واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به ریشههای نظری اعلام خلافت از سوی گروهک داعش
آیا بحران خلافت هنوز پا برجاست؟
آشوب در جوامع سنیمذهب و نزاع قدرت برای دستیابی به خلافت، به گونه متناقضی تئوریزه شده است که در نتیجه آن ناامنی همواره مردم را آزار میدهد.
الغای خلافت عثمانی در اثر مشکلات داخلی و خارجی، و اعلام رسمی پایان آن توسط ترکان جوان در سال 1924 میلادی، بیان¬گر بحران شدید نماد سنتی حکومت در دنیای اهل تسنن بود. در این زمان برخی حرکت¬های عربی مایل بودند با استفاده از فرصت به دست آمده و الغای خلافت عثمانی به اعاده این نهاد در میان اعراب اقدام کنند. گروهی نیز به اشکال دیگر از حکومت از جمله جمهوریت که با اسلام مطابقت داشته باشد، فکر می¬کردند. در چنین فضایی متفکران عرب سنی سعی در پی حل مشکل نو ظهور بحران خلافت بودند. نحوه برخورد با این بحرانها به دو دوره متفاوت برمیگردد. دوره اول، درست پس از الغای خلافت و دوره دوم به دوره حکومت طالبان و حرکتهای افراطیِ سلفی در خاورمیانه مرتبط میشود. ظهور داعش و گروههای تروریستی دیگر مانند النصره که در تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی هستند، شامل دوره دوم بحران خلافت است. دوره اول: پاسخ نظری به بحران خلافت در واقع، در ابتدا با بحران خلافت برخورد معتدلی صورت گرفت. بدین ترتیب که برخی از اندیشمندان اهل سنت، سعی بر تدوین نظریههایی برای پاسخ گفتن به این بحران کردند. از جمله این نظریهپردازان مودودی، رشید رضا، عبدالرحمن کواکبی و علی عبدالرزاق بودند. معروفترین این نظریهپردازان رشید رضا بود. شیخ محمد رشید رضا از جمله کسانی بود که به این بحث وارد شد و به رغم آن¬که شاهد رواج ملیگرایی و استقلال دولت¬ های اسلامی بود، هنوز به بازگشت خلافت فراگیر، البته با شکل اصلاح شده آن امیدوار بود؛ او به این امر در مقدمه کتاب الخلافه به صراحت اشاره می¬نماید.[1] زیرا وی تاکید خاصی بر شیوه نوین تفسیر و تحلیل از نهاد شورا داشت که پیشتر در تفکرات اهل سنت مطرح نبود. وی می خواست این تفکر نوین را با ساختار پیشین در هم آمیزد. رکن اساسی اندیشه سیاسی رشید رضا شوراگرایی و کلید واژه آن “اهل حل و عقد” بود. رشید رضا در تمامی بحث¬های خود به دنبال آن بود که نشان دهد نهادی که در تاریخ به نام خلافت شکل ¬گرفته، از اصل خود فاصله گرفته و دیگر شباهتی با خلافت خلفای راشدین ندارد. وی معتقد بود خلافت¬های بالفعل در تاریخ اسلام ناشی از ضرورت و صرفاً برای دفع هرج و مرج بوده است[2]. مرکز نقد تفکرات رشید رضا نظریه استیلا در تفکرات اهل سنت بود. دوره دوم: دوره گروههای تندرو خواستار حکومت سلفی در مقابل تفکرات اندیشمندان نوگرا مانند رشید رضا که به نوعی خلافت سلاطین جابر را تایید نکرده و از آن انتقاد میکنند تفکر جدیدی شکل گرفت که داعش و القاعده سردرمدار آن هستند و خواستار نوعی حکومت جابرانه از نوع حکومت اموی، عباسی یا عثمانی هستند. این گروهها که تفسیر خشنی از اسلام دارند، با تناقضات فکری و مذهبی فراوانی مواجهاند اما اساس استناد آن ها به تئوری استیلا یا استفاده از زور و غلبه در برپایی حکومت است. بر اساس این نظریه که شکلگیری آن به حکومت معاویه باز میگردد، علما و فقهای اهل سنت بیشتر بر آن بودند اقدام امرا و صاحبان شوکت را پوشش دهند. نظریه استیلا بر وضعیتی اضطراری برای مسلمانان استوار شده است. عموم فقها و علمای اهل سنت استیلا را همچون یک واقعیت پذیرفتهاند. شاید بتوان نظریه فقهی – سیاسی ابوحنیفه، پایه گذار اولین مکتب فقهی اهل سنت در رد نظریه استیلا و قبول نظریه «اهل حل و عقد» با معیار حداقل دو نفر را مهمترین استثنا دانست. شافعی نظری دیگر دارد که هر قریشیای که بتواند با نیروی شمشیر به خلافت دست یابد و مردم به گرد او مجتمع شوند، خلیفه است. تمام مظاهر و شواهدی که از تسلط داعش بر بخشهایی از عراق و سوریه وجود دارد این مسئله را تأیید میکند. از جمله این شرایط تسلط بر دو عنصری است که در نظریه استیلا بدان اشاره دارد. عناصر اصلی نظریه استیلا و حکومت داعش تمام آرائی که در شرح نظریه استیلا آمده بر دو مطلب استوار است: اول، به کارگیری شمشیر و نیروی نظامی برای تصرف قدرت؛ دوم، پذیرش و اطاعت مردم. دیگر مسائل چون قریشی بودن و برگزاری نماز از سوی شخص حاکم که در برخی از نقل قولها آمده است، فرع بر دو نکته اصلی یاد شده است. ماوردی قاضی و نظریهپرداز تندرو حکومت عباسیان، استیلا را در مورد امرا به کار برده است، ولی برخی از رهبران مذاهب فقهی اهل سنت یا دیگر نویسندگان، از جمله خنجی، این نظریه را به طور عام مورد استفاده قرار داده اند. مسئله اطاعت مردم البته تنها پوششی ظاهری است زیرا هر که مخالفت کند به گناه کفر و ارتداد کشته خواهد شد و این نکته در رفتار این گروه تروریستی با مردم عراق مشهود است[3]. البته، این نظریه به دلیل تناقض آشکار خود در این مسئله که اگر کسی با نیروی نظامی در صدد سرنگون کردن خلیفه مستقر برآید به «شق عصای مسلمین» متهم می شود، ولی در صورت موفقیت، میتواند حاکم مشروع شناخته شود، یک نظریه حداقلی است و تنها برای پرهیز از ایجاد فرصت برای رقبای بیرون از مذاهب اهل سنت برای تصرف قدرت، توجیهی بسیار ضعیف است. به همین دلیل آشوب در جوامع سنی مذهب و نزاع قدرت برای دستیابی به خلافت به گونهی متناقضی تئوریزه شده است که در نتیجه آن ناامنی همواره مردم را آزار میدهد. [1]قادری، حاتم؛ اندیشه¬ی سیاسی در اسلام و ایران، تهران، سمت، 1378،صص 223-225٫ [2] منظور رشید رضا حکومتهای جابری مانند حکومت معاویه و حکومتهای ستمگر پس از وی است. [3] اشاره به کشتار اقلیتها و رهبران مخالف داعش در عراق. مسعود فتحیپور منبع: رصد انتهای متن/
93/04/22 - 05:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]