واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: افزايش ظرفيت دانشگاهها،فرصت يا تهديد؟
در كشور ما رشتههاي دانشگاهي مختلفي وجود دارد كه اندكي از آنها اشباع شدهاند.
برخي هم با نيازهاي كشور متناسب نبوده و بازار كار مناسب نداشته و فقط به دليل مدرك گرفتن، مورد استقبال دانشجويان قرار ميگيرند. در اغلب موارد، آنچه ميان اهداف گوناگون يك دانشجو براي ورود به دانشگاه گم ميشود، نياز جامعه و كشور است. درست است كه برخي رشتهها مانند پزشكي، مهندسي عمران، حقوق، روانشناسي و... ظرفيتشان در دانشگاهها تكميل شده است، ولي ما هنوز در سطح كشور به پزشك، مهندس، وكيل و روانشناس نياز فراوان داريم. در صورتي كه گاهي به جاي رشتههاي كاربردي و مورد نياز جامعه، در رشتههايي دانشجو پذيرش ميشود كه با ظرفيت كمتر يا تعديل ظرفيت در آنها هم ميتوان دانشجو پذيرش كرد. كاربردي بودن رشتهها به لحاظ رويكرد جنسيتي نيز قابل بحث است، به اين معنا كه طبعاً تحصيل هر رشتهاي براي دانشجويان دختر مناسب نبوده، همانطور كه برخي رشتهها براي پسران دانشجو مطلوب نيست. متأسفانه برخي دختران دست به انتخاب رشتههاي نامناسب ميزنند كه بعد از فارغالتحصيلي نميتوانند به كار در زمينه رشته تحصيليشان بپردازند و از تحصيل در اين رشته پشيمان ميشوند و از خود ميپرسند كه آيا فقط صرف علاقه چهار سال از عمر خود و پول بيتالمال را خرج كردهاند؟ همچنين برخي دانشجويان پسر با انتخاب رشتهاي كه به هيچ وجه آينده شغلي مطلوب نداشته، باعث سردرگمي و پريشاني خود بعد از فارغالتحصيلي ميشوند. آيا درست است كه با درآمد نفت، پول دولت و البته كمي هزينه شخصي وارد دانشگاه شده و در آخر فارغالتحصيل رشتهاي شوي كه نه تنها با نيازهاي جامعه تناسب ندارد، بلكه تحميل يك بار اضافي و هزينهاي براي كشور است؟ در حالي كه همان فرد ميتوانست با انتخاب يكي از علوم بين رشتهاي و كاربردي مانند پرستاري، يكي از بزرگترين خدمتها را به خود و كشور كند. البته متأسفانه برخي از اين رشتهها شايد جايگاهي محبوب و معقول از حيث تبليغات در بين مردم نداشته باشند، اما يكي از مهمترين نيازهاي كشور را مرتفع ميكنند. علاقه يا ژست اجتماعي؟ گاهي پيش ميآيد كه دانشجويان صرفاً بر اساس موقعيت و جايگاه اجتماعي و به عبارت دقيقتر، ژستهاي به ظاهر فريبنده، دست به انتخاب رشته ميزنند و نقش علاقه در انتخاب آنها تقريباً ناچيز است. از طرفي، وجود ظرفيت قابل قبول و حتي افزايش ظرفيت در اين رشتهها، در دورههاي شبانه، غير انتفاعي و پيام نور، نيز محركي است كه دانشجويان را براي انتخاب بيشتر تشويق ميكند. به همين دليل است كه برخي از دختران فقط صرف به دست آوردن پرستيژ مذكور، دست به انتخاب رشتههايي نامتناسب با روحيه و جسم خود ميزنند؛ تحصيل در برخي رشتههاي فني مانند مكانيك، عمران، معدن، كشاورزي و...براي دختران دانشجو انتخاب مناسبي نبوده و در آينده شغلي آنها مؤثر است. در صورتي كه آنها ميتوانند با انتخاب رشتههايي ديگر كه فشار رشتههاي مذكور را به همراه ندارد، بهترينها را براي خود رقم بزنند و با كمترين حجم كار به خانواده خود هم رسيدگي كرده و محيطي امن براي خانواده خود بسازند. تعداد دختران دانشجويي كه در دوران كارشناسي خود يك رشته فني را برگزيده و در مقطع كارشناسي ارشد خود به تحصيل در يكي از رشتههاي علوم انساني ميپردازند بسيار است و اين ميتواند خود يكي از نمونههاي تصميمگيري درباره آينده شغلي و مسير تحصيلي دختران فارغالتحصيل در رشتههاي فني باشد. البته در انتخاب رشته نميتوان علاقه را كنار گذاشت و چنانچه دانشجويي با علاقه دست به انتخاب و تحصيل در رشته خاص يا حتي دشواري زد، قطعاً در آن مسير موفق بوده و كاهش ظرفيت در اينگونه رشتهها براي آنكه علاقهمندان و افراد با استعداد از ديگران متمايز شوند، راهكار خوبي است. در رقابت براي رسيدن به ظرفيت محدود اين رشتهها كساني موفق خواهند شد كه علاقه و هدفشان مشخص است. فارغالتحصيلان بيكار بر اساس آخرين سرشماري صورت گرفته، ۷۶۸ هزار بيكار در كشور داراي تحصيلات فوق ديپلم تا دكتراي تخصصي هستند! كه در اين بين، ۵۰۵ هزارنفر داراي مدرك كارشناسي و هزار نفر داراي مدرك فوق ديپلم هستند، ضمن اينكه بيشترين تعداد بيكاران دانشگاهي نيز، در رشتههاي علوم انساني، هنر، علوم اجتماعي، بازرگاني و حقوق و مهندسي ساخت و توليد هستند. يكي از مهمترين دلايل به وجود آمدن اين شرايط، عدم هماهنگي دانشگاهها با بازار كار و نياز كشور در زمينههاي مختلف است. دانشگاهها مدام ظرفيت برخي رشتههايي را كه كمتر در سطح جامعه به آنها نياز هست ـ مرد يا زن هم فرقي نميكند ـ بالا برده و باعث اين ميشود كه سالانه افراد قابل توجهي در سطح جامعه با مدارك بالا رها شوند و نتوانند هيچ خدمتي بعد از سالها تحصيل براي كشور خود انجام دهند. بيشترين تعداد بيكاران در رشتههاي مهندسي، ساخت و توليد با ۲۵۱ هزار و ۴۰۲ نفر وجود دارد و پس از آن نيز ۲۲۲هزار و ۱۱۲ نفر در رشتههاي علوم اجتماعي، بازرگاني و حقوق قرار دارند. از مجموع بيش از ۷۶۸هزار نفر بيكار فارغالتحصيل دانشگاهي، ۳۶۳ هزار و ۷۴۰نفر مرد و۴۰۴ هزارو۳۱۱ نفر نيز زن است. بالاترين تعداد مردان بيكار در رشته مهندسي ساخت و توليد، با ۱۷۸ هزار و ۴۶۱ نفر بيكار است و بيشترين تعداد زنان بيكار نيز با ۱۳۴ هزار و ۷۹۱ نفر در رشتههاي علوم اجتماعي، بازرگاني و حقوق تحصيل كردهاند. مجموعاً ۱۰۰ هزار و ۹۱۲ نفر مرد و زن در رشتههاي علوم انساني و هنر بيكار هستند و ۷۶هزار و ۱۹۱نفر نيز در علوم، رياضي و كامپيوتر جزو بيكاران محسوب ميشوند. ۲۸ هزار و ۴۲۸ نفر در رشتههاي كشاورزي و دامپزشكي، ۲۵ هزار و ۹۹۷ نفر در رشتههاي بهداشت و رفاه (بهزيستي) و ۱۷ هزار و ۴۰۷ نيز در رشته خدمات بيكار هستند. از كل ۷۶۸ هزار بيكار فارغالتحصيل دانشگاهي كشور، ۱۲ هزار و ۴۵ نفر رشته تحصيلي خود را اظهار نكردهاند... با توجه به آمارهاي موجود در زمينه بيكاري اغلب افراد جامعه دانشگاهي كشور، عدم انطباق پذيرش دانشگاهها با نيازهاي فعلي كشور مشهود است و طبيعتاً بازنگري در تعديل، كاهش يا افزايش ظرفيت رشتههاي دانشگاهي متناسب با كاربرد آنها، راه برونرفت از اين وضعيت خواهد بود.
نویسنده : زهرا پيران
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]