تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844251041




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا خاورمیانه هیچ وقت روی آرامش به خود ندیده‌ است؟/ براستی دستان پنهان در ناآرامی‌های منطقه چیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: کانترپانچ تحلیل کرد:
چرا خاورمیانه هیچ وقت روی آرامش به خود ندیده‌ است؟/ براستی دستان پنهان در ناآرامی‌های منطقه چیست؟
جنگ افروزان ایالات متحده با برچسب زدن بر دولت‌های"غیر دوست (مخالف آمریكا) " از جمله ایران ، عراق ، سوریه ، لیبی و کره شمالی به عنوان دولت‌های سرکش و یا حامی تروریسم، "تغییر نظام" را در این كشورها لازم می‌دانند .
به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران، برای خفه کردن صداهایی که خواهان صلح بودند ، ذینفعان جنگ و نظامی‌گری شروع به تعریف دوباره (ایجاد تهدیدات ساختگی) پس از جنگ سرد و دوران جنگ سرد برآمدند .




*** هرج و مرج برنامه‌ریزی شده در خاورمیانه و مناطق دور دست
ناظران مسائل جغرافیای- سیاسی ، هرج و مرج مواج موجود در منطقه را ، شكست سیاست‌های "بی‌ربط"، "غیر منطقی" و "ضد و نقیض" ایالات متحده در منطقه خاورمیانه می‌دانند .


مدارک و شواهد انکارناپذیر (که برخی از آنها در این مطالعه ارائه شده است) نشان می‌دهند ، هرج و مرج برنامه‌ریزی شده منطقه خاورمیانه، جزو سیاست‌های آمریکا است، سیاست‌هایی که توسط ذینفعان جنگ‌طلب و ماجراجو برای تامین منافع غرب و هژمونی آمریكا در منطقه طراحی شده است . 


هر چند سیاست‌های آمریکا در منطقه قطعا غیر منطقی و در تناقض كامل با بینش صلح بین المللی ، و یا حتی از نقطه نظر منافع ملی ایالات متحده بوده است ، اما آنها از نظر ذینفعان اقتصادی و ژئوپولیتیک جنگ و خصومت‌های بین المللی کاملا منطقی(!) بوده‌اند ( از نظر جنگ طلبان ، مجتمع‌های نظامی صنعتی ، و طرفداران اسرائیل ) تخم هرج و مرج در منطقه همیشه آشوب خاورمیانه ، 25 سال پیش ، زمانی که دیوار برلین فروریخت ، کاشته شد .


 از آنجایی که منطق دستگاه‌های نظامی بزرگ در طول سال‌های جنگ سرد "خطر کمونیسم" بوده است ، شهروندان آمریکا ، با سقوط دیوار برلین ، پایان نظامی‌گری و طلوع "صلح" جهانی را جشن گرفتند ، و امیدوار بودند ، بودجه نظامی پنتاگون در بخش نیازهای اجتماعی غیر نظامی هزینه گردد نه در جنگ‌های خانمان سوز . 


در حالی اکثریت شهروندان ایالات متحده چشم انداز قریب الوقوع " صلح" را جشن می‌گرفتند ، منافع برخی برای گسترش هزینه‌های نظامی / امنیتی (با توهم احساس خطر) گره خورده بود . جای تعجب نیست ، این نیروها با نفوذ در امریكا ، به سرعت برای حفاظت از منافع خود در برابر "تهدید صلح" بسیج شدند .


برای خفه کردن صداهایی که خواهان صلح بودند ، ذینفعان جنگ و نظامی‌گری شروع به تعریف دوباره (ایجاد تهدیدات ساختگی) پس از جنگ سرد و دوران جنگ سرد برآمدند . به جای "تهدید کمونیستی" از دوران شوروی ، تهدید "کشورهای سرکش" ، "اسلام رادیکال" و "تروریسم جهانی" به عنوان دشمنان جدید سرزمین ایالات متحده (پدر خوانده جهانی) مطرح گردیدند .


