واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: وظيفه خطیر ايران و موقعيت حساس خاورمیانه
وظيفه ايران در اين موقعيت حساس، نخست نيفتادن به دامي است که در همسايگياش براي او گستردهاند، دوم حضور در مذاکرات موثر و تمشيت امور و خواندن راز و رمز سياست و مشي استکبار است و ترميم ضعفهاي داخلي است که گروههاي به اصطلاح جهادي ميتوانند برآن نقاط تکيه کنند.
کد خبر: ۴۱۳۶۶۲
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۰ - 06 July 2014
مردمسالاری در سرمقاله خود نوشت:
ادعاي سخيف گروه «داعش» و اعلام تشکيل «حکومت اسلامي»، ما را ضمن تاثر و تاسف و تامل به اعماق قرون و اعصار ميبرد و خوابي که تعبير شد و بوزينههايي که از منبر رسول الله(ص) بالا و پايين رفتند و نشستهايي که در طول تاريخ در «سقيفه»هاي «بني ساعده »ها تشکيل شد تا حق را از مدار اصلي خود بازگردانند تا معاويهها قرآن بر سر نيزه کنند و نابغهها شرايطي را پديدآورند تا «مروان بن حکم»ها، معاويهها و يزيدها و عبيدالله بن زيادبن ابيها، سر حسين را بر سر نيزه کنند و شاميان به ديدن سرها و اسيران خاندان رسالت و امامت، به هلهله و پايکوبي برخيزند و شرايطي پيش آيد که حسين، منفور و يزيد محبوب باشد تا «وليد» و «هشام» و «هارون» و «مامون» از منبر رسول الله بالا روند و به خلافت قيام کنند و...
آري ! « ابوبکر البغدادي : آخرين نفري نيست که به خيال خام خود، «خلافت اسلامي» تشکيل ميدهد، همان طور که اولين نفر هم نبوده است. تاريخ اسلام از اين ادعاها و حق را به درخانه خود بردنها بسيار شنيده است و نيز صداي طبلهاي «کوفه»ها را!
عقيده «سلفي»ها را هم از سده سوم هجري در گوش دارد و شيعه کشي را نيز، از شمشير خونريز «حجاج بن يوسف ثقفي»ها و آن روز که گفتند چهل هزار شيعه را به جرم شيعهگري، در کشور همسايه غربي ما سربريدند و فجايعي که در ازناي تاريخ براي پيروان امامت و عقل و منطق و استدلال و اجتهاد رفته است و هم اکنون نيز «تکفيري»ها، «سلفي»ها، «وهابي»ها، «طالبان»، «القاعده»، «جبهه النصره» با حکم تکفير شيعيان، از مفتي «موريتاني» از جمع 38 نفري سلفي عربستان، از مصر، از طرابلس لبنان، از اردن، از سوريه و عراق و... روا ميدارند که خون بريزند، با بمبگذاري و عمليات انتحاري و سربريدن و تيرهاي خلاص پيش چشم دوربينهايي که فجايع را به جهانيان مينماياند و دم از نهادهاي بينالمللي که عنوان انسان دوستانه را هم به يدک ميکشند برنميآيد. تا رئيس استکبار جهاني با خوش خط و خالي با « پهپاد»هايش به ميدان بيايد و گروههايي را که خود پرورده است، هم براي عوام فريبي و هم به سبب فردايي که اصطکاک منافع پيش ميآيد، در سرزمينهاي اسلامي به همراه باقي مانده همراه آثار و منابع و مفاخرش تمدن اسلامي که آن گروههاي بي تعقل و جزم انديش نتوانستند، نابود کنند، يکجا از بين ببرد. آنگاه در دفاع از حقوق بشر بيايد و به عالم و آدم فخر بفروشد !
و طرفه اين که کسي هم نميپرسد که مگر فرقههايي مثل « وهابي » را استعمار بريتانيا در قرن نوزدهم باعث نشد؟ مگر مرکز آموزش تمامي اين گروههاي برخاسته از تفکر سلفي گري درعربستان سعودي با تاييد ضمني ارباب نيست، مگر باني اين تفکر و ويرانگر در مصر، عربستان نبود؟ مگر آمريکا براي اينکه هم مرکز توجهات را از فلسطين برگرداند، افغانستان را معطوف نظرها نکرد تا با پروراندن و پروارکردن «القاعده» هم انتقام جنگ ويتنام را از شوروي بگيرد و هم انقلاب نوپاي اسلامي ايران را مهار کند. مگر همين طالباني که آموزش ديده پاکستان و عربستان و به هزينه پادشاهي سعودي اکنون موي دماغ شده است و «وزيرستان شمالي» ميدان معرکه، براي تامين منافع عربستان در مهار نفوذ ايران و تامين منافع پاکستان در منطقه مورد اختلاف «پشتونستان» با افغانستان، نبود و نيست؟
مگر هدف کشورهاي استعماري و استبکاري اين نيست که تمام جوانان پاکدل اما ساده لوحي که « جبهه النصره» به خيال واهي جهاد با کفار و صليبيان و روافض، جذب کرده، يکي نبايد زنده برگرددتا مبادا عوارضي برجامعه غرب تحميل شود؟
مگر نخست وزير صهيونيستي با ساده لوحي و در کمال بيحرمتي به نوع انسان، اوج کينه خود را در مورد مسلمانها، فاش نکرد؟ حال ميپرسم که آيا جوانان پرشور اما هيجان زده و بيتعقل ميدانند که در کدام سنگر و براي تامين منافع چه کسي ميجنگند ؟ آيا ميدانند که « نتانياهو » قسي و خون آشام و دشمن انسان و انسانيت، گفت که ازهر طرف که کشته شوند به سود ماست؟ آيا ميدانند که تفنگها را جاي دشمن خونخوار، به سمت قلب برادر خود گرفتهاند؟ آيا ميدانند که به قول خودشان «صليبيون» و «صهيونيسم» آرزو دارند که مسلمان نماند اما ذخاير و منابعش براي آنها بماند؟ اين گروهها بايد بدانند که شيعه، دشمن آنها نيست و برادر اهل تسنن است. اهل تسنن آگاه و بصير هم اين حقيقت و نيز نشان پاي استکبار را ميدانند و گرنه در نبرد با «داعش» « يد واحد » نميشدند.
و اما وظيفه ايران در اين موقعيت حساس، نخست نيفتادن به دامي است که در همسايگياش براي او گستردهاند، دوم حضور در مذاکرات موثر و تمشيت امور و خواندن راز و رمز سياست و مشي استکبار است و ترميم ضعفهاي داخلي است که گروههاي به اصطلاح جهادي ميتوانند برآن نقاط تکيه کنند. چون رشد و بالش چنين گروههايي به هدايت استکبار، محيط جهل و تعصب و خالي از تعقل و عادي از عدالت و حقوق اجتماعي است چون در امنيت رواني و جسمي و اجتماعي و معنوي حقوقي مردم، بذر هيچ يک از اين گروهها، نشو و نما نميکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]