تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845127660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پدر و مادرِ متفاوت «مسیح علی‌نژاد» را بشناسید


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



پدر و مادرِ متفاوت «مسیح علی‌نژاد» را بشناسید
و من میدانم که پدرت آدم ترسویی نیست که نتواند در دهانشان بزند اما شک ندارم از ترس آبرویش و نفرتی که از کارهای تو دارد با آنها مصاحبه نمی کند تا انگشت نمای قمیکلایی ها نشود، هرچند خیلی از قمیکلایی ها جریان تو را کاملا میدانند اما به احترام خانواده ات به روی آنها نمی آورند.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش جام نیوز به نقل از 598، آنچه که در ادامه می‌خوانید دلنوشته یک معلم اهل بابل و از آشنایان خانواده "علی‌نژاد" است که با عتابی خواهرانه خطاب به "معصومه علی‌نژاد" نوشته شده و از آنجا که در این مطلب نکاتی در خصوص خانواده محترم علی‌نژاد آمده است،    در راستای تکیف شرعی و تعهدات حرفه ای خویش موظف بودیم صحت و سقم این مطالب را بررسی نمائیم تا مبانی اخلاقی را برای نشر آن (به لحاظ اینکه در خصوص والدین معصومه علی‌نژاد گفته شده) نادیده گرفته نشود. خوشبختانه هیچ نکته ی پنهانی در این مطلب وجود ندارد مگر اینکه قبلا توسط خود مسیح علی‌نژاد یا دیگران در اینترنت منتشر شده باشد. اینکه مادر ایشان زرین خانم نام دارد و یا اینکه پدر ایشان کشاورزی اهل قمیکلای بابل است و یا...   آنچه مهم است سخنی است که صادقانه از دل یک خانم ایرانی متعهد اهل بابل برآمده که از سر دلسوزی تلاش دارد تا برای عموم مردم شریف ایران این نکته را تبیین کند که خانواده مسیح علی‌نژاد در موافق کارهای ضدانقلابی، ضددینی و ضد وطنی وی نبوده و نیستند.
   
علینژاد


متن کامل نامه فوق الذکر به شرح ذیل می باشد:
 
سلام معصومه! نمیدانم دراین لحظه کجایی و چه میکنی؟
میدانی از کجا و با چه حالی این نامه را برایت مینویسم؟
باورت نمیشود، به خانه ی بانویی آمده ام که تو در حقش جفا کرده ای! آمده ام تا برایت چیزی بخواهم.
اکنون با اینکه صدها کیلومتر از بابل دورم حس غربت ندارم، اما احساس خجالت چرا!
معصومه مرا ببخش که این را میگویم : هرجا هستی از خدا برایت آرزو دارم که یا به راه راست هدایت شوی یا ...
باور کن اگر قابل هدایت نباشی، خیلی بهتر است که عمر بیش از این، از خدا طلب نکنی ، چون کوله بارعذاب و گناهانت از اینکه هست سنگین تر نمیشود.
نمیدانی چقدر برایم سخت است که برای دختر زرین خانمِ قمیکلایی چنین آرزویی داشته باشم.
آنشب فوتبال ایران و آرژانتین در حالیکه خانواده به تماشای بازی نشسته بودند من برایت به قرآن تفألی زدم میدانی چه آیه ای آمد؟  « و بالوالدین احسانا »
تنم یخ کرد.
باخود گفتم : بیچاره زرین خانم مادرش! با چه بدبختی معصومه را بزرگ کرد. بیچاره پدرش!
معصومه جان! من اکنون دو فرزند دارم و از روستایمان خیلی وقت است که به بابل آمده ایم، دور و بر میدان کشوری می نشینیم.
همسرم نیز اهل روستای خودمان است. همین هفته قبل بود که در خانه پدر شوهرم، سرسفره شام حرفِ تو شد.( ای کاش نمیشد)
مسیر روستای ما از قمیکلای شما میگذرد.
من پدرت و برادرجانبازت را خوب میشناسم و برایشان خیلی احترام قائلم.
میخواهی بدانی سر سفره شام چه غیبت هایی پشت سرت می شد ؟
همسرم : بیچاره علی‌نژاد!
پدرش : کدام علی‌نژاد؟
همسرم : پدر همان معصومه را میگویم دیگر!
پدرش : باز چه شده؟
همسرم : هیچی! دخترش بعد از اینهمه آبروریزی که در کشورهای خارجی براه انداخته و عکسهای ناجور در اینترنت دارد! حالا دارد آدم جمع
میکند برای کَندن چادرهای مردم!
پدرش : کندن چادرهای مردم؟ یعنی چه؟
همسرم : همین دیگر! میگوید خانمهایی که میخواهند، آزاد باشند و حجابشان را کشف کنند.
پدرش : لااله الاالله
من : شوخی نکن ، درست بگو ببینم چه میگویی؟
شوهرم : چه بگویم؟ چندروز پیش حاج آقا علی‌نژاد را دیدم بهش سلام کردم جواب داد ولی بی آنکه سرش را بلند کند رد شد و رفت.
   