افسران ارشد نظامی در این سناریو ، نقش مهمی بر عهده داشتند . به عنوان مثال ، ژنرال کارل ونو ، رئیس ستاد ارتش ایالات متحده ، در کمیته مجلس سنا در ماه مه سال 1989 چنین گفته بود : " تهدیدی بسیار پیچیده‌تر [از اتحاد جماهیر شوروی] ، اكنون در حال توسعه در سایر نقاط جهان است (برضد منافع آمریكا) . . . . در این دنیای چند قطبی، ما (آمریكا) در معرض تهدیدهای متعددی از کشورها و عواملی هستیم كه به لحاظ پتانسیل نظامی و سیاسی روند روبه رشدی داشته اند و باید برای مقابله با آنها تدبیری جهانی اندیشیده شود " . 


ژنرال کالین پاول، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در آن زمان ، كه در مورد موضوع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نیاز برای ادامه افزایش امکانات نظامی ایالات متحده به دلیل تعهدات متعدد ، در سنا بحث می‌كرد ، در نهایت امر چنین استدلال می‌كند كه : "با همه این چالش‌ها و فرصت‌های مقابل ملت ما ، غیر ممکن است (برای من) به این باور برسیم كه تغییر استراتژیك و یا خالی كردن پایگاه‌های نظامی آمریكا در آینده ، ممكن باشد . صلح آینده (هر كشور) از طریق حفظ قدرت منطقه و جهانی آن كشور حاصل خواهد شد و آمریكا در این مورد –بعد از دوران جنگ سرد – باید در نهایت آمادگی و حضور جهانی قرار داشته باشد " .


در حالی که درجه داران نظامی ، اغلب با کوچک‌سازی مجتمع‌های نظامی صنعتی و نفوذ نظامی آمریكا در جهان مخالفت می‌كردند ، ارتشی‌هایی غیر نظامی ، در داخل و اطراف پنتاگون و با ارتباط قوی با اتاق فكرها ، در توطئه پشت صحنه فعالیت داشتند . این افراد شامل دیک چنی (وزیر دفاع بعدی آمریكا) ، معاون وی پل ولفوویتز ، زلمای خلیل زاد ، یکی از دستیاران ولفوویتز ، و لوئیس "اسکوتر" لیبی ، معاون وزارت دفاع در امور استراتژی بودند . این گروه از مردان و متفکران و همکاران (مانند ریچارد پرل، داگلاس فیث، مایکل لادن ، الیوت آبرامز، دونالد رامسفلد، ویلیام کریستول، جان بولتون، و دیگران) با پشتکار فراوان ، با هم در جلوگیری از کاهش تهدیدات پس از جنگ سرد ، وارد صحنه شدند و دشمن و تهدیدات ساختگی و جعلی دوران جدید آمریكا را شكل دادند . 


این برنامه‌ریزان نظامی با پنتاگون و / یا دولت بوش (پدر) در تعامل نزدیك بودند ، آنها از نزدیک نیز با تعدادی از لابی‌گرها در اتاق فكرهای معروف آمریكا مانند موسسه اینترپرایز آمریکا ، پروژه برای سده نوین آمریکایی و موسسه یهودی برای امور امنیت ملی (حفظ منافع اسرائیل) همكاری نزدیك داشتند . حتی یک نگاه گذرا به سوابق این اتاق فكرهای نظامی - عضویت ، منابع مالی ، ساختارهای نهادی آنها – به این نتیجه می‌رسیم که آنها اساسا به عنوان جبهه نهادی برای استتار کسب و کار و / یا روابط سیاسی‌شان با پنتاگون ، پیمانکاران اصلی ، مقامات ارشد نظامی ، لابی اسرائیل ، و دیگر سازمان‌های مشابه قوی در داخل و اطراف دولت ایجاد شده بودند .


