محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826479267
من اشتباه نگرفتم جانم!
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
من اشتباه نگرفتم جانم! وبلاگ > تاجگر، رضا - ماه مبارک رمضان، فرصتی بسیار عالی است تا تأمل کنیم و تفکر! بیندیشیم که چگونه تغییر کنیم؟ یاد بگیریم که با خودمان صادقانه برخورد کنیم. شاید اینگونه حال بدمان، خوب و حال خوبمان، خوبتر بشود.
داستانک هایی که به دلنبشته می ماند و یا دلنبشته هایی که داستانک است. نگارنده قصد دارد هر از گاهی، "داستانک"هایی را که شاید "دلنبشته" باشد، برای مخاطبان به اشتراک بگذارد. شش- «خسته بود. به نظر درمانده می رسید؛ مثل کسی که انگار تنهاست و کسی را ندارد، کلافه بود. رفت بوستانِ سرِکوچه شان! تا قدم بزند بلکه روح کسل و خمودش، با نشاط گل و پروانه، درآمیزد و روح پروانگی در او نیز به پرواز درآید و او هم نشاط یابد. داشت قدم می زد که صدای زنگی با نوایی آشنا، گوشش را مست کرد اما هنوز آرام نشده بود که قطع شد. خودش بود؛ خودِ خودِ خودش! همو که چند صباحی ازش بی خبر بود. تصمیمی گرفت و زیر لب با خودش زمزمه کرد؛ چرا باید منتظر بمانم تا او زنگ بزند... خودم زنگ می زنم و احوالش را می پرسم. فوری تلفن کرد. خواهرش، آنطرف، پشت خط فقط گفت "اشتباه گرفتم" و قطع کرد. فوری، دکمه ی تکرارِ تلفن همراهش را فشار داد؛ تا خواهرش خواست حرفی بزند، گفت: اما من اشتباه نگرفتم، خواهرجان!» ............ ماه مبارک رمضان، فرصتی بسیار عالی است تا تأمل کنیم و تفکر! بیندیشیم که چگونه تغییر کنیم؟ بیندیشیم که چرا قهر کرده ایم؟ با که قهریم و برای چه؟ یاد بگیریم که هرگز با کسی قهر نباشیم. یاد بگیریم که با خودمان صادقانه برخورد کنیم. شاید اینگونه حال بدمان، خوب و حال خوبمان، خوبتر بشود. بعضی ها حتی با عزیزشان هم قهرند! اگر هم روزی تصمیم می گیرند که با عزیزشان، آشتی کنند و مشکل را با حرف زدن و گفت و گو، حل و فصل کنند؛ غرور دارند و منتظرند تا آن دیگری، اول، پیش قدم بشود. اما اگر می خواهیم حالِ خوشی داشته باشیم؛ یه کاری بکنیم. دست کم، بیاییم همین الآن، به مادرِ مهربونمون یه سر بزنیم!
سه شنبه 17 تیر 1393 - 17:23:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]
-
گوناگون
پربازدیدترینها