واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۳۰ تير ۱۳۹۳ (۸:۱۵ق.ظ)
ابتکار: زندگي خصوصي در ملأ عام!
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه ابتکار چنين نوشت:
آيا آنگونه که «هانا آرنت» مي گفت مي توان مدعي شد «برخي ها به غلط گمان مي کنند که دمکراسي يعني انجام دادن کارهاي خصوصي در ملأ عام؟»
در فرهنگِ هلني و دولت – شهرهايِ يونانِ باستان به ميادينِ عمومي «آگورا» گفته مي شد. آگورا هم مکاني برايِ برگزاري جشن ها، اعياد، مراسم عمومي و ...، و هم تجليگاهِ «دموکراسيِ مستقيم» بود. همان نقشي که به نوعي «فروم» در جمهوري اُليگارشيک و اليتيستيِ روم باستان داشت. فروم نيز همچون آگورا مي تواند يادگار حريمِ عمومي باشد؛ نمادي که هم به معنايِ تريبونِ آزاد به کار مي رفت، و هم چونان دوقلويِ يوناني اش مکانِ برگزاريِ جشنواره ها، ضيافت ها، همايش ها، و مجامعِ عموميِ آزاديخوانه تلقي مي شد. «اينتريور» نيز همان اندروني و فضاي خصوصي است. از ياد نبايد برد که در تاريخِ ايران تقابل و تفکيکِ معناداري ميانِ اين دو ساحت وجود داشت.
پاسداشت حريم خصوصي اگر چه از مولوداتِ جهانِ جديد و حقوق عموميِ مدرن است، امّا اين بخش از حقوق بشر هر روزه و در جاي جايِ جهان در معرض تهديد و تعرض قرار دارد. آشکار است که بسياري از دولتها، آژانس هايِ امنيتي و فرادستان، با حرص و ولعي مشمئزکننده مشغولِ سرک کشيدن در حريم خصوصي شهروندان اند. خيلي تفاوت نمي کند که نقضِ حريمِ خصوصي توسط ميليونها دوربين مداربسته در انگلستان انجام گيرد، يا در پرسشنامه اي حاويِ مسائلِ کاملاً خصوصي در عربستان. چه شرکت گوگل باشد که با به روز کردنِ قوانينِ مربوط به حفظِ حريمِ خصوصي بيش از پيش به اطلاعاتِ کاربران دست مي يابد و خود نيز به خواندنِ پست هاي الکترونيک و اسکن کردن آنها اعتراف مي کند و چه آژانسِ امنيتِ ملّيِ آمريکا (NSA) که حتّا حريم خصوصيِ بسياري از کشورهاي هم پيمان و سران آنها را مخدوش و شنود مي کند ماجرا همان است: نقضِ حريمِ خصوصي. پديده هايِ «اسنودن» و «آسانژ» (با مديريتِ ويکي ليکس) واکنشهاي فطريِ آدميان به تجسسهايِ سيستماتيکِ حکومتها در فضايِ خصوصيِ مردم، و فريادواره هايِ دفاع از حريم خصوصي اند. حاشيه هايي که متن را به وضوح افشا و رسوا مي کنند! در کنارِ اين تعرض از بالا، بسياري از شهروندانِ عادي نيز با کنجکاويِ مريض مأبانه در لايه هايِ زندگي يکديگر، به مثابه ي پادوهايِ بي جيره و مواجبِ ناقضانِ حريم خصوصي عمل مي کنند. ضلع سومِ مثلثِ تعرض به حريمِ خصوصي، نقضِ آن توسطِ خود شهروندان است، امّا عليه خود، نه ديگران!
شيوعِ مسأله دار اين گونه ي سوم در پايتخت و برخي از کلانشهرهاي ايران (فارغ از وجود يا عدمِ دو نوعِ نخستين) پديده ي غيرقابلِ انکارِ ساليانِ اخير است. امروزه آگورا و فرومِ (بدون آن صبغه و سابقه ي تاريخي) در شهرهاي بزرگ ما به ابتذالي مضحک کشيده شده اند و برخي از جوانان ما (به رغمِ تلخي اين ادعا و حتا بيمِ خوانشِ ارتجاعي از آن)، اينتريور را با آگورا، تختخواب و «اندروني» را با فضاي عمومي و «بيروني»، و «طبيعت» را با «جامعه» اشتباه گرفته و يکي انگاشته اند. اينان آشکارا با «تقبيل و مضاجعت» در ملأ عام داشته هاي تاريخي و سرمايه هايِ فرهنگي ما را به سخره گرفته اند. چيزي شبيه حضور در محلِ کار با رختِ خواب يا لباسِ زير! کافي ست سري به پارکها، محوطه ي کتابخانه ها و ساير اماکنِ عمومي زد يا نگاهي به تاکسي، مترو و کوچه پس کوچه ها انداخت! لاپوشاني ندارد، اين را نه مي توان وسترنيزه شدن ناميد، نه آمريکائيزه شدن. اين پديده را شايد بتوان فارسي وانيزه شدن خواند! فراموش نکنيم حتّا زن فاحشه ي آمريکايي (در فيلم زن زيبا) از يادآوريِ فاحشگي خود شرمگين و اندوهناک مي شود، امّا برخي از جوانانِ کلانشهرهايِ ما – فارغ از جنسيت – از بي حيايي در فضاي عمومي به رغمِ بيمناکي، حتّا اندکي شرمسار نمي شوند! از سوي ديگر و به مثابه ي لبه ي دومِ قيچي، برخي از «مجلس نشينانِ» نيامده از مريخ، بلکه برآمده از دلِ همين فرهنگ نيز به بهانه هايِ مختلف به خود اجازه مي دهند حريمِ خصوصي را با چالش مواجه کنند و (به تعبير بيهقي) انگشت در جهان کنند و نه قرمطي، که وازکتومي شده بجويند، و بدون برنامه ريزي، زمينه سازي و تمهيداتِ حداقلي براي توليد نسل، به لطايف الحيلي به خود حق مي دهند براي خصوصي ترين لايه هاي زندگي ما کنتور نصب کنند! و در اين رويارويي در يک سو حريم عمومي «شهر» در معرض تهديد است، و در سويِ ديگر (با مشارکتِ تکميليِ مردم)، به حريم خصوصي «شهروندان» تعرض مي شود، تا ما همه بدل به دشمنانِ جامعه ي باز شويم! نقطه ي عزيمت اين يادداشت، تأکيد بر آن جابجاييِ مسأله دار و اين سرک کشيدن هايِ مضحک است؛ و اگر چه طبيعتاً اين «مشکله» به طرفه العيني رفع يا حل نخواهد شد، امّا بدون رياکاري بايد درباره اش سخن گفت. چنانچه (به بيان «پير بورديو») داشته هاي يک ملّت را «سرمايه هاي فرهنگي، اجتماعي، انساني و فيزيکي» بدانيم، مي بايست به همان ميزان که خود را موظف به دفاع از حريم خصوصي مي دانيم، به حريم عمومي نيز من باب دفاع از سرمايه هايِ فرهنگي خود توجه نشان دهيم.
به راستي آيا فرهنگِ ملّي، آموزه هايِ ديني و وعده هايِ انقلابي، آرام آرام قربانيِ هژمونيِ آنارشيسمِ جديدالولاده و سوء مديريتهاي خاص و يکي در ميان شده يا خواهد شد؟!
نويسنده : هجير تشکري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]