در تلاشی كاملا برنامه‌ریزی شده ، برای تعریف دوباره جهان پس از جنگ سرد به عنوان یک جهان "خطرناک" برای منافع آمریكا ، این تیم از برنامه‌ریزان نظامی و اتاق فكرهای نظامی ، یک سند ژئوپولیتیک - نظامی جدیدی را بلافاصله بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، با عنوان "راهنمای برنامه‌ریزی دفاع" و یا " استراتژی دفاعی برای دهه 1990" تهیه كردند . در این سند ، كه توسط کاخ سفید در اوایل دهه 1990 ارائه شد ، بر روی " نقاط غیر قابل پیش بینی و آشفته در جهان سوم " به عنوان نگرانی‌های جدید قدرت نظامی ایالات متحده در دوران پس از جنگ سرد تمرکز شده بود ؛ بر این اساس ، در عصر جدید ، ما پیش بینی می‌كنیم که قدرت نظامی ما یک فاكتور اصلی در تعادل جهانی باقی می ماند. . . که به احتمال زیاد برای استفاده از نیروهای نظامی ما تقاضاهای زیادی در جهان سوم وجود خواهد داشت كه همین امر قابلیت‌ها و روش‌های جدیدی را برای آمریكا ملزم خواهد كرد " (لازم به ذكر است كه آمریكا خود زمینه نیاز و حضور نیروهای آمریكا را فراهم كرده است)  . 


برای پاسخ به " آشفتگی‌ها و چالش‌ها در مناطق حیاتی ،" وضعیت جدید استراتژی ، فاكتور بازدارندگی را مطرح ساخت ؛ یک استراتژی نظامی ، برای بازداشتن و سرکوب درگیری‌های منطقه‌ای یا محلی در جهان سوم با سرعت (واكنش) و اثر گسترده ، قبل از آنكه درگیری‌ها از كنترل خارج شوند . در جهان پس از جنگ سرد ، با بهانه تراشی "منابع متعدد تهدید" ، ایالات متحده باید برای مبارزه با جنگ‌های "کم شدت" و " متوسط" آماده شود . جنگ‌های كم شدت و یا متوسط به سطح قدرت نظامی و خشونت به کار گرفته شده اطلاق نمی‌گردد ، بلكه به مقیاس جغرافیایی در مقایسه با یک جنگ تمام عیار در جنگ جهانی و یا منطقه‌ای اطلاق می‌گردد که می‌تواند تجارت بین المللی و بازارهای جهانی را مختل و فلج كند .


"استراتژی دفاعی برای دهه 1990 " ، همچنین در مورد حفظ و گسترش "عمق استراتژیک" امریکا صحبت می‌كند ( اصطلاحی است که توسط دیک چنی ، وزیر دفاع برای اولین بار مطرح شد ) . "عمق استراتژیک" مفهوم جغرافیای سیاسی در بر دارد ، به این معنی ست که ، پس از فروپاشی دیوار برلین ، ایالات متحده باید حضور جهانی خود را گسترش دهد - از نظر پایگاه‌های نظامی ، ایستگاه‌های اطلاعاتی و شنود ، فن آوری نظامی - بر مناطقی كه قبلا بطور خنثی و یا تحت نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بوده است .


این نسخه سیاسی ، جهان پس از جنگ سرد را به عنوان یک مکان مملو از "منابع متعدد تهدید (های ساختگی) برای منافع ملی ایالات متحده" به تصویر كشیده است ، و بدین ترتیب ذینفعان قدرتمند از بودجه پنتاگون موفق به حفظ هزینه‌های نظامی در سطوح جنگ سرد شدند . طرفداران ادامه نظامی‌گری‌های آمریكا "با سرعت قابل توجهی به رایزنی و لابی بر سر حصول اطمینان از این موضوع كه فروپاشی [اتحاد جماهیر شوروی] بودجه نظامی پنتاگون یا" موقعیت استراتژیک " جهانی واشنگتن ( ضد کمونیسم ) را تاثیر نخواهد گذاشت ، برآمدند .


