محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846042839
واژه نامه های کاربردی در سینما
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
واژه نامه های کاربردی در سینما آنونس (Trailer) فیلم کوتاهی که در حدود سه الی چهار دقیقه برای معرفی و تبلیغ یک فیلم ساخت و سرهم می شود و معمولاً شامل صحنه های حساس و جذاب فیلم است. آیریس (Iris Out) یک نوع نقطه گذاری سینمایی برای ختم یک صحنه و شروع صحنه بعدی و نشان دادن گذشت زمان بین دو صحنه است. تصویر به شکلی دایره وار کم کم می چرخد و بسته می شود و در صحنه بعدی به تدریج باز می شود. اسکار (Oscar) جایزه ای به صورت مجسمه ای مطلا در حدود ۳٠ سانتی متر که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا سالی یکبار در زمینه های، بازیگری (نقش اول و دوم زن و مرد) کارگردانی، تهیه، فیلمبرداری (رنگی و سیاه و سفید)، سناریو نویسی (اصلی و اقتباس)، طراحی دکور، موسیقی (اصلی، اقتباس، ترانه) تدوین، صدابرداری، حقه ها، فیلم مستند، فیلم کوتاه زنده، فیلم کوتاه نقاشی متحرک و فیلم خارجی اعطا می کنند. توزیع اسکار از سال ۱۹۲۹ آغاز شد. انیمیشن (متحرک سازی ) (Animation) شیوه ای فیلمسازی که در آن به اجسام و تصاویر (معمولاًٌ نقاشی شده) بی حرکت، تحرک بخشیده می شود. این کار با دوربین مخصوص فیلمبرداری منقطع و کادر به کادر صورت می گیرد، یعنی از جسم یا تصویر یک کادر (یک بیست و چهارم ثانیه) فیلم گرفته می شود. بعد جای جسم را کمی عوض می کنند و یا تصویری دیگر که با تصویر قبلی کمی تفاوت داشته باشد در مقابل دوربین قرار می دهند و این کار ادامه پیدا می کند و در مجموع، جسم یا تصویر در یک سلسله کادرهایی که موقع نمایش به طور پیوسته روی پرده می آید، حرکت می کنند. بازیگری (Acting) در آغاز کار سینما هنر پیشه ها معمولاً از تئاتر قرض گرفته می شدند، اما هنر پیشه های تئاتری به سینما با در نظر حقارت نگاه می کردند، ضمناً سبک بازی تئاتری آنها مبالغه آمیزتر و مضحک جلوه می کرد ولی کم کم بعد از پیدایش صدا در سینما، کارگردانان به دنبال آموزش بازیگران جهت شرکت در فیلمهای خود شدند و بدین ترتیب بین سینما و تئاتر مرزی پیدا نشده است. برداشت (Take) یک نوبت فیلمبرداری از یک نما یا یک صحنه. بعضی فیلمسازها معمولاً یکی دو نوبت بیشتر از یک صحنه فیلم نمی گیرند مثل: (جان فورد) و بعضی دیگر از یک نمای واحد چندین بار فیلم می گیرند مثل (ویلیام وایلر) که او را به شوخی ویلیام ۹٠ برداشتی می گفتند. یک برداشت ممکن است از نمایی کوتاه و چند ثانیه ای باشد و یا ممکن است به اندازه ظرفیت قرقره ی فیلم خام ده دقیقه ای باشد که این برداشت را اولین بار هیچکاک در سال ۱۹۴۸ در فیلم طناب به کار گرفت. برداشت در واقع همان نما است، منتها برداشت از یک نما ممکن است تکرار شود. پاناویژن (Pan vision) یک شیوه فیلمبرداری برای نمایش روی پرده عریض. فیلمبرداری روی نگاتیو ۷٠ میلیمتری انجام می شود که پهنایش دو برابر نگاتیو ۳۵ میلمتری است. پرداخت (Treatment) اصطلاحی در مورد نوشتن سناریو به شکلی فشرده و بدون ذکر جزئیات، مفصل تر از یک طرح ساده ولی خلاصه تر از سناریوی کامل. پرده سینما (Screen) پرده ی محل نمایش فیلم، که فیلم بر آن تابانده می شود. این پرده ممکن است سطحی مات (غیر شفاف) باشد. پرده های رایج سینماهای امروز الیاف نقره ای دارد و سوراخ سوراخ است تا اولاً نور را باز نتاباند و ثانیاً صدای بلندگوها از پشت پرده رد شود. پزیتیو(نسخه مثبت فیلم) (Positive) نسخه