تبلیغات
تبلیغات متنی
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852282986
گفتگوی اختصاصی فارس با «مریم مجتهدزاده» همسر دیپلمات ربوده شده ایرانی/2 سیاستمداری که با دیدن همسرش از حال رفت!
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتگوی اختصاصی فارس با «مریم مجتهدزاده» همسر دیپلمات ربوده شده ایرانی/2
سیاستمداری که با دیدن همسرش از حال رفت!
محسن را دیدم. رنگ به رویش نداشت، سیاه شده بود و لاغر. تا مرا دید از شدت نگرانی روی زمین افتاد.
گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، مریم اختری؛ بازخوانی گوشههایی از زندگی دیپلمات ایرانی سفارت لبنان، «سید محسن موسوی» به روایت «مریم مجتهدزاده» را پیشرو دارید. در این گفتگو سعی بر این بوده که بخشهای ناگفته زندگی شخصی این دیپلمات انقلابی مورد توجه قرار گیرد. داستانی واقعی از یک زندگی حدوداً 39 ساله که "مرد" آن 32 سال است خانه را ترک کرده... موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان بود که از سرنوشت او از 14 تیرماه سال 61 خبری در دست نیست! دیپلماتی که بنا بر روایاتِ رسمی، نه کشته شده و نه شهید، بلکه به دست عوامل صهیونیسم جهانی ربوده شده است... «قسمت دوم» این گفتگو در ادامه میآید. عناوین این بخش: - 14 سالگی محجبه شدم -نماز جعفر طیار در شرایط بحران! -فریاد خانمهای زندانی بزرگترین شکنجه! -نمیتوانم جواب خدا را بدهم! -گذرنامه جعلی! -3 روز تنها در آمریکا! -مردی که با دیدن همسرش ازحال رفت! -کار در خشکشویی -میهمانی به صرف شام و سخنرانی
* 14 سالگی محجبه شدم فارس: خانواده شما مذهبی نبودند؟ -بحث مذهبی بودن یا نبودن نیست. آن روزها انقلابی بودن شرایط خاصی داشت. مثلاً من بعد از آشنایی با محسن مانتو میپوشیدم و حجاب میگذاشتم. در حالیکه تا 14 سالگی اصلاً در قید و بند این حرفها نبودم. محسن یک معلم برای من بود هر چند هیچگاه مستقیم به من تذکر نمیداد. باور کنید هیچ وقت حتی به چشمان من مستقیم نگاه نکرده بود. هر چه میخواست بگوید در قالب کتاب و ... میگفت مثلاً کتاب «فاطمه، فاطمه است» دکتر شریعتی را برایم فرستاده بود تا مرا محجبه کند. هرچند من اشکالات زیادی برایم پیش میآمد که جوابهایش را میخواستم، با این حال او خودش جواب نمیداد. برای خواهرهایش توضیح میداد و از آنها میخواست که به من بگویند. خانواده ما اصلاً تصور اینکه دخترشان را به فردی که ساواک او را دستگیر کرده بدهند نداشتند اما زندانی و آزادشدن او همه چیز را عوض کرد. حتی خود ما هم نمیدانستیم تا این حد به هم علاقه داریم. بعد از آن او از آن طرف و من از طرف خانواده خودم فشار میآوردیم تا این ازدواج سر بگیرد. بالآخره پدرم راضی شد. من دانشگاه تهران قبول شده بودم و بعد از عقد فعالیت هر دوی ما شدت گرفت. *نماز جعفر طیار وقتی ساواک پشت در بود! فارس: با مدیریت آقای موسوی؟ -بله. او مدیریت بسیار قوی داشت. نه فقط برای من، که برای تیمها و گروههایی که باهم فعالیت میکردیم. مثلاً یادم هست که اوایل ازدواج یک خانه تیمی داشتیم. یک شب ساعت از دوازده گذشته بود که پسرهای گروه رفتند و خانمها ماندند. حدود ساعت 3 شب دیدم زنگ خانه زده شد. محسن را بیدار کردم و گفتم زنگ خانه را زدند! به فاصله چند دقیقه، دوباره زنگ زدند. محسن از بالای پنجره نگاه کرد و گفت ساواک آمدهاند! خدا خدا میکرد بچههای بالا هم خواب باشند و در را باز نکنند. خدا را شکر آنها از خستگی خوابیده بودند و البته فکر میکردند ما باید در را باز کنیم نه آنها. از طرفی به لطف خدا، صاحب خانه هم در خانه نبود. محسن هیچگاه مرعوب شرایط نمیشد و مدیریت بسیار قوی داشت. گفتم بروم بالاییها را بیدار کنم؟ گفت«نه! کوچکترین حرکتی یعنی ما در خانه هستیم.» به شدت دچار اضطراب شده بودم اما او شروع کرد نماز جعفر طیار خواندن با آرامش تمام! فقط دقایقی دست مرا گرفت و گفت «من که قبلاً به تو گفته بودم که وقتی نگران و مضطرب هستی به حضرت زینب متوسل شو و شرایط او را به یادآور که برادر و فرزند و همه عزیزانش را به شهادت رساندند و او با چه آرامشی نماز شب خواند... حالا هم دستانت را روی سینه بگذار و ذکر "یا فتاح" را تکرار کن.» آنها هم هر یک ربع زنگ میزدند و تا مطمئن شوند. بعد از اذان صبح رفتند باز محسن گفت شاید سر کوچه باشند در را باز نکن. بعد از یک ساعت و نیم، در را باز کرد و گفت یک نفر بی وسیله بیرون برود و نفر دیگری هم با فاصله پشت سرش که اگر نفر اول دستگیر شد، وسیلهای نداشته باشد و نفر بعدی بتواند او را تعقیب کند که بدانیم به کجا رفته است. بعد از آنکه از امنیت آنجا مطمئن شدیم بچهها برگشتند و هر کس تعداد کمی از وسایل را در حد یک کیف دوشی با خود برداشت و قرار شد خانه را تخلیه کنیم و هر کس هر طور که می تواند وسایل را نگهداری و یا حتی امحاء کند. چون به نظر میآمد خانه ما لو رفته است. بعد از آن دیگر نه من نه او هیچ کدام به دانشگاه نرفتیم و قرار به این شد که از کشور خارج شویم.
*فریاد خانمهای زندانی بزرگترین شکنجه! فارس: در زندان چه چیزی بیشتر از همه آزارش میداد؟ -همیشه میگفت «بزرگترین شکنجه برای ما، صدای جیغ و فریاد خانمهای زندانی بود. هیچ چیز به اندازه این صداها، توان ما را تحلیل نمیداد. تصور اینکه مریم و یا هر خانم دیگری که ناموس ما هستند میان این شکنجهها چه میکشند عذابآور بود...» (البته همانطور که گفتم ما هنوز حتی برای ازدواج صحبت هم نکرده بودیم!) سید محسن بعدها از زندان تعریف میکرد و میگفت: همیشه وقتی به باغ وحش میرفتم، با خود میگفتم این حیوانات چرا در قفسهایشان راه میروند؟ و دور خودشان میچرخند؟ بعدها که در سلول انفرادی بودم، همیشه در سلول میچرخیدم تا توانمان تحلیل نرود و عضلاتمان قوی شود. میگفت در همین سلول 8-16 وجب هم ورزش میکردیم و هم دورخودمان میچرخیدیم! *نمیتوانم جواب خدا را بدهم! فارس: با مبارزات شما مخالفتی نداشت؟ -محسن میگفت من نمیتوانم با تکلیفی که خدا به گردن تو گذاشته مخالفت کنم. نمیتوانم بعداً پاسخگو باشم. اما باید با دعا تو را حفظ کنم. همیشه میگفت دائماً از خدا میخواهم که من تکه تکه شوم اما دست کسی به مریم نرسد... با این حال مخالفتی نداشت. *گذرنامه جعلی! فارس: قانونی از کشور خارج شدید؟ -نه. ما تحت تعقیب بودیم. گذرنامه محسن جعلی بود. ریش پرفسوری گذاشت و موهایش را بالا داد تا کمی قیافهاش عوض شود. او از مسیر انگلیس به آمریکا رفت و من از آلمان تا خطر دستگیری هردو ما باهم کمتر شود. قرار بود به فاصله یک روز در آمریکا همدیگر را ببینیم. طوری برنامهریزی کردیم که او زودتر از من برسد. *3 روز تنها در آمریکا! فارس: برنامه همانطور که انتظار داشتید پیش رفت؟ -هواپیمای محسن در انگلیس خراب شد و 3 روز پرواز نداشتند! من به آمریکا رسیدم. فکر میکردم محسن منتظر است اما او نیامده بود! نه پول داشتم نه آدرس و نه هیچ چیز دیگر! حدوداً 2 روز و نیم تا 3 روز در فرودگاه بودم! آن هم تنها در یک محدوده مشخص در فرودگاه. چون اجازه نمیدادند به راحتی تردد کنم. در هواپیما هم هیچ چیز نخورده بودم. وضعیت غذا که مشخص بود، آب هم نمیتوانستم استفاده کنم چون در لیوانها، مشروب سرو میشد. تنها در فرودگاه نیویورک از آب سرویس بهداشتی میخوردم. خیلی نگران محسن بودم نمیدانستم چه اتفاقی افتاد... احتمال دستگیری او، زندانی شدن و همه چیز را میدادم. پلیسهای آنجا دائمان میپرسیدند اینجا چه میکنی؟ میگفتم منتظر همسرم هستم و ... الآن تصور میکنم اگر نمیآمد من باید چه میکردم؟ ما از کشور خودمان که فرار کرده بودیم و نمیتوانستم برگردم و از طرفی در اینجا هم نمیتوانستم بمانم بدون هیچ سرپناه و هزینهای! آن روزها فقط به امام زمان متوسل میشدم که آقاجان خودتان به داد ما برسید. *مردی که با دیدن همسرش ازحال رفت! برادر همسرم قرار بود دنبال ما بیاید آنها هم در واشنگتن در اعتصاب بر علیه شاه شرکت کرده بودند و با خود میگفتند که ما 2 نفر خودمان را به آنها میرسانیم. از آن طرف محسن هم نگران وضعیت من بود بعدها میگفت دائما توسل میکردم که خدایا خودت محافظش باش؛ گرسنه نماند، کسی به او تعرضی نکنند و ... بعد از 3 روز، از دور سایهای دیدم که به طرفم میآید. نزدیکتر که شد، محسن را دیدم. رنگ به رویش نداشت، سیاه شده بود و لاغر. مرا که دید از بیحالی و بیرمقی روی زمین افتاد... از شدت نگرانی از وضعیت من به شدت به او فشار وارد شده بود. *کار در خشکشویی فارس: هزینههای زندگی خارج از ایران را خانوادههایتان تأمین میکردند؟ -افرادی که به خارج میرفتند به کارهای مختلفی وارد میشدند. اما کاملاً نوع کارهای بچههای متدین و انقلابی با بقیه افراد متفاوت بود. چپیها و مجاهدین در رستوارنها کار میکردند. کار آنها راحتتر بود و حتی بیشتر از درآمد پذیراییها، انعام میگرفتند. اما بچه مذهبیها نمیتوانستند به این مراکز وارد شوند، چون در رستورانها مشروبات الکلی و غذاهای حرام سرو میشد. مذهبیها معمولاً کار در خشکشوی، پخش روزنامه و ... را انتخاب میکردند. با اینکه محسن به سختی کار میکرد تا پول در بیاورد اما در عین حال حواسش به این بود که بچههای مسلمان را از لحاظ فکری تأمین کند و برای این هدف هزینه هم میداد. *میهمانی به صرف شام و سخنرانی فارس: بیشتر توضیح دهید. -محسن بچهها را که حدوداً 30 الی 40 نفر بودند را هر هفته دعوت میکرد و کنار من برای آنها غذا تهیه میکردیم. بعد از سرو غذا در حیاط خانه، در مورد انقلاب، مبارزات، تکلیف انسان در دنیا و آخرت و... برای آنها حرف میزد. صحبتهای کمونیستها را تحلیل و بهطور علمی و منطقی رد میکرد تا افراد معرفت واقعی پیدا کنند. آن زمان در کل منطقهای که ما بودیم، ایالت جورجیا، شهر آتلانتا، در فروشگاهها و در خود شهر، مرکزی برای خرید گوشت حلال نبود. بچهها باهم هزینهای را جمع میکردند و با ذبح شرعی گوشت قرمز و سفید تهیه میکردیم و بین افراد پخش میشد. محسن از سهم خودش برای تهیه غذا استفاده میکرد. هر چند در غربت همه مراقب حساب و کتاب خود هستند، اما محسن اعتقاد دیگری داشت. ادامه دارد... انتهای پیام/ا
93/04/22 - 01:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]
صفحات پیشنهادی
گفتگوی اختصاصی فارس با «مریم مجتهدزاده»/1 عاشقانههای یک انقلابی/ آرزوی زندگی هفت سالهای که محقق ش
گفتگوی اختصاصی فارس با مریم مجتهدزاده 1عاشقانههای یک انقلابی آرزوی زندگی هفت سالهای که محقق شدگفتم خدایا میشود محسن از زندان آزاد شود ما ازدواج کنیم و 7 سال با هم بمانیم یک فرزند پسر هم از او داشته باشم دقیقاً 7 سال باهم بودیم گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس مریمگفتگوی اختصاصی فارس با عضو کمیته جستجوی مفقودین «علیرضا غلامی»؛ مردی که با دلار، "شهید" می
