تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس به خاطر خداى سبحان از چيزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840296742




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در نیمه اول ماه مبارک رمضان نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی معجزه قرن در ساروق برگزار می‌شود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در نیمه اول ماه مبارک رمضان
نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی معجزه قرن در ساروق برگزار می‌شود
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی از برگزاری هفتمین نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی معجزه قرن در نیمه اول ماه مبارک رمضان خبر داد.

خبرگزاری فارس: نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی معجزه قرن در ساروق برگزار می‌شود



به گزارش خبرگزاری فارس از اراک، سید محمد حسینی بعد از ظهر امروز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: تاکنون شش دوره مراسم نکوداشت کربلایی کاظم ساروقی معجزه قرن توسط این اداره کل برگزار شده، که امسال شاهد برگزاری  هفتمین نکوداشت این عزیز خواهیم بود. وی تصریح کرد: بر اساس برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته این مراسم تا نیمه اول ماه مبارک رمضان با حضور شخصیت‌های کشوری و استانی در امامزاده هفتاد و دو تن ساروق برگزار می‌شود. مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی با اشاره به شخصیت کربلایی کاظم گفت: کربلایی کاظم کشاورز بی‌سوادی بود که در یک روز مورد لطف و عنایت خدا قرار گرفت و حافظ کل قرآن کریم می‌شود. حسینی در ادامه عیادت از سالمندان، ضیافت افطاری ویژه فعالان عرصه میراث فرهنگی و گردشگری، برپایی ایستگاه صلواتی در موزه مفاخر هنگام افطار، برگزاری مراسم پر فیض زیارت عاشورا، برگزاری جشن تکلیف فرزندان ممتاز کارکنان، تلاوت قرآن کریم در موزه‌ها و... را از دیگر برنامه‌های این اداره در ماه مبارک رمضان عنوان کرد. به گزارش فارس؛ کربلایی کاظم ساروقی در روستای ساروق در خانواده‌ای فقیر چشم به جهان گشود و پس از گذراندن ایام کودکی به کار کشاورزی پرداخت، او همچون سایر مردم روستا از خواندن و نوشتن محروم بود و بهره‌ای از دانش و علم نداشت. یک سال در ماه مبارک رمضان مبلغی از سوی آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری به روستای ایشان ارسال می‌شود در منبر و سخنرانی خود از نماز، خمس و زکات می‌گوید و در ضمن تأکید می‌کند که هر مسلمانی حساب سال نداشته باشد و حقوق مالی خویش را ندهد، نماز و روزه‌اش صحیح نیست. وی می‌گوید: کسانی که گندم‌شان به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند، مالشان به حرام مخلوط می‌شود و اگر با عین پول آن گندم‌های زکات نداده خانه یا لباس تهیه کنند، نماز در آن خانه و با آن لباس باطل است. وی تأکید می‌کند که مسلمان واقعی باید به احکام الهی و حلال و حرام خداوند توجه کند و زکات مالش را بدهد. محمد کاظم که می‌دانست ارباب و مالک ده خمس و زکات نمی‌دهند، ابتدا به او تذکر می‌دهد، ولی او اعتنا نمی‌کند، از این رو تصمیم می‌گیرد روستای خود را ترک کند و برای ارباب و مالک ده کار نکند. هر چه خویشان، به خصوص پدرش، بر ماندن او پافشاری می‌کند، او زیر بار نمی‌رود و حاضر نمی‌شود در آن روستا بماند و شبانه از ده فرار می‌کند و تقریباً سه سال برای امرار معاش در دهات دیگر به عملگی و خارکنی می‌پردازد، تا با دست رنج حلال گذران عمر کند، یک روز مالک ده از محل او مطلع می‌شود و برای او پیغام می‌فرستد که من توبه کردم و خمس و زکات مالم را می‌دهم و از تو می‌خواهم که به ده برگردی و نزد پدرت بمانی، او به روستای خود بر می‌گردد و در زمینی که ارباب در اختیار او می‌نهد، مشغول کشاورزی می‌شود. کربلایی کاظم از همان آغاز نیمی از گندمی که در اختیارش نهاده شده بود به فقرا می‌بخشد و بقیه را در زمین می‌افشاند، خداوند به زراعت او برکت می‌دهد، به حدی که فزون‌تر از حد معمول برداشت می‌کند. او به شکرانه برکت یافتن زراعتش تصمیم گرفت هر ساله نیمی از محصولش را بین فقرا تقسیم کند. یک سال هنگام برداشت محصول، در یک روز تابستانی، خرمنش را کوبیده، منتظر وزیدن باد می‌ماند، تا گندم‌ها را باد دهد و کاه را از گندم جدا کند، ولی هر چه منتظر می‌ماند باد نمی‌وزد، ناامیدانه به ده بر می‌گردد. در راه یکی از فقرای روستا به او می‌رسد و می‌گوید: امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی و ما را فراموش کردی و او می‌گوید؛ خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم، راستش هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم. آن فقیر خوشحال به ده بر می‌گردد، اما محمد کاظم دلش آرام نمی‌گیرد و آشفته حال به مزرعه باز می‌گردد و با زحمت زیاد مقداری گندم برای او جمع می‌کند و قدری نیز علوفه برای گوسفندانش می‌چیند، گندم‌ها و علف‌ها را بر دوش می‌کشد و روانه دهکده می‌شود. به باغ امامزاده مشهور به 72  تن محل دفن چندین امامزاده، از جمله شاهزاده جعفر و عبدالله علی الصالح و یک قیمت به نام 40 دختران می‌رسد، برای استراحت و رفع خستگی گندم‌ها و علوفه را کناری می‌نهد و روی سکو در باغ امامزاده می‌نشیند، ناگاه می‌بیند که دو سید جوان عرب نورانی و بسیار خوش سیما، با لباس‌های عربی و عمامه سبز به نزد او می‌آیند. وقتی به او می‌رسند، می‌گویند محمد کاظم نمی‌آیی برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم؟ او تعجب می‌کند که چطور آنها که هرگز او را ندیده‌اند او را به اسم صدا می‌زنند محمد کاظم می‌گوید: آقا من قبلاً به زیارت رفته‌ام و اکنون می‌خواهم به خانه برگردم، ولی آنها می‌گویند : بسیار خوب، این علوفه‌ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه‌ای بخوان . آنها از جلو و محمد کاظم از دنبال روانه امامزاده می‌شوند، آنها امامزاده اولی را زیارت کردند و برای او فاتحه‌ای خواندند و از محمد کاظم نیز خواستند که فاتحه بخواند، سپس به طرف امامزاده بعدی رفتند و محمد کاظم نیز به دنبال آنها حرکت می‌کند . آن دو جوان مشغول خواندن چیزهایی می‌شوند که محمد کاظم نمی‌فهمد و ساکت کناری می‌ایستد، اما ناگاه مشاهده می‌کند که در اطراف سقف امامزاده کلماتی از نور نوشته شده که قبلاً اثری از آن کلمات بر سقف نبود . یکی از آن دو به او می‌گوید: کربلایی کاظم چرا چیزی نمی‌خوانی؟ او می‌گوید: من نزد ملا نرفته‌ام و سواد ندارم، آن سید می‌گوید؛ تو باید بخوانی، سپس نزد محمد کاظم می‌آید و دست بر سینه او می‌گذارد و محکم فشار می‌دهد و می‌گوید: حالا بخوان محمد کاظم می‌گوید؛ چه بخوانم؟ آن سید می‌گوید؛ اینطور بخوان: بسم الله الرحمن الرحیم ان ربّکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستّه ایام ثمّ استوی علی العرش یغشی اللّیل النّهار یطلبه حثیثاً و الشّمس و القمر والنجوم مسخّرات بامه، لااله الخلق و الامر تبارک الله ربّ العالمین.1 محمد کاظم  آن آیه را با چند آیه پس از آن همراه آن سید می‌خواند و آن سید همچنان دست به سینه او می‌کشد، تا می‌رسند به آیه 59 که با این کلمات ختم می‌پذیرد: انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. محمد کاظم پس از خواندن آن آیات سرش را بر می‌گرداند تا به آن آقا حرفی بزند، ناگهان می‌بیند که کسی آنجا نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده است و از نوشته‌های روی سقف نیز چیزی بر جای نمانده است. در این موقع ترس و حالت مخصوصی به او دست می‌دهد و بی‌هوش بر زمین می‌افتد، صبح روز بعد که به هوش می‌آید، احساس خستگی شدید می‌کند و چیزی از ماجرا را به یاد نمی‌آورد و پیش خود می‌گوید: من کجا هستم، من اینجا چه می‌کنم. وقتی که متوجه می‌شود که داخل امامزاده هست، خودش را سرزنش می‌کند که چرا دست از کار کشیده‌ای و در امامزاده خوابیده‌ای! بالاخره از جای برمی‌خیزد و از امامزاده خارج می‌شود و با بار علوفه و گندم به سوی ده حرکت می‌کند. در بین راه، متوجه می‌شود که کلمات زیادی بلد است و ناخودآگاه آن‌ها را زمزمه می‌کند و داستان آن دو جوان را به یاد می‌آورد و خود را حافظ قرآن می‌یابد. وقتی به مردم برخورد می‌کند، می‌گویند: تاکنون کجا بودی؟ و بی درنگ نزد پیشنماز محل، آقای حاج شیخ صابر عراقی می‌رود و داستان خود را نقل می‌کند. ایشان می‌گوید: شاید خواب دیده‌ای. محمد کاظم می‌گوید؛ خیر، بیدار بودم و با پای خود و همراه آن دو سید به امامزاده رفتم و حالا نیز همه قرآن را حفظم . روحانی روستا قرآن می‌آورد و سوره رحمان، یس، مریم و چند سوره دیگر را از او می‌پرسد و همه آن سوره‌ها را از حفظ و بدون اندکی درنگ تلاوت می‌‌کند. شیخ صابر می‌گوید: مردم، به کربلایی لطف و عنایت شده و او حافظ قرآن شده است. این داستان زندگی کسی است که سواد نداشت،‌ اما در اثر اجتناب از مال حرام و گناه و بها دادن به دستورات دینی مشمول لطف و عنایت خداوند و اولیای او قرار گرفت و تا پایان عمر همه قرآن را حفظ بود و هر آیه‌ای که از او پرسیده می‌شد، با آیه قبل و بعدش می‌خواند و اگر از او می‌خواستند که آیه‌ای را از قرآن نشان دهد، فوراً صفحه مورد نظر را می‌گشود و بی‌درنگ دست بر روی همان آیه می‌گذاشت. آری این موهبت بزرگ در کربلایی، یکی دیگر از دلایل آشکار و  قدرت بی‌زوال حضرت حق است که یک نفر بی‌سواد و عامی محض را بدون تحصیل علم، در فاصله چند لحظه، حافظ تمام قرآن ساخت و برای رفع هرگونه شبهه آن چنان قدرتی به او مرحمت فرمود که صدها عالم و درس خوانده در آن حیران مانده، انگشت تحیر به دندان گرفتند و خارق‌العاده بودن این موهبت عظما را تصدیق و تأیید کرده‌اند. انتهای پیام/87001/ذ40

93/04/08 - 18:24





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن