واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سينما از تلويزيون سوژه قرض ميگيرد
مجموعههاي تلويزيوني جذابيتهاي خاص خود را براي تماشاگران ويژه خويش دارند. خالقان اين مجموعهها، قصههاي آنها را به گونهاي مينويسند كه در چارچوب قواعد تلويزيوني است و براي بيننده برنامههاي تلويزيوني جذابيت خاصي دارد.برعكس فيلمهاي سينمايي كه كارگردان حرف اصلي را هنگام ساخت و توليد آنها ميزند، در مجموعههاي تلويزيوني، خالقان قصه و كاراكترهاي آن هستند كه از اهميت ويژهاي برخوردارند. خالقان اين قصهها هستند كه باعث به وجود آمدن و خلق يك قصه سرگرمكننده ميشوند. آنها در طول دهههاي گذشته، قصههاي خود را به گونهاي خلق ميكردند كه بتوانند تماشاچي را براي هفتههاي متمادي و متوالي سرگرم نگه دارند. اين قصهها هميشه به دو شيوه روي صفحه كوچك تلويزيون تعريف شدهاند. در شكل اول هر قسمت مجموعه داراي يك قصه مستقل است و در شكل دوم، ماجراهاي قصه دنبالهدار هستند و يك موضوع واحد را تكرار ميكنند؛ اما در هر دو صورت، آنها از يك قاعده كلي پيروي كرده و ميكنند. حال و هواي آنها بايد متناسب با شرايط خاص صفحه كوچك تلويزيون باشد.جذابيت تلويزيون براي سينماگرانصنعت سينما پس از عموميت يافتن تلويزيون به سراغ چيزهايي مثل رنگ، شيوه سهبعدي و پرده عظيم رفت تا بتواند از پس رقابت با تلويزيون برآيد. صنعت تلويزيون هم تلاش كرد تا با ساخت برنامهها و مجموعههاي جذاب، تماشاگران سينما را جذب خود كند و بيننده بيشتري را به خود اختصاص دهد. در تمام سالهايي كه دو رسانه سينما و تلويزيون با يكديگر رقابت ميكردند، كمتر كسي فكر ميكرد كه صنعت سينما براي خلق محصولات جديد خود به سراغ منبعي به نام رسانه تلويزيون برود و از سوژههاي مطرح تلويزيوني براي توليد فيلمهاي خود كمك بگيرد، اما شركتهاي فيلمسازي كه در طول دهههاي گذشته روي رسانه تلويزيون سرمايهگذاري كرده و در كنار توليد محصولات سينمايي به كار ساخت مجموعههاي تلويزيوني هم پرداختهاند، مدتها از خود ميپرسيدند چرا نبايد نسخههاي سينمايي محصولات موفق تلويزيوني خود را تهيه كنند. آنها به اين پرسش پاسخ مثبت دادند و تصميم گرفتند به اين تصور جامه عمل بپوشانند، اما رسيدن به اين واقعيت كه ميتوان نسخههاي سينمايي محصولات تلويزيوني را تهيه و توليد كرد، مدت زماني وقت ميبرد. نكته اصلي و اساسي اين بود كه چگونه بايد به توليد اين گونه محصولات پرداخت كه بينندگان سينما حاضر باشند براي تماشاگران آن پول پرداخت كنند؟ مجموعههاي تلويزيوني نهتنها با حال و هواي اين رسانه ساخته ميشدند، بلكه به صورت مجاني در معرض ديد تماشاگران قرار ميگرفتند. تهيهكنندگان سينمايي اين آثار ميدانستند كه از يك سو بايد به اين قصهها حال و هوايي متناسب با سينما بدهند و از سوي ديگر، جذابيتهاي بكر و تازهاي را به آنها اضافه كنند كه بتوانند تماشاگران را داوطلبانه از جلوي صفحه كوچك تلويزيون به سمت سالن تاريك سينماها بكشانند.