واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
آیتالله هاشمی رفسنجانی:اعلام پایان جنگ به رزمندهها برای امام «جام زهر» بود/ پذیرش قطعنامه 598 شبیه صلح حدیبیه پیامبر(ص) بود
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: همه میدانستیم که غربیها و روسها آمادهاند همه چیز را بدهند تا آتش بس را قبول کنیم لذا اینکه برای امام تلخی داشت و مانند جام زهر بود، مربوط به مسائل بعد میشود که چطور به مردم بگوییم و گفتن آن به رزمندههایی که در جبهه هستند و خانواده شهدا و جانبازان حقیقتاً برای امام تلخ بود.
به گزارش نامه نیوز، آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مصاحبهای با سایت شخصیاش که همزمان با میلاد امام حسن (ع) بازنشر شده است، مطالبی را درباره صلح امام حسن (ع) و پایان جنگ مطرح کرده است، که در ادامه میآید:
خاطرهای از یکی از اسرا دیدم که حق مطلب را بخوبی بیان کرده بود ،او در خاطراتش نوشته که پشت سیمهای خاردار ایستاده بودیم و به تلویزیون عراق گوش می دادیم.صدر خاطره آن آزاده این جمله صدام بود که که در جواب من نوشته بود .حرفی که این آزاده زد واقعیت ها را در همان خاطره کوچک بدرستی مشخص کرده است. یعنی بعد از پذیرش قطعنامه تا آن روز فضای تلخی بر خیلی از رزمنده ها ، اسرا و خانواده شهداء حاکم بود که ما چکار می کنیم ؟ امآ وقتی آن جمله را شنیدیم همه فهمیدیم که نظام در حال انجام دادن چه تدبیری است و به این صورت پیش برد که آنها از پشت خبر نداشتند و ما هم خیلی در جایی نگفتیم و باز هم نمیگوییم. مرحله بعدی آن هم بسیار مهم بود که جه بر سر صدام بیاید و اینکار را هم خداوند کرد و حقانیت و مظلومیت و مقاومت ما هم در آن بی نقش نبود ولی لازم نیست از نقش خودمان در اینجا خیلی صحبت کنیم.
همه میدانستیم که غربیها و روسها آمادهاند همه چیز را بدهند برای اینکه ما بترسیم و آتش بس را قبول کنیم. با این شرایط مصلحت روشن شد. اینکه بپذیریم یا نه و برای امام تلخی داشت و مانند جام زهر بود ، مربوط به مسائل بعد می شود که چطور به مردم بگوییم؟ گفتن آن به رزمندههایی که در جبهه هستند و خانواده شهدا و جانبازان حقیقتا برای امام تلخ بود. تا نتیجه این کار روشن شود مدتی زمان لازم دارد . پس مسئله مصلحت همیشه اینگونه است . یعنی وقتی که انسان به خاطر مصلحت یک کار خلاف مسیر عادی انجام میدهد، در آن لحظه مشکلاتی دارد .
واقعا پذیرش قطعنامه 598 شبیه صلح حدیبیه پیامبر(ص) بود . در آنجا همان حالت بود. صلح امام حسن (ع) هم همین طور بود. تندروهایی بودند که حتی لقب مذّّل المومنین به امام حسن (ع) دادند، بنابراین فکر میکنم این بحث جای خودش را داشت. امام(ره) فرمانده کل قوا بودند و اختیار اعلام جنگ و صلح با فرماندهی قواست. من هم جانشین بودم. آقایان دیگر هم صاحبنظر و مشاور بودند. ادله هم روشن بود و امام به لحظه لحظه جنگ آشنا بودند.
اینکه چرا برخی ها سعی می کنند که پایان فاتحانه دفاع مقدس به عنوان «جشن ملی پیروزی» مطرح نشود ، ادله ای دارد که به موقع به آنها میپردازیم. شما سخنان امام را درباره تحلیل های گوناگون پایان جنگ را ببینید، من هم همان موقع سخنرانی و تحلیلی را گفتم که این سوره فتح بعد از پیروزی بر مشرکان و گرفتن مکه و فتح مکه نازل نشده؛ بلکه برای صلح حدیبیه نازل شده است. پس از صلح حدیبیه خیلی از کسانی که در آنجا حاضر بودند گریه می کردند و می گفتند که در مقابل مشرکین کوتاه آمدیم و ضعیف شدیم، این موضع تا آنجا بود که پیامبر خدا (ص) وقتی می خواستند صلح نامه بنویسند،بعضی کلمات خودشان را به خواست آنها عوض می کردند. ولی آن موقع سوره فتح نازل می شود و خداوند « انّا فتحا لک فتحا مبینا » را می گویند. من هم حقیقتا فتح را همین جا می دیدم .یعنی ما با یک شگرد دیپلماتیک به گونه ای رفتار کردیم و شرایط را فراهم کردیم که همان هایی که در سازمان همیشه علیه ما رای می دادند این بار به نفع ما رای دادند. به این نرمش نمیگویند. ما که چیزی به آنها ندادیم. بلکه متجاوز نامیدن «صدام» را از آنها گرفتیم.
1393/4/22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]