علینژاد


مادر همسرم : زهرا خاله میگوید مادر معصومه خیلی کم از خانه بیرون می آید! خدا نصیب نکند!
من : بمیرم برای زرین خانم! بخدا برای ما فقط معلم خیاطی نبود، مادر بود.
همسرم : حالا تازه خوب است که این دختره ، فامیلش رو «قمی» جا انداخته ، نگفته «قمیکلایی». اگر میگفت : معصومه علی‌نژاد قمکیلایی که دیگر واویلا بود برای پدر و مادرش!
من : معصومه قمی؟
همسرم : آره! هم «مسیح علی‌نژاد قمی» معرفی میکنه خودش را هم «معصومه علی‌نژاد قمی» تا همه گمان کنند که اهل شهر قمه مخصوصاً که اسمش هم معصومه اس.
حالم بد شد! اشکم طوری سرازیر شد که شوهرم جاخورد. میدانست که من شاگرد خیاطی مادرت بودم و یک جورایی به تو علاقه داشتم .
سفره شام را ترک کردم و باصدای بلند میگریستم .
هرچه همسرم گفت : چی شد؟...
زبانم قاصر از توضیح بود.
او گمان میکرد که یا به طرفداری از تو گریه ام گرفته و یا برای آسیبی که به آبروی حاجی علی‌نژاد و زرین خانم نازنین زده ای گریه میکنم ولی خدامیداند که اشکهایم فقط برای این نبود.
در آن لحظات نمیتوانستم حالم را برای شوهرم بازگو کنم.
دلم برای معصومیت حضرت معصومه قم (س) میسوخت که نام شریفش اینگونه بازیچه دست تو شده است.
بخدا تمام آن صحنه های دلنشین آموزشهای خیاطی که نزد مادر مهربانت آموختم پیش چشمم مجسم شد.
همیشه دلم میخواست مادرم بتواند مثل مادر تو برایم لباسی بدوزد و تنم کنم ، همان لباسهای روستایی ساده و پر از صفا را میگویم معصومه! یادت هست؟
اکنون که گاهی دامنی ساده برای دخترک 5 ساله ام میدوزم و تنش میکنم جلویم چرخی میزند و میگوید : «مامان جون دستت درد نکنه» فوراً یاد مادرت می افتم و میگویم خدا رحمت کند اموات زرین خانم را .
معصومه جان!
میدانستی مرور و تمرین بر آنچه که از مادرت آموختم موجب شد تا چادر دوختن را نیز یاد بگیرم؟ هرچند که در کلاس درس او تنها لباسهای زیبا و ساده روستایی را می آموختیم.
میدانستی چادری که اکنون بر سر دارم را خودم میبُرم و میدوزم؟
معصومه من اینترنت بازی بلد نیستم ، ولی پسر برادرم به من نشان داد که داری چکار میکنی!
برای همین میگویم : خداوندا یا هدایتش کن یا عمرش رو ..... که بیش از این مایه عذاب پدر و مادرش نشود!
بخدا دلم هلاک است برای پدرت.
مادرشوهرم از قول زهرا خاله میگفت رفقای خبرنگار معصومه می آیند تا با پدرش صحبت کنند ، اما بنده خدا خودش را قایم میکند که باهاشون رو برو نشود.
و من میدانم که پدرت آدم ترسویی نیست که نتواند در دهانشان بزند اما شک ندارم از ترس آبرویش و نفرتی که از کارهای تو دارد با آنها مصاحبه نمی کند تا انگشت نمای قمیکلایی ها نشود، هرچند خیلی از قمیکلایی ها جریان تو را کاملا میدانند اما به احترام خانواده ات به روی آنها نمی آورند.
باور بکنی یا نکنی معصومه، من امروز به خاطر تو با همسرم به شهر مقدس قم آمده ام! (البته به شوهرم گفتم دلم هوای زیارت کرده)
حالا در صحن اصلی حرم کریمه ی اهل بیت نشسته ام و با اشک این نامه سرگشاده را برایت می نویسم تا از طریق اینترنت و پسر برادرم برای مردم ایران بخوانم.
دلم میخواهد فریاد بزنم و بگویم :
یا حضرت معصومه(س) قم ، معصومه قمیکلایی را ببخش !
یا حضرت معصومه (س) به پدر و مادرش و به برادر جانباز و دردمندش صبر بده.
دلم میخواهد به مردم ایران بگویم :
من از شما عذرمیخواهم که دختر روستای همسایه مان اینگونه تیشه به ریشه ی غیرتتان میزند، هرچند که ریشه شما محکمتر از اینهاست!
آری انسان حق انتخاب دارد اما بدانید و من شهادت میدهم که مادر معصومه علینژاد قمیکلایی انتخابش نجابت و حجاب فاطمه (ع)است .
من شهادت میدهم که مادر مسیح علی‌نژاد هیچوقت به شاگردانش آموزش دوختن و پوشیدن لباس خارج از شرع اسلام را نداده است.
مردم، من به حضرت مسیح قسم میخورم، که پدر مسیح علی‌نژاد یک پیرمرد کشاورز نجیب و زحمت کش بسیجی است که روزی برای دفاع از این آب و خاک و آیین محمدی و برای حفظ حجاب و ناموس و غیرت این ملت، جانش را کف دست گرفت و به جبهه رفت و هم اکنون نیز در روستای کوچکشان به دیانت شهره است.
تو را به خدا اعمال معصومه دخترش را از چشم پدر نبینید و مگر غیر از این است که در تاریخ 35 ساله انقلاب عزیزمان ، کسانی خیلی بزرگتر و مشهورتر از حاجی علی‌نژاد بودند و هستند که فرزندانشان به راه کج رفتند!
کاش کسی باشد و در اینترنت ، تجمعی برای دلداری پدر و مادر زخم دیده ات برپا کند!
مردم باید بدانند که قمیکلایی ها اهل خرج کردن از غیرت ایران نیستند.
اهل چوب حراج زدن به ناموس شیعه نیستند.
معصومه! من به چادری که در مکتبخانه خیاطی مادرت آموختم و برسر میکنم افتخار میکنم.
خدایا! به عظمت و جلالت قَسَمت میدهم : یا معصومه علی‌نژاد را ببر، یا او را به آغوش پدر و مادرش بازگردان!
یک خانم معلم ساکن بابل
   




۱۴/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۷:۵۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن