واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: آخرین لالایی برای رنگ خوشبختی
کسری 5 ساله به 5 کودک جان دوباره بخشید +عکس
او را به آرایشگاه بردم و در حال تدارک جشنی بزرگ بودیم و کسری با بخشش بزرگش در این روز جشن بزرگی برای کودکان بیمار به پا کرد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پدر کنار بالین کودک 4 سالهاش نشسته بود و اشک میریخت. یاد شیرین زبانی هایش که میافتاد بیشتر دلش میسوخت و از عمق وجود فریاد میکشید و نمیخواست باور کند دیگر کسی نیست که او را پدر صدا کند. از آن روزی که محمد کسری دچار مرگ مغزی شده بود انگار خوشبختی از خانه شان پرکشیده بود و سایه غم بر دل تمام اقوام و فامیل نشسته بود.
با اینکه کودک بود اما به خاطر بخشندگی هایش همه بزرگان به دیدنش آمده بودند تا آخرین تصویر از مهربانیهای کودک 4 ساله را در قاب زندگی به یادگار گذارند. عباس کرم یافتی پدر محمد کسری به اهدای عضو پسرش رضایت داد تا کودکان بیمار رنج کمتری را تحمل کرده و فرصت زیبا زیستن را از دست ندهند.
عباس کرم یافتی پدر 31 ساله محمد کسری میگوید: «روز پنجشنبه به همراه پسرم به نانوایی رفته بودیم بعد از خریدن نان و میوه او را به خانه خواهرم بردم همگی در آنجا مهمان بودیم به حدی به من وابسته بود که هر کجا میرفتم همراه همیشگیام بود. همیشه دستان کوچکش در دستانم بود و به هر کجا که دوست داشت او را میبردم. تمام دنیایم در او خلاصه شده بود و با نفسهای او بود که حس زندگی در من زنده میماند. اما حالا که بیهوش روی تخت بیمارستان افتاده است و هر لحظه انتظار پایان زندگی اش را میکشم نمیتوانم باور کنم که زندگی بعد از شیرین زبانیهای کسری برایم معنا خواهد داشت.»
وی در ادامه میگوید: «ساعت 9 شب بود که از خانه بیرون زدم میخواستم برای انجام کاری به شاه عبدالعظیم بروم اصلاً متوجه نبودم که کسری دنبال من راه افتاده است. از خیابان که رد شده بودم باز هم متوجه نبودم که کسری دنبال من آمده است. ساعتی بعد همسرم تماس گرفت در حالی که مضطرب و نگران بود و صدایش میلرزید از تصادف کسری خبر داد. شاهدان صحنه تصادف گفته بودند هنگامی که کسری در حال رد شدن از خیابان بوده است یک پژو 405 با سرعت زیاد با او برخورد کرده و او را به آن سوی خیابان پرت کرده بود. همسرم 7 ماهه باردار است و زمانی که این خبر را شنید برای رساندن خود به خیابان از پلهها سر خورده الان حال خوبی ندارد و در بیمارستان بستری است. مادر کسری طاقت دوری فرزندش را ندارد و باور ندارد که صدای خندههای کسری دیگر در خانه نمیپیچد.»
آخرین وداع
پدر کسری میافزاید: «پسرم 25 تیر سال 89 به دنیا آمد تا آخر عمرهیچ وقت شیرین زبانی های کودکانهاش را فراموش نمیکنم. لحظه تولدش رنگ خوشبختی را به زندگی مشترک مان هدیه کرد و امروز هم عضوهای بدنش را به کودکان بیمار هدیه میکند تا سهمی برای زندگی داشته باشند. چند روز پیش بود که با مادرش تصمیم گرفتیم برایش جشن تولد بگیریم. قرار بود مهمانان زیادی را دعوت کنیم تا در شادی مان شریک باشند و سالروز تولد فرزندم را جشن بگیریم.
او را به آرایشگاه بردم و در حال تدارک جشنی بزرگ بودیم و کسری با بخشش بزرگش در این روز جشن بزرگی برای کودکان بیمار به پا کرد. وقتی او را به بیمارستان هفت تیر رسانده بودیم پزشکان میگفتند دعا کنید که ضریب هوشیاش بالا بیاید اما فایدهای نداشت و فشار زیادی به مغزش وارد شده بود. کسری انتظار خواهرش را میکشید که به دنیا بیاید و همبازیاش شود. نمیتوانم قدم در خانهای بگذارم که کسری در آن نیست و شیطنت نمیکند.
همیشه وقتی خسته از سرکار به خانه میآمدم در را به رویم باز میکرد و وقتی در آغوشم جا میگرفت خستگی را فراموش میکردم. روز تولد حضرت عباس(ع) به دنیا آمد و روز تولد امام حسن مجتبی(ع) در آغوش خاک جای گرفت. میخواستم برای تولدش دوچرخهای قرمز بخرم، اتاقش پر از اسباب بازیهایی است که هدیه گرفته بود، کسری کودکی مهربان بود که همه دوستش داشتند.»
پدر کسری اعضای بدن کودکش را هدیه کرد چون صدای تپیدن قلب فرزند برایش معنا داشت و حس زندگی را جاودانه میکرد، میگوید: «کسری همیشه در ذهن مان زنده است اگر صاحب چند فرزند بشوم هیچ کدام برایم کسری نمیشود اما خوشحالم که با اهدای قلب، کلیهها، ریه و کبد فرزندم، کودکان بیمار از مرگ نجات پیدا میکنند و حس زندگی را دوباره لمس میکنند.»
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]