گفتگوی اختصاصی فارس با عضو کمیته جستجوی مفقودین علیرضا غلامی مردی که با دلار "شهید" میخرید مردم بومی برخی نقاط عراق در ازای جمعآوری و تحویل پیکرهای شهدا دلار و یا برحسب نوع قرارداد کالا تحویل میگرفتند به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس علیرضا غلامیخانواده دیپلمات های ربوده شده ایرانی با رییس مجلس لبنان دیدارکردند
خانواده دیپلمات های ربوده شده ایرانی با رییس مجلس لبنان دیدارکردند بیروت – ایرنا- سفیر جمهوری اسلامی ایران و خانواده دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان روز چهارشنبه با نبیه بری رییس مجلس این کشور دیدار و گفت وگو کردند به گزارش ایرنا محمد فتحعلی بعداز این دیدار در گفت وگو با/اختصاصی فارس/ «سامانه جامع انتخاب، خرید و توزیع کتاب» راهاندازی میشود
اختصاصی فارس سامانه جامع انتخاب خرید و توزیع کتاب راهاندازی میشوددبیر هیات انتخاب و خرید کتاب معاونت فرهنگی وزارت ارشاد از راهاندازی سامانه جامع انتخاب خرید و توزیع کتاب خبرداد مصطفی امیدی دبیر هیات انتخاب و خرید کتاب معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در گفتوگو با خبرنگار کتاب وظهوریان در گفتوگو با فارس: توجه «انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر» به موضوع خانواده و سبک زندگی اسلامی-ا
ظهوریان در گفتوگو با فارس توجه انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر به موضوع خانواده و سبک زندگی اسلامی-ایرانی استمدیرعامل انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر گفت از دغدغههای اصلی انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر مسائل مربوط به خانواده کیفیت زندگی و سبک زندگی اسلامی ایرانی است که در این راستا ن/اختصاصی فارس/ منتخب بخش پژوهش جایزه «قلم زرین» شناخته شد
اختصاصی فارس منتخب بخش پژوهش جایزه قلم زرین شناخته شدکتاب بررسی تطبیقی عناصر روایی قصه حضرت یوسف در قرآن و سیاوش در شاهنامه نوشته زهرا محمودیان راوی نژاد منتخب بخش پژوهش دوازدهمین جایزه قلم زرین شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس داوری دوازدهمین جشنواره قلم زرین تگفتوگوی اختصاصی فارس با «علیرضا غلامی»1: وقتی که مردم عراق شهدای ایران را تفحص میکردند
گفتوگوی اختصاصی فارس با علیرضا غلامی1 وقتی که مردم عراق شهدای ایران را تفحص میکردندعضو کمیته جستجوی مفقودین میگوید با توجه شرایط نامناسب در زمان صدام برای بازگرداندن پیکر شهدا به کشور حدود ۴۰۰ نفر از مردم عراق پیکر شهدای ایران را در خاک کشورشان تفحص میکردند به گزارش خبرنگاوزیردادگستری لبنان: پیگیری پرونده دیپلمات های ربوده شده ایرانی، وظیفه ملی و انسانی است
در دیدار با خانواده 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی وزیردادگستری لبنان پیگیری پرونده دیپلمات های ربوده شده ایرانی وظیفه ملی و انسانی است بیروت - ایرنا - سرلشگر اشرف ریفی وزیر دادگستری لبنان با اذعان به دشواری غیرقابل توصیف سه دهه انتظار برای دیدن بستگان درجه یک تاکید کرد معتقدیم پیرهایی 4 دیپلمات ایرانی ربوده شده در لبنان/ امیدی که پایان ندارد
رهایی 4 دیپلمات ایرانی ربوده شده در لبنان امیدی که پایان ندارد بیروت - ایرنا - پرونده ای عادی نیست ربایش 4 دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در4 ژوئیه سال 1982 در لبنان با ابعادی انسانی عاطفی سیاسی و بین المللی و سرانجام امیدی که پایان ندارد به گزارش ایرنا در بعد انسانی ربودن اشجاعی صائین در گفت وگو با فارس: هرگونه فعالیت «انتشارات امید ایرانیان» ناشر آثار مهاجرانی غیرمجاز اس
شجاعی صائین در گفت وگو با فارس هرگونه فعالیت انتشارات امید ایرانیان ناشر آثار مهاجرانی غیرمجاز استمدیر اداره کتاب از غیر مجاز بودن فعالیت انتشارات امید ایرانیان ناشر آثار مهاجرانی خبرداد علی شجاعی صائین مدیر اداره کتاب در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس پیرامون فعیک دیپلمات پاکستانی در گفتوگو با فارس مطرح کرد عدم تغییر روابط هند و پاکستان با روی کار آمدن «مودی»
یک دیپلمات پاکستانی در گفتوگو با فارس مطرح کردعدم تغییر روابط هند و پاکستان با روی کار آمدن مودییک دیپلمات باتجربه پاکستانی گفت پاکستان بر سر مسائلی مانند سهم آب مناقشه کشمیر اختلاف مرزی بر سر ارتفاعات سیاچن با هند اختلاف دارد و در هیچ یک از این موارد از موقعیت خوبی برخوردارمصاحبه اختصاصی فارس با «پروفسور آنتونی جیمز هال» مقامات اسرائیلی مستقیما با رئیس تیم مذاکرهکننده آم
مصاحبه اختصاصی فارس با پروفسور آنتونی جیمز هالمقامات اسرائیلی مستقیما با رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکایی در تماساند اتهام تجاوزکاری به ایران مضحک استیک استاد دانشگاه کانادایی و از محققین عرصه جهانی شدن در گفتوگو با فارس تصریح کرد که ویلیام برنز مذاکرهکننده ارشد آمریکا در ویدر آستانه 14تیرماه سالروز اسارت 4دیپلمات ایرانی گرهگشایی از گرونگانگیری دیپلماتهای ایرانی/«کمین جولای
در آستانه 14تیرماه سالروز اسارت 4دیپلمات ایرانیگرهگشایی از گرونگانگیری دیپلماتهای ایرانی کمین جولای 82 در فضای مجازی منتشر شدحمید داوودآبادی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در آستانه 14تیرماه سالروز اسارت 4دیپلمات ایرانی در لبنان کتاب کمین جولای 82 را در فضای مجازی منتشر کرد بهمجتهدزاده در مراسم بزرگداشت جاویدالاثر «سیدمحسن موسوی»: مادر دیپلماتی که ۲۵ سال کولرش را روشن نکرد
مجتهدزاده در مراسم بزرگداشت جاویدالاثر سیدمحسن موسوی مادر دیپلماتی که ۲۵ سال کولرش را روشن نکردمریم مجتهدزاده گفت مادر سید محسن 25 سال انتظار کشید او در تمام این سالها در سرمای زمستان بخاری را روشن نکرده و همچنین در گرمای تابستان هم از کولر استفاده نمیکرد او میگفت نمیدانمآخرین اخبار از پیگیری وضعیت ۴ دیپلمات ربوده شده ایرانی
آخرین اخبار از پیگیری وضعیت ۴ دیپلمات ربوده شده ایرانی دبیرکل انجمن حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی گفت جدی ترین فعالیت در خصوص پرونده ۴ دیپلمات ربوده شده پیگیری حقوقی و قضایی پرونده است که در کشور لبنان اتفاق افتاده و با فعالیت های مستمری ادامه دارد به این مطلب امتیابیانیه وزارت خارجه در سالگرد ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان
بیانیه وزارت خارجه در سالگرد ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان وزارت امور خارجه ایران با صدور بیانیهای پیشنهاد قبلی خود برای تشکیل یک کمیته حقیقت یاب بینالمللی به منظور روشن شدن سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی در لبنان را مورد تاکید قرار داد به این مطلب امتیاز دهید &دیدار خانواده 4 دیپلمات ایرانی ربوده شده با مقامات لبنانی
دیدار خانواده 4 دیپلمات ایرانی ربوده شده با مقامات لبنانی خانواده دیپلماتهای ربوده شده ایرانی با رییس مجلس وزیر دادگستری و قائم مقام وزارت خارجه لبنان دیدارکردند به گزارش نامه نیوز همزمان با سی و دومین سالروز ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی سیدمحسن موسوی احمد متوسلیان کاظم-
گوناگون
پربازدیدترینها