برای انجام " استراتژی امنیت ملی " جهان پس از جنگ سرد ، برنامه‌ریزان نظامی آمریکا به بهانه‌هایی لازم دارند ، که اغلب به معنی ایجاد و یا تولید دشمنان (واقعی و ساختگی) است . گاهی اوقات "دشمنان خارجی و تهدیدات" را بنا به تعریف ، و یا با طبقه‌بندی برخی از کشورها به عنوان "حامیان تروریسم" ، نوعی تهدید برای آمریكا و اقدامات بعدی واشنگتن معرفی می‌شدند . 


آنها همچنین با اتخاذ سیاست‌های خائنانه تحریک خشم و خشونت ، باعث اختلافات بین المللی گسترده شدند ، در نتیجه بر توجیه ( اقدامات ) جنگ و کشتار برآمدند . البته ، نیروی محرکه اهریمنی پشت این استراتژی – همان وجود دائمی جنگ و بهانه تروریسم - برای حفظ سود بالای کسب و کار حاصل از جنگ افروزی در كنار حفظ هژمونی آمریكا مطرح است . تهدیدتراشی و ایجاد دشمن برای منافع آمریكا و صلح جهانی ، روش آمریكایی برای حفظ منافع جنگ طلبان و سلطه جهانی آمریكا - در كنار حضور نظامی جهانی واشنگتن - بوده است .


ایجاد جنگ‌های كوچك و متوسط از سوی آمریكا ، به عنوان استراتژی "جنگ‌های کنترل شده" شناخته می‌شود ، که در حفظ و تخصیص بودجه‌های نظامی بدون اخلال در بازارهای جهانی ، به آمریكا كمك خواهد كرد . 


در برابر این ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، "تهدید صلح" و به عبارتی منافع مجتمع نظامی صنعتی غرب ، و نیاز برای جایگزین شدن "تهدید کمونیستی" ، حملات سبعانه یازده سپتامبر به عنوان یک فرصت برای جنگ و تجاوز و ادامه سیاست‌های جنگ افروزانه آمریكا قلمداد می‌گردد .


جنگ افروزان ایالات متحده با برچسب زدن بر دولت‌هایی "غیر دوست (مخالف آمریكا) " از جمله ایران ، عراق ، سوریه ، لیبی و کره شمالی به عنوان دولت‌های سرکش و / یا حامی تروریسم ، "تغییر رژیم" را در این كشورها لازم می‌دانند . قبل از حملات یازده سپتامبر ، برچسب‌های اهریمنی ظاهرا برای متقاعد کردن مردم آمریکا برای حمایت از جنگ‌های ایالات متحده كافی نبودند . فاجعه‌ یازده سپتامبر بهانه خوبی برای جنگ افروزان آمریكایی بود و پس از آن سناریوی تغییر رژیم در عراق و تغییرات مشابهی در رژیم‌های "كشورهای غیر دوست" در بسیاری از کشورهای جهان را شاهد بوده‌ایم .


همانطور كه جنگ افروزان ، صلح و ثبات جهانی را مغایر با منافع خود می‌دیدند ، مجموعه‌های نظامی ، امنیتی ، صنعتی نیز چنین دیدگاهی داشتند ، بنابراین طرفداران "اسرائیل بزرگ" ، صلح بین اسرائیل و همسایگان فلسطینی / عرب آن را در رسیدن به هدف كنترل بر سرزمین موعود خطرناك می‌دیدند و ثبات در این منطقه را مغایر با منافع خود می‌دیدند . دلیل ترس از این صلح این است که - با توجه به تعدادی از قطعنامه‌های سازمان ملل – صلح ، بازگشت اسرائیل به مرزهای پیش از سال 1967 یعنی خروج از كرانه باختری و نوار غزه را لازم الاجرا خواهد كرد . اما از آنجا که طرفداران "اسرائیل بزرگ" تمایلی به خروج از این سرزمین‌های اشغالی ندارند ، آنها به تخریب تلاش‌های صلح / مذاکرات از ترس حذف منافع خود ، ادامه دادند .


در همین راستا، این طرفداران ( دیوید بن گوریون، یکی از بنیانگذاران اصلی دولت اسرائیل) ، جنگ و تشنج را به عنوان فرصتی برای اخراج فلسطینی‌ها ، تركیب بندی مجدد جغرافیایی منطقه به منظور توسعه قلمرو اسرائیل ، در دستور كار خود قرار دادند .


بنابراین ، انحلال و تکه تکه كردن کشورهای عربی به یک موزاییک از گروه بندی‌های قومی ، فقط در شرایط جنگ و تشنج سیاسی امکان پذیر است ، كه آریل شارون نیز در سال 1988 مارس 24 به آن اشاره داشت : " اگر قیام فلسطینیان ادامه داشته باشد ، اسرائیل به جنگ با همسایگان عرب خود قادر خواهد بود " . جنگی كه شارون به آن اشاره داشت ، جنگی ست كه "شرایط" را برای حذف کل جمعیت فلسطین از كرانه باختری و حتی از داخل اسرائیل فراهم خواهد كرد .


این دیدگاه که جنگ " شرایط" را برای اخراج فلسطینیان از سرزمین‌های اشغالی فراهم خواهد كرد ، به شرط حمایت و همراهی ایالات متحده از توسعه طلبی اسرائیل در صورت جنگ ممكن بود . این انتظار به هیچ وجه عجیب و غریب و یا غیر معمول نبود ، چرا كه ذینفعان جنگ و هزینه‌های نظامی در ایالات متحده ، نه به خاطر اسرائیل و مردم یهودی ، بلكه بر حسب اهداف پلید و نابکار خود به این امر مبادرت داشتند ، البته نباید نفوذ " اتحاد بین مجتمع صنایع نظامی ، و لابی اسرائیل" را نادیده گرفت .
بخاطر منافع این دو گروه قدرتمند در دامن زدن به جنگ و تشنج‌های سیاسی در خاورمیانه ، یک اتحاد اهریمنی بین آنها شكل گرفت ؛ ماشین عظیم جنگ ایالات متحده در كنار قابلیت‌های روابط عمومی تندروهای لابی طرفدار اسرائیل در ایالات متحده ! .


 همگرایی و یا وابستگی متقابل منافع مجتمع‌های نظامی صنعتی و صهیونیسم در جنگ و تشنج‌های سیاسی در خاورمیانه ، قلب چرخه دائمی خشونت ها در منطقه است.


اتحاد بین مجتمع‌های صنایع نظامی ، و لابی اسرائیل ، ماهرانه از طریق یک شبکه از اتاق فكرهای قدرتمند نظامی مانند موسسه اینترپرایز آمریکا ، پروژه قرن جدید آمریکا ، آیپك ، موسسه تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه ، موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک ، انجمن خاورمیانه ، موسسه ملی برای سیاست عمومی ، موسسه یهودی برای امور امنیت ملی و مرکز سیاست های امنیتی شكل گرفته است .


بلافاصله پس از جنگ سرد، این اتاق فكرها و جنگ طلب ها - در داخل و اطراف دولت - تعدادی از مقالات سیاسی را منتشر كردند كه روح سیاست‌ها صرفا برای تغییر مرز ، برای تغییر جمعیت شناختی ، و برای تغییر رژیم در خاورمیانه ، معطوف شده بود . به عنوان مثال ، در سال 1996 یک اتاق فکر اسرائیلی با نفوذ ، به نام موسسه مطالعات پیشرفته استراتژیک و سیاسی ، با حمایت مالی خود یک سند سیاسی را با عنوان " نگرشی تازه : استراتژی نوین برای امن کردن قلمروی اسرائیل "، منتشر كرد كه بر حسب آن به بحث در مورد الزام دولت نخست وزیر بنیامین نتانیاهو به قطع (شكستن) روند صلح اسلو و اثبات ادعای اسرائیل و قلمروی وسیع‌تر از كرانه باختری و غزه داشت . به موجب این طرح اسرائیل به ارائه شکل جدیدی از محیط استراتژیک خود ، با شروع حذف صدام حسین و استقرار سلطنت هاشمی در بغداد ، به عنوان اولین گام به سمت از بین بردن دولت‌های ضد اسرائیلی مانند سوریه ، لبنان و ایران ، برآمد. 


در " نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهور" (کلینتون) ، در مورخ 19 فوریه 1998 ، تعدادی از اتاق فكرهای قوی و افراد بانفوذ ، به نمایندگی از مجتمع‌های نظامی صنعتی و لابی اسرائیل ، "یک استراتژی سیاسی و نظامی جامع برای پایین دادن به سلطنت صدام و تغییر رژیم بغداد " توصیه دادند . در میان امضا‌ء‌کنندگان این نامه نام افراد ذیل به چشم می‌خورد : الیوت آبرامز ، ریچارد آرمیتاژ ، جان بولتون ، داگلاس فیث ، پل ولفوویتز ، دیوید ورمسر ، داو زخیم ، ریچارد پرل ، دونالد رامسفلد ، ویلیام کریستول ، جاشوا موراوچیک ، لئون ویسلتیئر ، و نماینده سابق کنگره استفان سولارز به چشم می‌خورد .


در سپتامبر سال 2000 ، یکی دیگر از اتاق فکرهای نظامی ، به نام پروژه قرن نوین آمریکایی (PNAC) ، گزارشی با عنوان "بازسازی سیستم دفاعی در امریکا : استراتژی ، نیروها و منابع برای قرن جدید" منتشر كرد که به صراحت ، نقش امپریالیستی برای ایالات متحده پیش بینی كرده بود . براین اساس ، "ایالات متحده برای دهه‌ها کوشیده است تا نقش دائمی در امنیت منطقه [فارسی] خلیج فارس ایفا کند . در حالی که اختلافات حل نشده در عراق سریعترین توجیه برای حضور نیروهای آمریکا در خلیج فارس را - فراتر از كشور عراق - فراهم كرده است . حامیان مالی این گزارش عبارتند از ریچارد چنی ، دونالد رامسفلد ، پل ولفوویتز ، لوئیس لیبی ، و ویلیام کریستول ، که او نیز یکی از نویسندگان این گزارش بود .


موسسه یهودی در امور امنیت ملی (JINSA) نیز گاهی اظهارات و مقالات سیاسی را منتشركرده است كه همگی به حمایت از "تغییر رژیم" در خاورمیانه مربوط بوده است . مشاور آن مایکل لادین ، که بطور غیر رسمی دولت بوش را در مورد مسائل خاورمیانه مشاوره می‌داده است ، آشکارا در مورد دوره "جنگ تمام عیار" در خاورمیانه صحبت كرده است ، و این نوع گفتار نشان می‌دهد که ایالات متحده باید سیاست "تغییر رژیم" در عراق را به کشورهای دیگر در منطقه مانند ایران و سوریه ، توسعه دهد . جینسا ‌(JINSA) " تغییر رژیم "در عراق را برای آغاز یک آبشار از سرنگونی دومینو در خاورمیانه مهم می‌داند .


به طور خلاصه، شواهد قریب به اتفاق (و انکار ناپذیر) حكایت از آن دارند که هرج و مرج مواج و تنش‌های سیاسی همیشگی در خاورمیانه، شمال آفریقا و شرق اروپا / اوکراین به دلیل سیاست "غلط" ایالات متحده و متحدان آن ، برای تامین منافع و هژمونی خود در منطقه بوده است . بیشتر این ناآرامی‌ها به خاطر پیوستگی منافع نامقدس مجتمع های نظامی ، امنیتی ، صنعتی و لابی اسرائیل در جهان پس از جنگ سرد بوده است .
 


انتهای پیام/








تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۵۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن