واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۵
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز فرزین پورمحبی مردم از طنزنویس فقط انتظار خندوندن رو دارند و توقعشون هم بجاست. اما هنوز نمی دونم یه سری چیزها رو چطوری باید نوشت که وقتی عده ای دارند بهش می خندن همون موقع متوجه بشن خیلی هم خنده دار نبوده ... کلا کار سختیه که بخوای از چیزی که خنده دار نیست همون اولش خنده بگیری! حالا شده حکایت طنزنویسی در این روزهای عجیب و غریب. بi طور کلی ما انسانها خنده داریم؛ چون ... خیلی از افرادی رو که مثل ما فکر نمی کنند می کشیم تا حساب کار دستشون بیاد! خیلی ها رو هم می کشیم تا بقیه افرادی که مثل ما فکر نمی کنند حساب کار دستشون بیاد! خیلی ها رو می کشیم تا نشون بدیم حساب کار دستمونه و عقایدمون اونقدر درسته که ارزش کشتن آدمها رو داشته باشه وگرنه بیکار نبودیم که برای کشتن مردم وقتمون رو تلف کنیم! خیلی ها رو هم می کشیم که نه مخالف ما بودند و نه هستند یعنی نه سر پیازند و نه ته پیاز و اصلا و ابدا تو هیچ مرام و مسلکی هم نیستند فقط یه رهگذرند و قراره بیان و برن اما برای احتیاط اونا رو هم می کشیم تا نشون بدیم دنیا محل گذره و کار از محکم کاری عیب نمی کنه . بعضی وقتها هم خیلی از افرادی رو که می خوان در راه عقایدشون جون بدند در راه عقایدمون می کشیم تا اینطوری حسابمون با هاشون صاف بشه بعضی وقتها خودمون رو منفجر می کنیم تا نشون بدیم اعتقاداتمون برای منافع شخصی نیست و اونقدر ارششو داره که جونمون رو براشون بدیم بعضی وقت ها هم دیگرون رو منفجر می کنیم تا نشون بدیم جون اونها در برابر اعتقادات ما بی ارزشه . خلاصه اینکه خیلی از جنگ و جدل ها بین بزرگ ترهاست اما معمولا این کوچیکترها هستند که در این وسط کشته می شند! فرض کنید یه روزی تو هواپیمایی نشستید و با زن و بچه تون عازم یک سفر تفریحی به مالزی هستید. چند هزار پا پایین تر گروهی برای اینکه گروه دیگه ای رو بچزونه هواپیمای شما رو با موشک می زنه . بعدش هم زودتر از بقیه میاد سر جنازه تون و براتون سینه می زنه یعنی قاتل شما یکهویی میشه وکیل مدافع شما کمی خنده دار نیست؟ فرض کنید یه روز دخترتون رو در نیجیریه با لبخندی روانه مدرسه اش می کنید اما بعدش می فهمید یه گروهی دخترتون رو به همراه دویست دختر دیگه دزدیدن تا با این کارشون به جهانیان اثبات کنند که عقایدشون بر حقه کمی خنده دار نیست؟ فرض کنید یه روز تو افغانستان همسرتون برای تامین مایحتاج روزانه و درست کردن شام می ره بازار اما همون جا در اثر یک بمب دست ساز منفجر می شه و شام شما می شه می شه شام غریبان اون. بعدش هم مسئولیت این حادثه رو گروهی به عهده می گیره که کارش پختن آشی است که یه وجب روغن روشه! کمی خنده دار نیست؟ فرض کنید یه روزی هم تو عراق یا سوریه می رید کیک تولد بچه تون رو بخرید که یه دفعه تو کوچه یکی شما رو بغل می کنه و تا چشم باز می کنید می بینید یه چیزی مثل صدای انفجار تو شکمتون شنیده می شه و یکهویی روده و بصل النخاع و هیپوفیز و هیپوتالاموس و مری و معده تون هر کدومش یه گوشه پرت شده! بعد هم می فهمید کسی که شما رو بغل کرده قبلا جایی قسم خورده بوده که باید حق (و ایضا سر) اونایی رو که واسه چیزی قسم نخوردن بذاره کف دستشون! کمی خنده دار نیست؟ اما خنده دار ترین قسمت سناریو اینجاست که یکی بخاطر اینکه قلدره دم به ساعت به یه شهر مسکونی (به خدا نوار غزه فرقی با شهر غزه نداره!) موشک می زنه و بعدشم از کشته شدن کودکان اظهار تاسف می کنه و مدام پیام تسلیت می فرسته و هزار آیه و قسم می خوره که نمی خواسته اینطوری بشه که خب دیگه شده و نمیشه کاریش کرد و بعدشم دوباره موشک می فرسته و ... اینو دیگه ازتون نمی پرسم خنده داره یا نه چون مطمئنم که دارید می خندید! اما مطمئنم دنیا هنوز اونقدر قر و قاطی و بی حساب و کتاب نشده که نشه به مشیت الهی و دست تقدیر الهی امیدوار بود... امان از آدمی که هیچ چیزش به آدمیزاد نرفته ... به هر حال با لبانی خندان و چشمانی اشکبار برای این تجاوزات و آدم کشی ها و .... اظهار تاسف می کنیم و برای بازماندگانشون آرزوی صبر داریم. تو این دنیا هر چیزی ممکنه ...شاید روزی هم بیاد و با همین چشمانمون ببینیم کسی به خاطر اینکه می خواد خودش با عقاید خودش باشه کشته نمی شه و بدون دخالت دیگران زندگی خودشو می کنه ! انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]