واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
کتاب حاکمیت ترکمانان در ایران نوشته پروفسور اسماعیل آکا ترجمه اکبر صبوری در شمارگان 500 نسخه، 152 صفحه در سال 1393 از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دسترس علاقه مندان به تاریخ قرار گرفته است. این کتاب که در دو فصل همراه با دیباچه و مقدمه به چاپ رسیده است به حاکمیت ترکمانان در ایران می پردازد.
نویسنده در این کتاب به مناسبات تیموریان و قراقویونلوها پرداخته است و به ویژه به حوادث سیاسی دورۀ حکمرانی جهانشاه قراقویونلوها تأکید دارد. دورۀ جهانشاه به سبب پرداخت به فعالیت های عمرانی، اندیشه های دینی و صوفیانه، سرودن اشعار ترکی و فارسی با تخلص حقیقی، احساسات و نهایت با جایگاهی که وی در تاریخ آناتولی شرقی و غربی دارد، اکنون هم یکی از حکمرانان ترکمن محسوب می گردد. نویسنده در مقدمه این کتاب اوضاع سیاسی تیموریان بعد از نبرد آنکارا را بررسی کرده است. اسماعیل آکا، فصل نخست را با «نخستین نبرد قرایوسف با ابوبکر» آغاز میکند و به شرح زد و خورد و پیکار قرایوسف و ابوبکر میپردازد. قرا یوسف نویان ابن محمد قراقویونلو بانی سلسله قراقویونلو در آذربایجان بود. او پسر قرامحمد قراقویونلو بود که پس از کشته شدن پدرش در شام ریاست قراقویونلو را به دست آورد و طور مستقل با سپاه تیمور در تبریز، عراق و آناتولی جنگید. ابوبکر که در دو جنگ از سپاه قرایوسف شکست خورده بود چارهای جز فرار نداشت. ابوبکر نخست به سلطانیه و از آنجا به یزد گریخت اما در آنجا درهای دروازه را به روی خویش بسته دید بنابراین راهی کرمان شد و به اویس بن ایدکو برلاس حاکم کرمان پناه برد و سرانجام پس از چشم طمع دوختن به حکومت کرمان، در نبرد با پسران ایدکو کشته شد.
نویسنده در ادامه از درگیریهای قرایوسف با شاهرخ تیموری سخن میراند. شاهرخ که شهرهای باارزشی چون قزوین و سلطانیه را از کف رفته میدید تلاش خود را به کار بست تا این شهرها را از قرایوسف بازپس بگیرد بنابراین سه پیکار پیدرپی با قرایوسف و همرزمان وی انجام داد که در این جنگها پیروزی از آن شاهرخ بود. فصل دوم با عنوان «اوضاع بعد از مرگ شاهرخ؛ قدرتیابی جهانشاه» آغاز میشود که سلطان محمد به دنبال مرگ جدش شاهرخ از خرمآباد به قم و از آنجا به ری آمد و یک به یک این شهرها را تسخیر کرد و سپس به اصفهان و از آنجا به شیراز تاخت. سلطان محمد با میرزا عبدالله حاکم فارس به پیکار پرداخت و او را شکست داد و میرزا عبدالله به ناچار قلعه استخر فارس پناه برد. در ادامه نیز از زد و خوردهای میان شاهزادگان تیموری برای دست یافتن به تاج و تخت پادشاهی سخن به میان می آید. در پایان این کشمکشها و نبردها الغبیگ در فرارودان (ماوراءالنهر)، بابر در خراسان و سلطان محمد رد فارس و عراق عجم به حکمرانی میپرداختند. با این همه گسترش دادن قلمرو حکومتی همواره از آرزوهای شاهان و امیران بوده است چنانکه سطان محمد به دلیل اینکه هرات در زمان شاهرخ پایتخت تیموریان بود و از سویی با توجه به اینکه هر کسی که هرات را تسخیر کنید، تخت پادشاهی را به چنگ خواهد آورد؛ به هنگام دوری الغبیگ از خراسان و حضور وی در فرارودان، به خراسان لشکر کشید و در منطقهای به نام فرهادجرد بین مشهد و جام، بابر را شکست داد و سپس راهی هرات شد و بر تخت پادشاهی نشست. اما دولت او دیری نپایید چرا که بابر باردیگر با سلطان محمد در منطقهای به نام چناران به پیکار پرداخت و او را شکست داد و پس از مدتی که در چنگ بابر بود، کشته شد. بابر سرمست از این پیروزیها به جهانشاه قراقویونلو نامهای نوشت و از او باج و خراج ولایت آذربایجان را خواستار شد و اینکه به نام وی خطبه بخواند. او سپس به عراق عجم و فارس لشکر کشید تا آن سرزمینها را نیز به قلمرو خود بیفزاید. از آن سو جهانشاه قراقویونلو تلاش خود را به کار بست تا در قلمرو بابر رخنه کند که تلاش های وی به بار نشست و توانست ساوه را تسخیر کند. تسخیری که تصرف عراق عجم را به دنبال داشت. در ادامه به پیروزیهای دیگر جهانشاه پرداخته میشود که چگونه توانست بر فارس و کرمان چیره شود. جهانشاه پس از مرگ بابر و بروز اختلافات میان شاهزادگان تیموری راهی خراسان شد تا آنجا را نیز به قلمرو خود بیفزاید و توانست با تصرف استرآباد تا حدود سبزوار را به چنگ آورد. او سپس راهی هرات شد و آنجا را نیز به دست آورد. اسماعیل آکا در ادامه کتاب، به بروز اختلاف میان جهانشاه و پسرانش میپردازد و سپس از عصیان پیر بوداق و عزیمت او از شیراز به بغداد سخن میراند. اتحاد دو پسر جهانشاه با پیر بوداق در بغداد نگرانی جهانشاه را به دنبال داشت چنانکه او آرام و قرار نداشت بنابراین جهانشاه راهی بغداد شد و و با پیر بوداق به پیکار پرداخت و توانست او را شکست دهد.
رقابت جهانشاه و اوزون حسن از دیگر مباحث این کتاب است که به کشتهشدن جهانشاه میانجامد. سر جهانشاه را نزد سلطان ابوسعید تیموری فرستادند و جسدش را به تبریز منتقل کردند و در آرامگاهی به خاک سپردند. با کشتهشدن جهانشاه، ابوسعید بر آن شد تا به آذربایجان و عراق لشکرکشی کند و با اوزون حسن آق قویونلو به نبرد پرداخت و در پایان از اوزون حسن شکست خورد و کشته شد. اوزون حسن سپس واپسین شاهزاده قراقویونلو را شکست داد و بساط حکومت قراقویونلوها را برچید.
16 تیر 1393 ساعت 17:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]