشتیاق شنیدن نظر دیگران در آن نوجوان مشاهده نکردم.
به عقیده بنده بنا به استدلالی که در ادامه از نظر میگذرد و بسیار ساده است از زاویه علم مدیریت ما باید به سمت پیشبینی زلزله بطور جدی حرکت کنیم وآن استدلال اینست که :
1- کشور ما کشوری زلزله خیز است.
2- برای مقابله با زلزله دو راه کلی وجود دارد: الف)استحکام سازی بناها و ب) پیشبینی برای کاهش تلفات جانی و تبعات روانی اجتماعی
3- در زمینه استحکام سازی هیچ سازمانی بررسی علمی و آماری انجام نداده است که: چند در صد بناها در کشور در مقابل زلزله آسیب پذیر هستند. هیچ سازمانی بررسی علمی نکرده که برای استحکام سازی به چه میزان اعتبارات و همچنین مصالح مورد نیاز است؟ و هیچ سازمانی کار آموزش نیروهای انسانی اعم از کارگر و... برای ساخت مناسب و محکم را آغاز نکرده است و نیروهای کاری کار را بصورت ناقص بد و در خانه های مردم با آزمون و خطا یاد میگیرند هر فردی بدون هر گونه اطلاعاتی میتواند به عنوان کارگر ساختمانی و... مشغول به کار شود و این به این معنی است که سازه های جدید هم پر از اشکالات فنی هستند و در چنین وضعیتی مستحکم سازی یا نو سازی به نوعی و از این زاویه ، هدر دادن بی مورد منابع و ثروت ملی است.
4- بسیاری از بناهای نوساز هم به علت ضعف اطلاعات علمی و در مواردی ضعف اخلاقی برخی مهندسین و ناظرین موجود و مصالح سنتی در مقابل زلزله های جدی مقاوم نیستند.نمونه های آن را میتوان در فیلم مستندی به نام تهران شهری بی دفاع ساخته آقای تقی زاده مشاهده کرد که ایشان به زیبایی نقاط ضعف ساخت ساز اجرا و نظارت را به تصویر کشیده اند ویا دست کم قبل از هر زلزله ای در فروریختن خود به خودی برخی ساختمانها مشاهده کرد. علم وتعهد اجرا و نظارتی که نتواند یک ساختمان را در حالت عادی سرپا نگاه دارد چگونه میتواند موجب استحکام بنا درمقابل یک زلزله جدی شود؟
بنابراین بهترین گزینه با کمترین هزینه در کوتاهترین زمان تمرکز و برخورداری از "علم پیش بینی" است که خواهد توانست تلفات انسانی و تبعات وحشتناک روانی و اجتماعی زلزله ها را کاهش دهد.
به هر حال برای جنابعالی آرزوی موفقیت میکنم امیدوارم روی این موضوع هم در حوزه افکار عمومی و فرهنگی و هم در حوزه علمی و فناوریهای مروبوطه با توجه به استعداد فراوان کشور ما در زمینه زلزله به قدر کفایت کار شود. ارادتمند 3-5-93 عباس سبزواری
جمعه 3 مرداد 1393 - 22:37:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]