تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 خرداد 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

طراحی سایت تهران سایت

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

Future Innovate Tech

باند اکتیو

بلیط هواپیما

بلیط هواپیما

صمغ های دارویی

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1800192038




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برگزاری هفتمین دوره مراسم نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی/ معجزه ای که در ماه رمضان رخ داد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


استانها > مرکز > مرکزی گزارش مهر/
برگزاری هفتمین دوره مراسم نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی/ معجزه ای که در ماه رمضان رخ داد
اراک – خبرگزاری مهر: روستای ساروق استان مرکزی تنها به واسطه امامزادگان 72 تن و قالی های دستباف خود معروف نیست، بلکه وجود نورانی کشاورز ساده دل و مومنی اهل این روستا که بدون داشتن سوادی در یک شب حافظ کل قرآن شد به اعتبار آن افزوده است. معجزه ای که در ماه رمضان رخ داد.



به گزارش خبرنگار مهر، گاه بروز برخی از معجزات تلنگری است تا انسان را به تأمل وا دارد. بروز یکی از اتفاقات خارق العاده در روستای ساروق استان مرکزی شاید نمونه بارزِ این مسئله در قرن اخیر باشد، حادثه ای که تمام ادعاهای علمی و روابط علت و معلولی را بدون پاسخ گذاشته است. تمام اتفاق برای کربلایی کاظم ساروقی از ماه رمضانی آغاز شد که روحانی حاضر در روستایشان پای منبر خود از پاکی پول و مال گفت و  شاید این جملات بود که مسیر زندگی کربلایی کاظم را برای همیشه تغییر داد: " هر کس زکات مال خود را ندهد، نمازش درست نیست؛ و مالش غصبی است. اگر ملکی و خانه ای از درآمد مالش بخرد، غصبی خواهد بود و در قیامت، خدا او را مؤاخذه خواهد کرد." همین جملات کاظم کشاورز را که بعنوان رعیت در زمینِ اربابی مشغول کار بود بر آن داشت تا در خصوص اموال اربابش تحقیق کند و پس از اینکه متوجه شد اربابش زکات مالش را نمی دهد و زمین هایش غصبی است، برای دست یابی به پول پاک و حلال کشاورزی را رها کرده و روستای خود را ترک کرد و به کارگری مشغول شد. یک سال پس از این ماجرا کشاورز پاک دل ساروقی برای دیدار بستگان و خانواده به روستایشان بازگشت و متوجه شد که مالکِ زمین ها اموال خود را پاکسازی کرده و زکات آن را می پردازد بنابراین به روستا بازگشت و دوباره شغل کشاورزی را در پیش گرفت؛ اما این بار صاحب ملک قطعه زمین کوچکی را نیز به کربلایی کاظم داد تا افزون بر کار برای ارباب، بر روی زمین خودش نیز کار کند. برکت محصولِ زمین کربلایی کاظم به واسطه پرداخت زکات و همچنین کمک و بخشش وی به نیازمندان چشمگیر بود هرگز از کمک و یاری فرو گذار نمی کرد. و اما چند سال پس از این، در یکی از روزهای گرم تابستان ماجرایی رخ داد که نام کربلایی کاظم را برای همیشه جاودانه کرد. هنگام برداشت محصول بود و کربلایی خرمنش را کوبیده، منتظر وزیدن باد بود، تا گندم ها را باد دهد و کاه را از گندم جدا کند؛ ولی در آن روز نتوانست این کار را کند. خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم همانروز در راهِ برگشت یکی از نیازمندان روستا را دید که به وی گفت: امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی و ما را فراموش کردی. او گفت: خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم، راستش هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم. محمد کاظم دلش آرام نگرفت و آشفته حال به مزرعه بازگشت و با زحمت زیاد مقداری گندم برای او جمع کرد و قدری نیز علوفه برای گوسفندانش چید  و گندم ها و علفها را بر دوش گذاشت و روانه روستا شد. در راهِ برگشت هنگامی که به باغ امامزاده مشهور به 72 تن – محل دفن چندین امامزاده، از جمله شاهزاده جعفر و عبدالله علی الصالح و چهل دختران رسید و تصمیم گرفت قدری استراحت کند در همین لحظات دو سید جوان و نورانی را دید که به سویش می آیند. این دو سید وقتی به او می رسند، می گویند محمد کاظم نمی آیی برویم در این امامزاده فاتحه ای بخوانیم؟ او تعجب می کند که چطور آنها که هرگز او را ندیده اند او را به اسم صدا می زنند! محمد کاظم می گوید: آقا ، من قبلاً به زیارت رفته ام و اکنون می خواهم به خانه بر گردم، ولی آنها می گویند: بسیار خوب، این علوفه ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه ای بخوان . آن دو سیّد بزرگوار داخل امامزاده اوّلی شده، فاتحه می خوانند و به سمت چهل دختران می روند و داخل می شوند؛ و به کربلایی می گویند: شما هم بیایید. پسر این بزرگوار می گوید: مرحوم پدرم در این باره گفت به آنها گفتم متولّیان امامزادگان می گویند فقط زنها می توانند داخل این قسمت شوند و ممنوع است آقایان به این قسمت وارد شوند! آن دو بزرگوار می گویند: ما مَحرَم هستیم؛ بیایید داخل؛ اشکال ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن