تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867308169
ماجرای پیکر درخشان یک شهید
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
فیسبوک تویتر Google+ Cloob ماجرای پیکر درخشان یک شهید تهران- ایرنا- نورانیت عجیب پیکر شهید «مسلم صدیقی پور» به اندازه ای بود که همه رزمندگان برای دیدن آن دسته دسته می آمدند و از شدت تعجب و حیرت صلوات می فرستادند.
« سید محمد تقی مومنی » در خاطره خود که در کتاب « لحظه های آسمانی» (دفتر اول) نگاشته شده است، نقل می کند:
در بهار سال 1361 که عملیات محرم در منطقه ˈدشت عباسˈ بخش موسیان انجام شد، من مسئول واحد تعاون تیپ 25 کربلا بودم.
مرحله دوم عملیات هم در حال انجام بود، اجساد مطهر شهدا را از خط مقدم به عقب که دو سه کیلومتری خط بود، می آوردند و ما هم به پشت جبهه انتقال می دادیم.
در میان پیکرهای مطهر شهدا شهیدی بود که از ناحیه کمر به پایین متلاشی شده بود، احتمال می دادم بر اثر گلوله آر پی جی یا اصابت مستقیم خمپاره به این حالت درآمده، نکته عجیبی که در مشاهده پیکر مطهر این شهید توجه مرا جلب کرد، نورانیت عجیب پیکر او بود، این نورانیت به اندازه ای بود که بی اختیار بقیه دوستانی را که در تخلیه شهدا با من همکاری داشتند، صدا کردم تا آنها هم بیایند و این کرامت شهید را به چشم خود مشاهده کنند.
نوری که از شهید ساطع می شد تا یکساعت پس از اذان مغرب و تاریکی کامل هوا قابل رویت بود تا جایی که بچه ها ابتدا احساس کردند، پیکر این شهید که تازه آورده بودند، در خط مقدم آتش گرفته از این رو آب قمقمه های خود را روی جسد او می ریختند ولی پس از لحظاتی متوجه شدند، این روشنایی چیز دیگر است.
هر چند تعبیر درستی نیست ولی برای توصیف ناچارم آن نورانیت را به درخشندگی کرم شب تاب تشبیه کنم که در شب توجه همه را به خود جلب می کند.
این ماجرا باعث شد سراغ مشخصات شهید بروم، دیدم جسد متعلق به برادر پاسداری به نام «مسلم صدیقی پور» اهل روستای «کیاده» آستانه اشرفیه است.
برای اینکه بقیه رزمندگانی که در اطراف بودند، از مشاهده این نور محروم نمانند، به سراغ گردانها و واحدهای تیپ رفتیم، از آنها خواستیم به گلخانه شهدا بیایند و از نزدیک در جریان این اعجاز قرار گیرند.
آنها دسته دسته می آمدند و پیکر مطهر شهید را زیارت می کردند، از شدت تعجب و حیرت صلوات می فرستادند.
پیرمردی از اهالی تهران که پشت جبهه راننده تاکسی بود و در تیپ ما راننده یک کانکس سردخانه دار بود، اجساد شهدا را به عقب تخلیه می کرد، وقتی با نورانیت این پیکر مواجه شد آن را از بقیه شهدا جدا کرد و در گوشه ای از کانکس گذاشت تا صبح روز بعد آن را به پشت جبهه منتقل کند.
اجتمام**1880**1436
انتهای پیام /*
ارتباط با سردبير:
[email protected]
تماس بی واسطه با مسئولین
29/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها