واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقش رسانه در مشروعیت بخشی به جنگها و درگیریها
در عصر کنونی رسانه از مهمترین ابزارها برای پیشبرد اهداف سیاسی به شمار میآید چراکه این ابزار به راحتی با انتشار اخبار جهتدار میتواند افکار عمومی را توجیه و آماده پذیرش اهداف دلخواه خود سازد.
به گزارش خبرگزاری فارس، گاه گذشت زمان تنها عاملی است که اسرار و پیچیدگیهای حادثهای مرموز را آشکار میکند. زمان، با پردههایی که جسته و گریخته از ابعاد حادثه کنار میزند، آرام آرام تکّههای جورچین ماجرایی شگفتانگیز و مبهم را کنار هم قرار میدهد تا سرانجام بر آن پرتو حقیقت بتاباند. حادثه 11 سپتامبر نیز به عنوان یکی از بحثانگیزترین اتفاقات دهه اخیر، از این قاعده مستثنی نبوده است. یازدهم سپتامبر و رمزگشایی از ابعاد این حادثه، از آن جهت حائز اهمیت است که این واقعه فصل جدیدی در سیاست خارجی آمریکا گشود. پس از یازده سپتامبر دولت آمریکا با این استدلال که مورد تهاجم عملیات تروریستی قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست و اذهان عمومی را برای تهاجم نظامی به افغانستان و عراق آماده کرد. در واقع، سیاستمداران و صاحبمنصبان آمریکایی بدون هیچ سند و مدرک واضحی این حملات را به القاعده و تکفیریها نسبت دادند و زمینه اشغال دو کشور افغانستان و عراق را فراهم کردند. به بیان دیگر، آمریکا واقعه 11 سپتامبر را دستاویزی برای دستیابی به اهداف خود در منطقه قرار داد تا در لوای مبارزه با تروریسم، رویای هژمونی بر نظام جهانی را تحقق ببخشد. این در حالی است که آزمایشهای علمی دانشمندان از نحوه تخریب برجهای دو قلو و روان شدن جویهایی از فلزات مذاب تنها بر یک واقعیت دلالت دارد و آن اینکه تخریب این ساختمانها بر اثر «انفجارهای مهندسیشده» صورت گرفته است نه اصابت هواپیما. اما رسانههای جریان غالب پیش از روشن شدن ماجرا و حتی بعد از آن به سرعت این حملات را به القاعده نسبت دادند و زمینه بروز جنگ را فراهم کردند. بعد از آن بود که ابتدا افغانستان به سرعت به اشغال نیروهای آمریکایی در آمد و دو سال بعد به بهانه ارتباط صدام با نیروهای تکفیری و نیز وجود تسلیحات کشتار جمعی، عراق اشغال شد. به این ترتیب بود که بهرغم مبهم بودن ماجرای حملات 11 سپتامبر و شک و تردیدهایی که درباره اقدام تکفیریها در این رابطه وجود داشت، این موضوع به عنصر مشروعیتبخش عملیات آمریکا در 13 سال گذشته تبدیل شد که البته با قاطعیت میتوان گفت، ابزار مشروعیت بخش به این اشغالگری نیز «رسانهها»ی جریان غالب و تبلیغات گسترده آنها بود. و اما سالها بعد نیروهای تکفیری در عراق و سوریه و بخشهایی از مصر به انواع و اقسام جنایتهای آشکار دست زدند. وقاحت این افراد به حدی است که از جنایتها و کشتارهای بیرحمانه خود فیلم و عکس تهیه میکنند و بر روی فضای مجازی منتشر میکنند. در نتیجه هیچ تردیدی وجود ندارد این جنایتها کار تکفیریهاست و همه این اتفاقات برای مقابله با محور مقاومت صورت میگیرد. به این ترتیب، با توجه به جنایتهای فوق، عنصر مشروعیت بخش برای مقابله با نیروهای تکفیری وجود دارد با این حال، اقدامات چندانی در این رابطه در پیش گرفته نشده است. سئوال اینجاست که چرا آمریکاییها توانستند برای اشغالگری خود مشروعیت بسازند و دنیا را به آشوب و آتش بکشند ولی کشورهای حامی محور مقاومت نتوانستند همین کار را در مقابل اقدامات تکفیریها علیه محور مقاومت انجام دهند؟ به علاوه، دفاع معقولی هم که از این محور صورت میگیرد به آسانی زیر سئوال میرود. علت را باید در ابزار مشروعیت بخشی جستوجو کرد. در واقع، ابزار مشروعیتبخشی - رسانههای جریان غالب - در اختیار غرب و بنگاههای خبری صهیونیستی قرار دارد و در اختیار ما نیست. به بیان دیگر، کشورهای محور مقاومت و حامیان آن به این ابزار مهم به آن اندازه که باید دسترسی ندارند و شاید بعضا برای رسانه اهمیت چندانی قائل نشدهاند از این روست که رسانههای حامی مقاومت بُرد لازم را ندارند و حتی بردشان در شبکههای اجتماعی بیشتر از شبکههای ماهوارهای است. همین امر باعث میشود مقابله و اشغالگری پر شک و تردید آمریکاییها مشروع جلوه کند اما مقابله با جنایتهایی که علیه بشریت صورت میگیرد، مقبولیت کمتری در افکار عمومی بیابد. انتهای پیام/
93/04/23 - 12:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]