محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844589343
سیاستمداری که با دیدن همسرش از حال رفت+ عکس
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
سیاستمداری که با دیدن همسرش از حال رفت+ عکس
محسن را دیدم. رنگ به رو نداشت، سیاه شده بود و لاغر. تا مرا دید از شدت نگرانی روی زمین افتاد...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، مریم اختری؛ بازخوانی گوشههایی از زندگی دیپلمات ایرانی سفارت لبنان، «سید محسن موسوی» به روایت «مریم مجتهدزاده» را پیشرو دارید. در این گفتگو سعی بر این بوده که بخشهای ناگفته زندگی شخصی این دیپلمات انقلابی مورد توجه قرار گیرد. داستانی واقعی از یک زندگی حدوداً 39 ساله که "مرد" آن 32 سال است خانه را ترک کرده... موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان بود که از سرنوشت او از 14 تیرماه سال 61 خبری در دست نیست! دیپلماتی که بنا بر روایاتِ رسمی، نه کشته شده و نه شهید، بلکه به دست عوامل صهیونیسم جهانی ربوده شده است...
* 14 سالگی محجبه شدم خانواده شما مذهبی نبودند؟ -بحث مذهبی بودن یا نبودن نیست. آن روزها انقلابی بودن شرایط خاصی داشت. مثلاً من بعد از آشنایی با محسن مانتو میپوشیدم و حجاب میگذاشتم. در حالیکه تا 14 سالگی اصلاً در قید و بند این حرفها نبودم. محسن یک معلم برای من بود هر چند هیچگاه مستقیم به من تذکر نمیداد. باور کنید هیچ وقت حتی به چشمان من مستقیم نگاه نکرده بود. هر چه میخواست بگوید در قالب کتاب و ... میگفت مثلاً کتاب «فاطمه، فاطمه است» دکتر شریعتی را برایم فرستاده بود تا مرا محجبه کند. هرچند من اشکالات زیادی برایم پیش میآمد که جوابهایش را میخواستم، با این حال او خودش جواب نمیداد. برای خواهرهایش توضیح میداد و از آنها میخواست که به من بگویند. خانواده ما اصلاً تصور اینکه دخترشان را به فردی که ساواک او را دستگیر کرده بدهند نداشتند اما زندانی و آزادشدن او همه چیز را عوض کرد. حتی خود ما هم نمیدانستیم تا این حد به هم علاقه داریم. بعد از آن او از آن طرف و من از طرف خانواده خودم فشار میآوردیم تا این ازدواج سر بگیرد. بالاخره پدرم راضی شد. من دانشگاه تهران قبول شده بودم و بعد از عقد فعالیت هر دوی ما شدت گرفت. نماز جعفر طیار وقتی ساواک پشت در بود! با مدیریت آقای موسوی؟ -بله. او مدیریت بسیار قوی داشت. نه فقط برای من، که برای تیمها و گروههایی که باهم فعالیت میکردیم. مثلاً یادم هست که اوایل ازدواج یک خانه تیمی داشتیم. یک شب ساعت از دوازده گذشته بود که پسرهای گروه رفتند و خانمها ماندند. حدود ساعت 3 شب دیدم زنگ خانه زده شد. محسن را بیدار کردم و گفتم زنگ خانه را زدند! به فاصله چند دقیقه، دوباره زنگ زدند. محسن از بالای پنجره نگاه کرد و گفت ساواک آمدها! خدا خدا میکرد بچههای بالا هم خواب باشند و در را باز نکنند. خدا را شکر آنها از خستگی خوابیده بودند و البته فکر میکردند ما باید در را باز کنیم نه آنها. از طرفی به لطف خدا، صاحب خانه هم در خانه نبود. محسن هیچگاه مرعوب شرایط نمیشد و مدیریت بسیار قوی داشت. گفتم بروم بالاییها را بیدار کنم؟ گفت«نه! کوچکترین حرکتی یعنی ما در خانه هستیم.» به شدت دچار اضطراب شده بودم اما او شروع کرد نماز جعفر طیار خواندن با آرامش تمام! فقط دقایقی دست مرا گرفت و گفت «من که قبلاً به تو گفته بودم که وقتی نگران و مضطرب هستی به حضرت زینب متوسل شو و شرایط او را به یادآور که برادر و فرزند و همه عزیزانش را به شهادت رساندند و او با چه آرامشی نماز شب خواند... حالا هم دستانت را روی سینه بگذار و ذکر "یا فتاح" را تکرار کن.» آنها هم هر یک ربع زنگ میزدند و تا مطمئن شوند. بعد از اذان صبح رفتند باز محسن گفت شاید سر کوچه باشند در را باز نکن. بعد از یک ساعت و نیم، در را باز کرد و گفت یک نفر بی وسیله بیرون برود و نفر دیگری هم با فاصله پشت سرش که اگر نفر اول دستگیر شد، وسیلهای نداشته باشد و نفر بعدی بتواند او را تعقیب کند که بدانیم به کجا رفته است. بعد از آنکه از امنیت آنجا مطمئن شدیم بچهها برگشتند و هر کس تعداد کمی از وسایل را در حد یک کیف دوشی با خود برداشت و قرار شد خانه را تخلیه کنیم و هر کس هر طور که می تواند وسایل را نگهداری و یا حتی امحاء کند. چون به نظر میآمد خانه ما لو رفته است. بعد از آن دیگر نه من نه او هیچ کدام به دانشگاه نرفتیم و قرار به این شد که از کشور خارج شویم.
فریاد خانمهای زندانی بزرگترین شکنجه! فارس: در زندان چه چیزی بیشتر از همه آزارش میداد؟ -همیشه میگفت «بزرگترین شکنجه برای ما، صدای جیغ و فریاد خانمهای زندانی بود. هیچ چیز به اندازه این صداها، توان ما را تحلیل نمیداد. تصور اینکه مریم و یا هر خانم دیگری که ناموس ما هستند میان این شکنجهها چه میکشند عذابآور بود...» (البته همانطور که گفتم ما هنوز حتی برای ازدواج صحبت هم نکرده بودیم!) سید محسن بعدها از زندان تعریف میکرد و میگفت: همیشه وقتی به باغ وحش میرفتم، با خود میگفتم این حیوانات چرا در قفسهایشان راه میروند؟ و دور خودشان میچرخند؟ بعدها که در سلول انفرادی بودم، همیشه در سلول میچرخیدم تا توانمان تحلیل نرود و عضلاتمان قوی شود. میگفت در همین سلول 8-16 وجب هم ورزش میکردیم و هم دورخودمان میچرخیدیم! نمیتوانم جواب خدا را بدهم! با مبارزات شما مخالفتی نداشت؟ -محسن میگفت من نمیتوانم با تکلیفی که خدا به گردن تو گذاشته مخالفت کنم. نمیتوانم بعداً پاسخگو باشم. اما باید با دعا تو را حفظ کنم. همیشه میگفت دائماً از خدا میخواهم که من تکه تکه شوم اما دست کسی به مریم نرسد... با این حال مخالفتی نداشت. گذرنامه جعلی! قانونی از کشور خارج شدید؟ -نه. ما تحت تعقیب بودیم. گذرنامه محسن جعلی بود. ریش پرفسوری گذاشت و موهایش را بالا داد تا کمی قیافهاش عوض شود. او از مسیر انگلیس به آمریکا رفت و من از آلمان تا خطر دستگیری هردو ما باهم کمتر شود. قرار بود به فاصله یک روز در آمریکا همدیگر را ببینیم. طوری برنامهریزی کردیم که او زودتر از من برسد. 3 روز تنها در آمریکا! برنامه همانطور که انتظار داشتید پیش رفت؟ -هواپیمای محسن در انگلیس خراب شد و 3 روز پرواز نداشتند! من به آمریکا رسیدم. فکر میکردم محسن منتظر است اما او نیامده بود! نه پول داشتم نه آدرس و نه هیچ چیز دیگر! حدوداً 2 روز و نیم تا 3 روز در فرودگاه بودم! آن هم تنها در یک محدوده مشخص در فرودگاه. چون اجازه نمیدادند به راحتی تردد کنم. در هواپیما هم هیچ چیز نخورده بودم. وضعیت غذا که مشخص بود، آب هم نمیتوانستم استفاده کنم چون در لیوانها، مشروب سرو میشد. تنها در فرودگاه نیویورک از آب سرویس بهداشتی میخوردم. خیلی نگران محسن بودم نمیدانستم چه اتفاقی افتاد... احتمال دستگیری او، زندانی شدن و همه چیز را میدادم. پلیسهای آنجا دائمان میپرسیدند اینجا چه میکنی؟ میگفتم منتظر همسرم هستم و ... الآن تصور میکنم اگر نمیآمد من باید چه میکردم؟ ما از کشور خودمان که فرار کرده بودیم و نمیتوانستم برگردم و از طرفی در اینجا هم نمیتوانستم بمانم بدون هیچ سرپناه و هزینهای! آن روزها فقط به امام زمان متوسل میشدم که آقاجان خودتان به داد ما برسید. مردی که با دیدن همسرش ازحال رفت! برادر همسرم قرار بود دنبال ما بیاید آنها هم در واشنگتن در اعتصاب بر علیه شاه شرکت کرده بودند و با خود میگفتند که ما 2 نفر خودمان را به آنها میرسانیم. از آن طرف محسن هم نگران وضعیت من بود بعدها میگفت دائما توسل میکردم که خدایا خودت محافظش باش؛ گرسنه نماند، کسی به او تعرضی نکنند و ... بعد از 3 روز، از دور سایهای دیدم که به طرفم میآید. نزدیکتر که شد، محسن را دیدم. رنگ به رویش نداشت، سیاه شده بود و لاغر. مرا که دید از بیحالی و بیرمقی روی زمین افتاد... از شدت نگرانی از وضعیت من به شدت به او فشار وارد شده بود. کار در خشکشویی هزینههای زندگی خارج از ایران را خانوادههایتان تأمین میکردند؟ -افرادی که به خارج میرفتند به کارهای مختلفی وارد میشدند. اما کاملاً نوع کارهای بچههای متدین و انقلابی با بقیه افراد متفاوت بود. چپیها و مجاهدین در رستوارنها کار میکردند. کار آنها راحتتر بود و حتی بیشتر از درآمد پذیراییها، انعام میگرفتند. اما بچه مذهبیها نمیتوانستند به این مراکز وارد شوند، چون در رستورانها مشروبات الکلی و غذاهای حرام سرو میشد. مذهبیها معمولاً کار در خشکشوی، پخش روزنامه و ... را انتخاب میکردند. با اینکه محسن به سختی کار میکرد تا پول در بیاورد اما در عین حال حواسش به این بود که بچههای مسلمان را از لحاظ فکری تأمین کند و برای این هدف هزینه هم میداد. میهمانی به صرف شام و سخنرانی بیشتر توضیح دهید. -محسن بچهها را که حدوداً 30 الی 40 نفر بودند را هر هفته دعوت میکرد و کنار من برای آنها غذا تهیه میکردیم. بعد از سرو غذا در حیاط خانه، در مورد انقلاب، مبارزات، تکلیف انسان در دنیا و آخرت و... برای آنها حرف میزد. صحبتهای کمونیستها را تحلیل و بهطور علمی و منطقی رد میکرد تا افراد معرفت واقعی پیدا کنند. آن زمان در کل منطقهای که ما بودیم، ایالت جورجیا، شهر آتلانتا، در فروشگاهها و در خود شهر، مرکزی برای خرید گوشت حلال نبود. بچهها باهم هزینهای را جمع میکردند و با ذبح شرعی گوشت قرمز و سفید تهیه میکردیم و بین افراد پخش میشد. محسن از سهم خودش برای تهیه غذا استفاده میکرد. هر چند در غربت همه مراقب حساب و کتاب خود هستند، اما محسن اعتقاد دیگری داشت. فارس
۲۲/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۲:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
گفتگوی اختصاصی فارس با «مریم مجتهدزاده» همسر دیپلمات ربوده شده ایرانی/2 سیاستمداری که با دیدن همسرش
گفتگوی اختصاصی فارس با مریم مجتهدزاده همسر دیپلمات ربوده شده ایرانی 2سیاستمداری که با دیدن همسرش از حال رفت محسن را دیدم رنگ به رویش نداشت سیاه شده بود و لاغر تا مرا دید از شدت نگرانی روی زمین افتاد گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس مریم اختری بازخوانی گوشههایی از زندگی داوباما در حال آشپزی +عکس
اوباما در حال آشپزی عکس به این مطلب امتیاز دهید سرویس کشکول جام نیوز صراط 206 ۱۷ ۰۴ ۱۳۹۳ - ۱۷ ۰۰عکس های جالب و دیدنی
عکس های جالب و دیدنیعکس های جالب و دیدنی«دیدن این عکس ها به همه توصیه نمیشود» +تصویر
دیدن این عکس ها به همه توصیه نمیشود تصویرسنت شکنی ایسنا این گزارش حاوی تصاویر خشنی است که دیدن آن برای همه توصیه نمیشود استفاده از این عبارت هشداردهنده برخلاف کشورهای دیگر در ایران خیلی مرسوم نیست بیشتر ما عادت کردهایم که گزارشهای تصویری خشنچهره دیدنی طرفدار تیم ملی برزیل/عکس
چهره دیدنی طرفدار تیم ملی برزیل عکس 1393 4 15ژست های جالب و دیدنی فاطمه معتمد آریا در یک نمایش+عکس
ژست های جالب و دیدنی فاطمه معتمد آریا در یک نمایش عکس فاطمه معتمد آریا در نمایش ننه دلاور فاطمه معتمد آریا در نمایش "ننه دلاور" مطالب مرتبط فاطمه معتمدآریا و همسرش همبازی میشوند عکسهم بازی شدن فاطمه معتمدآریا و همسرش در فیلم بهمن تصاویر جدید فاطمه معتمد آریا در پفدرر در حال تماشاي ديدار آرژانتين-سوييس(عکس)
فدرر در حال تماشاي ديدار آرژانتين-سوييس عکس تنيسور مشهور سوئيسي با شکل و شمايلي عجيب ديدار تيم ملي فوتبال کشورش مقابل آرژانتين در پيکارهاي جامجهاني 2014 برزيل را نظارهگر بود راجر فدرر تنيسور سوئيسي و نفر چهارم ردهبندي برترين تنيس بازان جهان روز گذشته موفق شد در رقابت&zwنخستین عکس از مهناز افشار و همسرش
نخستین عکس از مهناز افشار و همسرش یاسین رامین همسر مهناز افشار هم سن این بازیگر است و شخصیتی مستقل و جدا از ایدئولوژی پدرش دارد او سالها در کشور آلمان زندگی کرده است او فرزند محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی احمدینژاد است روز نو این عکس را تحت عنوان نخستین عکس منتشر شده از مهنازمریلا زارعی در حال نان پختن +عکس
مریلا زارعی در حال نان پختن عکس پشت صحنه شیار 143 مریلا زارعی در حال نان پختنارسالی کاربرانمطالب مرتبط گریه شدید مریلا زارعی در بین بازیگران تصاویرعکس متفاوت و دونفره از مریلا زارعی و خواهرش ملیکا سه شنبه 10 تیر 1393&nشکار دیدنی!/عکس
شکار دیدنی عکس تاریخ انتشار ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۲۱ ۳۲عکس: کشتی یونانی در حال نابودی
عکس کشتی یونانی در حال نابودی کشتی یونانی یکی از جاذبههای گردشگری جزیره کیش است این کشتی در ۴ مرداد ۱۳۴۵ در نزدیکی روستای باغو به گِل نشست خبرگزاری ایسنا کشتی یونانی یکی از جاذبههای گردشگری جزیره کیش است این کشتی در ۴ مرداد ۱۳۴۵ در نزدیکی روستای باغو به گِل نشست این کعکس/ اوباما در حال آشپزی
عکس اوباما در حال آشپزی اوباما در حال آشپزی اوباما در حال آشپزی صراطمطالب مرتبط عکس اوباما چگونه بچهداری میکندعکس اوباما در حال تماشای جام جهانیدردسرساز شدن شباهت اوباما با یک بازیکن انگلیسی عکسدرآمد باراک اوباما و همسرش عکسآقای رییس جمهور در حال آشپزی عکس س«دیدن این عکس به همه توصیه نمیشود»
جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱ ۱۳ این گزارش حاوی تصاویر خشنی است که دیدن آن برای همه توصیه نمیشود استفاده از این عبارت هشداردهنده برخلاف کشورهای دیگر در ایران خیلی مرسوم نیست بیشتر ما عادت کردهایم که گزارشهای تصویری خشن را در رسانههای داخلی بدون هیچگونه هشداری ببینیم اما چندسردر دانشگاه تهران در حال ساخت + عکس
سردر دانشگاه تهران در حال ساخت عکس به این مطلب امتیاز دهید ۱۸ ۰۴ ۱۳۹۳ - ۱۶ ۲۵عکسی متفاوت و دیدنی از دختر رضا صادقی
عکسی متفاوت و دیدنی از دختر رضا صادقی 1393 4 11روش حال گیری عجیب از نامزد! + عکس
روش حال گیری عجیب از نامزد عکس به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس کشکول جام نیوز مردی چینی ۴ سالن سینما در پکن را اجاره کرد تا به نامزد سابقش اثبات کند فرد موفقی شده است نامزد وی در زمان دانشجویی و وقتی او پول دو بلیت را هم نداشته این مرد را ترک کرده و گفته که توحالگیری جالب پسر چینی از دوست دخترش + عکس
حالگیری جالب پسر چینی از دوست دخترش مردی چینی ۴ سالن سینما در پکن را اجاره کرد تا به دوست دختر سابقش اثبات کند فرد موفقی شده است حالگیری جالب پسر چینی از دوست دخترش مردی چینی ۴ سالن سینما در پکن را اجاره کرد تا به دوست دختر سابقش اثبات کند فرد موفقی شده است دوست دختر وی در زم-
گوناگون
پربازدیدترینها