پيشتازان فضا در سينماصنعت سينما از مدتها قبل در فكر برگردان سينمايي محصولات موفق تلويزيوني خود بوده است، اما نگراني در ارتباط با عدم استقبال تماشاگران از اين فيلمها، دليل و مانع اصلي براي توليد نسخههاي سينمايي اين نوع محصولات بوده است. سوالي كه تحليلگران اقتصادي سينما از مسوولان كمپانيهاي فيلمسازي ميپرسيدند، چيزي بود كه ذهنيت آنان را اشغال كرده بود. اين سوال خيلي ساده اين نكته را مطرح ميكرد كه چرا تماشاگران سينما بايد به تماشاي ماجراجوييهايي بنشينند كه ميتوانند آنها براحتي روي صفحه كوچك تلويزيون خانگي خود ببينند. اما تهيهكنندگان مجموعه علمي ـ تخيلي و ماجراجويانه «سفرهاي ستارهاي» (كه در ايران با نام «پيشتازان فضا» پخش ميشد) جزو اولين كساني بودند كه اين تابو را شكستند و اولين نسخه سينمايي قصه مجموعه موفق خود را در سال 1979 تهيه و توليد كردند. اين فيلم در شرايطي اكران عمومي شد كه هنوز پخش مجموعه تلويزيوني آن ادامه داشت. ساخت نسخه سينمايي سفرهاي ستارهاي در چنين شرايطي نشان ميداد كه سازندگان آن به موفقيت كار خود اطمينان كامل دارند. البته ساخت نسخه سينمايي سفرهاي ستارهاي كار چندان مشكلي نبود. نهتنها عموم بينندگان با قصه و كاراكترهاي ريز و درشت آن آشنايي داشتند، بلكه تمام دكورها و لباسهاي مجموعه ميتوانست در خدمت توليد نسخه سينمايي قرار گيرد.ماموريت غيرممكن به قسمت 4 رسيداما تهيهكنندگان بقيه مجموعههاي تلويزيوني به اندازه سازندگان سفرهاي ستارهاي جرات و جسارت آن را نداشتند كه در همان زمان پخش عمومي كارهاي خود، دست به توليد نسخه سينمايي آنها بزنند. در عين حال، هنوز صنعت سينما در آن دوران جسارت كافي را براي انجام چنين كاري به دست نياورده بود. به همين دليل، سيستم دوبارهسازي سينمايي محصولات موفق تلويزيوني در دهه 80 به صورت يك سيستم عمومي و متداول درنيامد. اواسط دهه 90 تام كروز بازيگر مطرح سينما كه از طرفداران مجموعه موفق دهه شصتي تلويزيون «ماموريت غيرممكن» (كه در ايران با نام «بالاتر از خطر» پخش شد) بود، تصميم گرفت امتياز برگردان سينمايي آن را خريداري كند. او در كنار تهيه نسخه سينمايي ماموريت غيرممكن قصد داشت نقش اصلي آن را نيز بازي كند. شركت فيلمسازي او با مشاركت كمپاني پارامونت اين امتياز را خريداري كرد. كروز در همان زمان اعلام كرد قصد دارد ماموريت غيرممكن را به يك مجموعه فيلم موفق سينمايي تبديل كند. توليد نسخه سينمايي به كارگرداني برايان دي پالما در شرايطي آغاز شد كه مجموعه اصلي در فاصله سالهاي 1966 تا 1973 پخش شده بود. نقش اصلي مجموعه را پيتر گريوز ـ كه سال گذشته در 86 سالگي درگذشت ـ 168 اپيزود را به عهده داشت. در 76 اپيزود اول مجموعه، زوج باربارابين و مارتين لاندو (كه موفقترين زوج تلويزيوني دوران خود شدند) نقش مقابل گريوز را بازي كردند و پس از آن، جاي خود را به چند بازيگر تازهوارد سپردند. ماموريت غيرممكن تام كروز صاحب قسمتهاي دوم و سومي هم در سالهاي 2000 و 2006 شد كه توسط جان وو و جيجي آبرامز كارگرداني شدند. اما برخلاف سفرهاي ستارهاي سينمايي كه اقتباسي وفادارانه از مجموعه تلويزيوني آن بودند، فيلمهاي تام كروز فاصله زيادي با مجموعه تلويزيوني آن داشت. با اين حال، اين فيلمها با استقبال تماشاگران روبهرو شدند و اين روزها بحث توليد قسمت چهارم آن است. با وجود موفقيت بالاي نسخه سينمايي ماموريت غيرممكن، صنعت سينما هنوز سيستم توليد نسخههاي سينمايي مجموعههاي موفق تلويزيوني را در دستور كار خود قرار نداده است و اين در حالي است كه هرچند وقت يكبار، صنعت سينما توليد نسخه جديد سينمايي يكي از كارهاي پربيننده تلويزيوني را اعلام ميكند. اما اكثر اين پروژهها در حد حرف باقيمانده و هيچيك هنوز رنگ واقعيت به خود نگرفتهاند. شايد يكي از دلايل اين باشد كه صنعت سينما هنوز هم با ترديد و نگراني به اين مساله نگاه ميكند. اهالي سينما براي اين ترس و نگراني خود دليل موجهي نيز دارند. آنها در مقابل موفقيت نسبي نسخههاي سينمايي مجموعههاي ماموريت غيرممكن و سفرهاي ستارهاي، عدم موفقيت مالي و انتقادي فيلمهايي مثل «مريخي محبوب من»، «پروندههاي مجهول» و «خانواده فلينستنها» را مثال ميزنند كه همگي براساس قصههاي مجموعههاي موفق تلويزيوني ساخته شدهاند.عصر حجريها در سينما«مريخي محبوب من» در فاصله سالهاي 1963 تا 1996 نمايش موفقيتآميزي در تلويزيون داشت و ري والتسن در نقش عمو مارتين در 107 اپيزود اين مجموعه، به صورت يكي از محبوبترين كاراكترهاي تلويزيوني دوران خود درآمد. اما نسخه سينمايي اين كمدي فضايي در سال 1999، يك فاجعه كامل بود. دانيل پتري كارگردان آنچنان بلايي بر سر قصه و كاراكترهايي كه جان لي گرين خلق كرده بود آورد كه راه را براي توليد قسمت ديگري از آن بست. همين اتفاق براي «خانواده فلينستنها» (كه در ايران با نام «عصر حجر» به نمايش درآمد) افتاد. انيميشن محبوب جوزف باربارا، انيماتور مشهور تلويزيوني كه در فاصله سالهاي 1959 تا 1966 در 167 اپيزود پخش شد (و يك ركورد براي پخش و نمايش يك مجموعه انيميشني خلق كرد) در سال 1994 به صورت يك فيلم زنده سينمايي ساخته شد. با آن كه نسخه سينمايي اين قصه با هزينه 45 ميليون دلاري خود 130 ميليون دلار در آمريكاي شمالي فروش كرد، ولي منتقدان نقدهاي منفي زيادي براي آن نوشتند و گفتند اين فيلم، خاطره خوش مجموعه تلويزيوني كارتوني آن را مخدوش كرده است.هر دو گروه منتقدان تلويزيوني و سينمايي عقيده دارند صنعت سينما اگر احساس كند نسخه سينمايي يك مجموعه تلويزيوني ميتواند برايش سودآور باشد، حتما دست به توليد سينمايي آن مجموعه خواهد زد. به گفته آنها، اين روزها ترس و ترديد تهيهكنندگان سينمايي كاهش مييابد و همين مساله راه را براي توليد تعداد بيشتري فيلم سينمايي هموار ميكند.منبع : جام جم تنظيم براي تبيان : مسعو عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]