واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۳
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - یادداشت روز علیرضا بهرامی - شاعر جام جهانی فوتبال پایان یافت. همهی تیمها به خانههایشان برگشتند. تیمهای کره جنوبی و ایران جزو آنهایی بودند که خیلی پیشتر به خانه بازگشتند. یعنی جام برایشان خیلی زود پایان یافت تا به کارهای دیگر برسند. شاعران کرهای هم که بهمناسبت جام جهانی به ایران سفر کرده بودند، چند هفتهای میشود که به خانه بازگشتهاند. اما هیچکس توجه نکرد که شاعران کرهای، چرا بهخاطر جام جهانی، به ایران سفر کردند و نه برزیل؟ ما حتا به خودمان زحمت ندادیم در اینباره فکر کنیم و بپرسیم، چه رسد به اینکه اقدام مشابهی را بتوانیم انجام دهیم. اقدامی که نهتنها در حد لشگر شلوارکپوشها برایمان هزینهبر نباشد، بلکه امکانی توسعهای را از این رهگذر جستوجو کنیم. بهنظرم این حضور بیش از آنکه به ادبیات مربوط باشد، مربوط است به حجم مبادلات تجاری رو به رشد دو کشور که به مرز سالانه 2 میلیارد دلار رسیده است. در این میان گفته میشود شرکتهای لوازم خانگی کره جنوبی در ایران به تنهایی فروشی نزدیک به 4000 میلیارد تومان دارند. کافی است به خیایان جمهوری اسلامی در تهران سری بزنید تا ببینید تابلوها و تبلیغات شهری، علاوه بر ویترین فروشگاههای وسایل صوتی تصویری و لوازم خانگی، چگونه در تسخیر برندهای کرهای درآمدهاند. با این وصف، یک نفر که ظاهرا توجیه نیست، میآید حرفی میزند که همهی اسپانسرینگهای سالهای گذشتهی کرهایها در رویدادهای ایران، روابط هدفمند دیپلماتیک و شیوع موج سریالهایشان را با تهدید مواجه می کند. پس تمام توان سیاسی، اقتصادی و فرهنگیشان را بهکار میگیرند که برای کشورشان، وضعیت بهتر را از دست ندهند، ولو با نگه داشتن یک مشتری. حتما خاطرتان هست، در هفتههای پایانی مسابقات مقدماتی جام جهان فوتبال در منطقه آسیا، تیم ملی فوتبال ایران شرایطش با اما و اگر همراه شده بود. در آن مقطع، تیم ملی کرهی جنوبی وضعیت بهتری داشت. سرمربی کرهای تیم ملی کره در یک نشست خبری قبل از بازی در تهران اظهار کرد که دوست ندارد ایرانیها به جام جهانی فوتبال راه پیدا کنند. او ترجیح میداد تیم ازبکستان از این منطقه صعود کند. این سخنان با واکنش شدید سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران همراه شد. در پایان هم این تیم ایران بود که کره را در پایتخت خودش شکست داد؛ تا هم بهعنوان تیم اول گروه به بازیهای برزیل صعود کند، هم سرمربی تیم ایران پس از بازی، بتواند مشتهای گره کردهی خود را به سمت سرمربی و نیمکتنشینان این تیم نشان دهد. وقتی میگویم تمام توان سیاسی، اقتصادی و فرهنگیشان را بهکار میگیرند، یعنی اینکه مسؤولان ورزش کرهی جنوبی اعلام میکنند از نامزدی ایران برای میزبانی جام ملتهای اسیا حمایت میکنند. شرکتهای کرهای اعلام میکنند تعدادی از کارکنان خود را برای جبران اظهارات سرمربیشان، برای تشویق تیم ایران، به ورزشگاه محل مسابقهی تیمهای ایران و کره می فرستند. وزارت امور خارجه کره و سفارت این کشور در تهران، نیز گروهی 12 نفره از شاعران این کشور را بههمراه گروهی شامل خبرنگار، نوازنده و مترجم، همزمان با حضور تیم ملی کشورمان به ایران میفرستد. این گروه علاوه بر برگزاری شب شعر مشترک با شاعران ایرانی، زمان برگزاری مسابقه ایران با دیگر حریفان، در مکانهای عمومی نمایش بازیها حضور مییابند و به تشویق تیم کشورمان میپردازند. آنوقت ما با شاعرانمان چه کردهایم؟ هنر ملیمان را تا حد ارایهی فکاهیات در جنگهای مناسبتی، به اسم گونهی محترم طنز پایین آوردهایم. کاری کردهایم که شاعرمان تمام آرمانش بشود اینکه در جشنوارهی شعر فجر حضور نیابد و این را فریاد بزند. آنقدر از خودمان راندهایم که شاعرمان برای شرکت در جشنوارهی شعری در اربیل هم امنیت نداشته باشد. وقتی هم در جشنوارههای اروپایی و آمریکایی حضور پیدا میکند، تمام تلاشش را به خرج دهد که هیچکس از آن مطلع نشود و خبری درز نکند! ایضا کاری کردهایم که آن جشنوارهها هم انگار با نیات خاص، به سراغ افراد و گروههای شعری بعضا درجه چند ما بیایند و شعر آنها بشود صدای شعر این مملکت، که نیست. همچنین کاری کردهایم که هیچ نهاد شعری و ادبی در این مملکت نتواند پا بگیرد که وقتی شاعران کرهای میخواهند به ایران بیایند - با وجود احترامم برای شاعران حاضر در تنها نهاد شعری این مملکت که اجازه فعالیت پیدا کرده – بنیهی شعری ما آنطور، در حدی بسیار غیرواقعی به آنها معرفی نشود. البته نه اینکه مرغ همسایه حتما غاز باشد. سفارت کرهی جنوبی در تهران هم کاروان شاعرانش را در ایران به شکلی ضعیف میزبانی و چیزی در حد سرمربی برکنارشدهی تیم فوتبالشان عمل کرد. اینرا گفتم که بگویم اگر بخواهیم، توان اینرا داریم که مثلا یک برنامهی مشابه را با بنیهای بسیار قویتر و با بسامدی بسیار رساتر، به سمع و نظر دیگر ملتها برسانیم. البته اگر بخواهیم، که ظاهرا هیچوقت قرار نیست بخواهیم. با این اوصاف، میتوان گفت که شاعران ایرانی همیشه در آفساید قرار دارند؛ به خیال خودشان امکان گل زدن دارند، گل هم میزنند، بعضا از به ثمر رسیدن توپهایشان شادی هم میکنند، اما هیچکس گل آنها را جدی نمیگیرد و به رسمیت نمیشناسد؛ حتا برای چند لحظه...! انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]