واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
درسهایی که غرب از چالش ۱۰ ساله هستهای با ایران نگرفت
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد طرف غربی با ادامه رویکرد شکست خورده ۱۰ سال گذشته خود، هنوز از چالش طولانی هستهای با ایران عبرتهای لازم را نگرفته است.
به گزارش فارس، از وین و مذاکرات هستهای در جریان در این شهر خبری نیست؛ آنچه بعضا هست، گمانهزنیهای رسانههای غربی است که طبعا در ایران نیز رسانههای خودی حسب وظیفه اطلاعرسانی خود، بخشهایی از آنها را در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار میدهند؛ اما روشن است که اختلافات عمیقی همچنان وجود دارند. اینکه اختلافات همچنان عمیقاند، نه نیازمند خبر است و نه محتاج تحلیل. اگر اختلافات عمیق نبودند، معاونان وزیر امور خارجه ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مجبور نبودند ساعتها پشت درهای بسته برای پر کردن پرانتزهای خالی مانده متن توافق جامع با یکدیگر بحث کنند. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در یادداشتی در روزنامه هاآرتص، باز هم از روی میز بودن گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران سخن گفته است. وی همچنین بر هماهنگی با رژیم صهیونیستی در جریان مذاکرات هستهای با ایران تاکید کرد. اگر چه ادعای روی میز بودن گزینهها، ادعایی نخنماست و گزینهای است که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، برای طرف غربی مقرون به صرفه نیست؛ اما طرح مجدد آن در بحبوحه مذاکرات نشانگر آن است که طرف غربی همچنان میخواهد چماق خود را بر سر ایران بالا نگه دارد. جریمه یکی دو بانک غربی به جرم رابطه با ایران در کشاکش مذاکرات وین 6 نیز یکی دیگر از نشانههای بیحسننیتی طرف آمریکایی است. یکی از نشانههای آنکه طرف غربی نمیخواهد به توافق با طرف ایرانی به طور جدی بیندیشد، همین اقدامات خصمانه در بحبوحه مذاکرات است. هیچ بازیگر عاقلی در عرصه بینالمللی، در کشاکش مذاکره برای رفع اختلاف با بازیگر دیگر این عرصه، به خصومتها دامن نمیزند؛ مگر آنکه حصول یا عدم حصول توافق برایش علیالسویه باشد. به باور برخی تحلیلگران، اوباما و همکارانش در حزب دموکرات سخت نیازمند آن هستند که به یک موفقیت دیپلماتیک بزرگ نظیر توافق با ایران دست پیدا کنند، اما از سوی دیگر فشار لابیهای صهیونیستی و کنگره باعث میشود که دولت اوباما نتواند از برخی مواضع غیرمنطقی خود دست بردارد. یکی از این مواضع غیر منطقی، بحث ظرفیت غنیسازی در ایران است. بنا بر گفتههای علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، ایران بر اساس نیازهای عملی خود، 190 هزار «سو» (SWU) ظرفیت غنیسازی تعریف کرده است که البته بسته به نوع و نسل سانتریفیوژ میتواند تعداد متفاوتی از سانتریفیوژ را در بر بگیرد. این ظرفیت، نیاز ایران برای دوره گام نهایی است و پس از آن، بر اساس برنامه اقدام مشترک، محدودیتی از نظر ظرفیت غنیسازی برای ایران وجود نخواهد داشت. با این حال، همانطور که رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی نیز در بیانات اخیرشان فرمودند، طرف غربی میخواهد ایران به حدود 10 هزار سو ظرفیت غنیسازی برای گام نهایی توافق ژنو، بسنده کند. به تعبیر معظمله، طرف غربی در تعیین مطالبات خود، به مرگ گرفته تا ایران به تب راضی شود. البته این رویکرد طرف غربی و بالاخص آمریکایی ظاهرا حتی در خود 1+5 نیز با مقاومت مواجه شده است. لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه که در جریان مذاکرات ژنو 2، به چهرهای منفور در ایران بدل شد؛ خبر داده که اختلافات اساسی بین طرف غربی و روسیه در چارچوب 1+5، جدی است. اما سوال اینجاست؛ طرف غربی از ادامه رویکرد فعلی چه نفعی میبرد؟ بدیهی است که بنا بر تأکید رئیس دستگاه دیپلماسی کشور و سخنگوی این دستگاه، ایران اگر چه بر اساس رویکرد همیشگی خود مبنی بر «حل منطقی اختلافات» طالب حصول توافق است، اما به هر قیمتی به دنبال توافق نیست. مقام معظم رهبری، ضمن حمایت از مذاکره کنندگان هستهای، آنان را به صیانت از حقوق ملی مکلف کردهاند و اعضای گروه مذاکرهکننده هستهای نیز اعلام کردهاند که تا آخر از این حقوق پاسداری خواهند کرد. این بدان معناست که طرف غربی و بالاخص آمریکایی، عملا در مسیری گام برمیدارد که گویا برایش مهم نیست توافق در 6 ماه حاصل شود یا نه؟ در خصوص تمدید 6 ماهه دیگر توافق ژنو هم، هنوز طرفین تصمیمی اتخاذ نکردهاند. طرف غربی، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، حمله نظامی به ایران را مقرون به صرفه نمیبیند. گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی، مدتهاست که به تکرار مضحک کلمات تبدیل شده است و حتی تحلیلگران صهیونیست هم این موضوع را فهمیدهاند. ادامه تحریمهای اقتصادی آن هم در شرایطی که برخی شرکتهای غربی به سوی بازارهای ایران هجوم آوردهاند، برای غرب رهاوردی بیش از آنچه تا امروز به دست آورده نخواهد داشت. غربیها توانستهاند با ابزار تحریم، هزینههایی را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند، اما هرگز نتوانستهاند خللی به برنامه هستهای ایران یا روند حیاتی اداره کشور وارد کنند. به این ترتیب، تنها رهاورد طرف غربی از ادامه رویکرد فعلی، حرکت بیشتر اقتصاد ایران به سوی خوداتکایی است. به این ترتیب، اقتصاد ایران، در شرایط اجبار به سوی قطع وابستگیها پیش خواهد رفت. این پروسه البته سخت است، اما منافعی هم که از آن حاصل میشود، سترگ است. در دهه 80، غرب حاضر به پذیرش چرخیدن 10 سانتریفیوژ در ایران نبود، اما امروز مجبور است اصل برنامه غنیسازی را بپذیرد. اگر رویکرد فوق ادامه یابد، ممکن است یک دهه بعد، غربیها مجبور به پذیرش خواستههای امروز ایران در شرایطی شوند که اقتصاد ایران به سوی خودکفایی گام برداشته است. غرب باید طی 10 سال گذشته درسهای لازم را از چالش هستهای با ایران میگرفت، اما به نظر میرسد، دانشآموز غربی کندذهن است و به تجدید آوردن، عادت کرده است. انتهای پیام/
93/04/19 - 00:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]