ای که بعد از چاپ در لابراتور از روی نسخه های خطی (نگاتیو) به دست می آید و تصویر بر آن تصویر واقعی است و هر جسمی به شکلی که در عالم واقع هست دیده می شود (بر خلاف نسخه منفی نگاتیو که در آن رنگهای تیره، روشن و روشنی ها تیره و سیاه دیده می شود). پلان سکانس (Plan Sequence) اصطلاحی فرانسوی به معنی یک فصل از صورت یک نمای طولانی و بدون قطع را داشته باشد. پلان (Plan) حرکت افقی دوربین از چپ به راست یا بالعکس، روی پایه ثابت. حرکتی شبیه به کسی که ثابت ایستاده و سرش را از چپ به راست یا بالعکس حرکت می دهد. پن سریع (Switch Pan) حرکت افقی سریع دوربین. طوری که تصویر حد فاصل بین دو نقطه محو به نظر برسد. تدوین (Editing) تدوین فیلم عبارت است از سلسله مراتب جمع آوری نماهای منفرد و جداگانه ی فیلم و نوارهای صوتی و سرهم کردن آنها به صورت یک واحد پیوسته ی متشکل و معنی دار. تدوین به شکل بدوی و ابتدایی اش یعنی به هم چسباندن نماهای فیلم بر حسب ردیفی که در سناریو معین شده است. تدوین کننده (Editor) متصدی تدوین فیلم که با در نظر کارگردان نماهای مختلف و غالباً پراکنده را بر حسب شماره هایی که دارند، به هم می چسباند. تدوین کننده ضمن این عمل صدای هر نما را نیز با آن سینک می کند. لازم به توضیح است که شماره هـر نـما و سـکانس و برداشت در آغاز هـر بار فـیلمبرداری روی کلاکت نـوشته مـی شود. در همین موقع متصدی کلاکت شماره نما و سکانس را با صدای بلند ادا می کند تا روی نوار صدا ضبط شود آنگاه دسته کلاکت را به می کوبد. صدای این ضربه روی نوار صدا ضبط می شود و این صدا راهنمایی سینک صدا و تصویر می شود. تصویر کمی محو (Soft Focus) تصویری مه آلود و نه چندان واضح که به وسیله ی قرار دادن صافی ها مخصوص یا شیشه های آغشته به وازلین جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری به دست می آید. خطوط اجسام در این نوع تصویر کمی محو است و در فیلم های قدیمی بیشتر نشان دادن صحنه های عاشقانه و رویایی به کار می رفت. تهیه کننده (Producer) تهیه کننده کسی است که بساط مادی و نیروی انسانی فیلم را مهیا می کند. چنین شخصی می تواند شخصاً سرمایه گذار فیلم باشد و یا برای یک سرمایه گذار کار کند او قصه ای را پیدا می کند نویسنده ای را به کار می بندد تا سناریو را تهیه کند کارگردان و هنر پیشه ها و افراد سازنده فیلم را استخدام می کند و مواظب مخارج و حسن اجرای برنامه است. تیپ سازی (Type Casting) هنر پیشه را در نقش متناسب با قالب و ریخت ظاهری اش شرکت دادن (مثلاً رل آدمهای بدجنس را با اشخاص بد قیافه دادن) چون تصویر یک هنر پیشه در نقشی خارج از آنچه هیات ظاهری اش القا می کند برای تماشاگر مشکل است (مثلاً تصور موجودی لاغر و نحیف در نقش پهلوانی شکست ناپذیر) بعضی هنر پیشه ها به خاطر خصوصیات ظاهری در تمام طول زندگی حرفه ای شان در قالب یک نوع نقش به خصوص اسیر می شدند و خیلی کم اتفاق می افتد که بتوانند از این قالب خارج شوند. تیلت (Tilt) حرکت عمودی دوربین روی محور ثابت، مثل شخصی که ایستاده و طول ساختمان بلندی را از پایین (یا برعکس) نگاه کند. نئورنالیزم (Neorealism) نئورنالیزم (جنبش واقع گرای جدید رایج در سینمای ایتالیا در دهه ی ۴٠) در اصل به شیوه واقع گرای سینمای ایتالیا بین سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۶ برمی گردد که فیلمهای ایتالیایی تحت تاثیر نوشته های رئالیست ادبیات سیسیلی قرن نوزدهم، به مسایل انسانی بر زمینه های طبیعی می پرداخت. نگاتیو (Negative) مثبت (پوزتیو) به دست می آید. نما (Shot) مقدار تصویری که دوربین تصویر برداری بدون قطع از یک صحنه می گیرد. نما و چکترین واحد ساختمان یک فیلم است و یک فیلم از نماهای متعدد حدود ۶٠٠ تا ۱٠٠٠ نما تشکیل شده است. نمای از روی شانه (Over the Shoulder Shot) نمایی که معمولاً در صحنه های گفتگو به کار می رود. بدین ترتیب که دوربین از روی شانه و پشت یکی از دو طرف، صورت یا نیم تنه طرف مقابل او را نشان می دهد. و این کار ضمن گفتگوی آندو به طور متناوب تکرار می شود. نمای بایگانی (Stock Shot) استودیوهای فیلمسازی معمولاً دارای بایگانی مفصلی هستند که در آن انواع و اقسام نماهای مختلف مربوط به صحنه ها و وضعیت ها و مناظر کلی وجود دارد نظیر (طلوع و غروب خورشید، نشستن و بلند شدن هواپیما و...) به این نوع نماها نمای بایگانی می گویند. نمای تمام قد (Long Shot) نمایی که در آن تمامی پیکر شخص دیده شود. نمای خیلی درشت (Extreme Long Shot) نمایی درشت و نزدیک تر از نمای نزدیک (اگستریم کلوز آپ). مثلاً نمایی بسیار نزدیک از چشم. نمای خیلی دور (Extreme Long Shot) نمایی دورتر و ریزتر از نمای دور (لانگ شات). نمایی که مثلاً یک خانه در جنگل با اطرافش دیده شود. نمای درشت (Close Up) نما یا تصویر درشتی که دوربین فیلمبرداری از فاصله ای نزدیک از موضوع می گیرد مثلاً صورت یک شخص، نمایی از یک دست و ... نمای دور (Long Shot) نمایی که حداقل تمام هیکل موضوع فیلمبرداری و گاهی کمی بیشتر را در بر بگیرد. نمای دو نفره (Master Shot) یک نمای عمومی از صحنه، نمای دور و در برگیرنده تمامی صحنه. یک برداشت طولانی از تمامی صحنه به صورت نمای عمومی. نمای عمومی کار گردآوری نماهای نزدیک تر را آسان می کند. نمای لایی (Insert) نمایی درشت از یکی از جرئیات صحنه که اهمیت عمده ای در جریان وقایع صحنه دارد و خبر یا اطلاع مهمی می دهد و میان وقایع ظاهر می شود. مثل نمایی از یک نامه یا یک کلید و... نمای متحرک (Tracking Shot) نمایی که با دوربین متحرک گرفته شود. دوربین ممکن است بر روی ارابه ای که روی ریل قرار دارد سوار شود. نمای متوسط (Medium Shot) نمایی حد فاصل بین نمای دور و نمای نزدیک. نمای مدل (Model Shot) نمایی که در آن از نمونه های کوچک (ماکت) اجسام استفاده و به جای جسم بزرگ اصلی ارائه شده باشد. این نما یک جور حقه ی سینمایی است نمای معرفی کننده (Establishing Shot) یک نمای دور عمومی که معمولاً در شروع صحنه بیاید و کارش معرفی وضعیت کلی، تثبیت موقعیت کلی صحنه است. مثل نمایی از یک مهمانی و ... نمای نقطه نظر (Point of View ) نمایی که صحنه را از دریچه دید و نقطه نظر یکی از شخصیتهای فیلم نشان بدهد. به طور خلاصه به این نما پی او وی هم گفته می شود. نمای واکنشی (Reaction Shot) نمایی که واکنش شخص یا اشخاصی را که ناظر واقعه ای هستند را نشان می دهد. معمولاً برای ایجاد و دلهره ی بیشتری به واقعه بخشیدن در یک یا چند نما، چهره ی کسانی که به واقعه واکنش نشان می دهند ارائه می گردد و بعد خود واقعه که در جریان اتفاق است. نمای هوایی (Aerial Shot) نمایی که دوربین فیلمبرداری از هوا، از ارتفاع بسیار زیاد، از بالای جرثقیل مخصوص فیلمبرداری، از داخل هواپیما و یا هلی کوپتر می گیرند. نمره بندی (اتالوناژ) (Grading) سلسله مراتب اصلاح رنگ و میزان تاریکی یا روشنایی هر نما در جریان چاپ نسخه ی نهایی فیلم. به طوری که فیلم از این لحاظ یکدست باشد را اتالوناژ می نامند. نوار موسیقی (Music Track) نوار یا باندی که روی آن فقط موسیقی فیلم ضبط می شود و بعداً با نوار گفتگوها و نوار صداهای متفرقه ترکیب و میکس می شود و تشکیل نوار صوتی واحد فیلم را می دهد. نور آرک (Arc Light) آرک در الکتریسیته به نوار نورانی قوسی شکلی گفته می شود که از یک سلسله جرقه های به هم پیوسته مداوم تشکیل می شود. این جرقه ها از نزدیک شدن دو الکترود که از یک جو کربن مخصوص ساخته شده اند به وجود می آید. در فیلمبرداری و صحنه های وسیع از نوعی پروژکتور بزرگ استفاده می شود که به جهت به کار گرفتن الکترودهای کربن برای ایجاد نوری قوی و سفید رنگ در آنها آرک نامیده می شود. نور زیاد (Overexposure) به فیلم هنگام فیلمبرداری بیشتر از حد لازم نور دادن که نتیجه اش سفید و روشن تر شدن تصویر است بیشتر از حد معمول. این عمل را برای ایجاد حالات خاص مثلاً (در صحنه های رویا) استفاده می کنند حرکت (Action) دستوری که کارگردان موقع فیلمبرداری برای شروع بازی به هنر پیشه ها می دهد. این دستورات شامل نور (که مسئول نور چراغها را روشن می کند.) صدا (که مسئول و متصدی ضبط صدا، ضبط صوت را به کار می اندازد و با صدای بلند ضبط صدا را اعلام می کند.) دوربین (متصدی دوربین، دوربین را روشن می کند.)حرکت (هنر پیشه ها بازی را شروع می کنند.) حرکت آرام (اسلوموشن) (Slow Motion) حرکاتی که روی پرده عریض سینما کندتر از حرکت معمولی انجام می شود. اگر با دوربین فیلمبرداری به جای (۲۴ کادر در ثانیه) که سرعت عادی است تعداد بیشتری کادر (۴۸ کادر در ثانیه) فیلم بگیرند، فیلم موقع نمایش حرکات را کندتر و کشدار نشان می دهد. حرکت سریع (Fast Motion) وقتی که فیلم به میزانی کمتر از ۲۴ کادر در ثانیه (که میزان فیلمبرداری معمولی است و حرکات در آن با سرعت عادی جلوه می کند) فیلمبرداری شود حرکات سریع از معمول به نظر می رسد از این شیوه که گاهی در لابراتوار موقع چاپ فیلم اتفاق می افتد بیشتر برای ایجاد حالات مضحک استفاده می شود. حرکات معکوس (Reverse Motion) حرکتی خلاف جهت واقعی و طبیعی، مثل عقب حرکت کردن آدمها و اتومبیل ها، جهش از سطح استخر به روی تخته شیرجه و غیره، اگر موقع فیلمبرداری را وارونه کنند و از صحنه فیلم بگیرند بعد این تیکه فیلم گرفته شده را در بیاورند و سروته کنند و در وسط تکه ی قبل و بعد خود بچسبانند حرکت اشیا و اشخاص در این تکه از فیلم معکوس خواهد بود. در فیلمهای حرفه ای این عمل غالباً در لابراتوار انجام می شود. حلقه () قرقره ای که فیلم به آن پیچیده و در دستگاه نمایش قرار داده می شود. در قدیم مدت زمان فیلمهای صامت در هر حلقه ۱۵ دقیقه و ناطق ۱٠ دقیقه بوده است هر ده دقیقه فیلم ۳۵ میلیمتری برابر با ۹٠٠ فوت و هر ده دقیقه فیلم ۱۶ میلیمتری برابر با ۳۶٠ فوت است. در ایران به جای حلقه اصطلاح پرده را به کار می برند و فیلمها را تک پرده ای و دو پرده ای عنوان می کنند. بدیهی است که حلقه های بزرگتری هم هست که بیشتر از ۲٠ دقیقه بر آن پیچیده می شود و تمامی یک فیلم را می توان به دو یا سه حلقه بزرگ قسمت کرد داخلی (Interior) اشاره ای در سناریو، در شروع شرح صحنه، که داخلی است یا خارجی داخلی یا خارجی و شب و روز بودن صحنه دو خصیصه ی اصلی شرح در صحنه سناریوست. دالی (ارابه) (Dolly) سکوئی چرخدار برای حرکت دادن دوربین فیلمبرداری که معمولاً برای دقت و بی صدایی با دست حرکت داده می شود. ارابه گاهی روی ریل و گاهی با چرخ های لاستیکی روی سطوح صاف قابل حرکت است. فیلمبردار و مسئول تنظیم عدسی بر این سکوی چرخدار قرار می گیرند. درام احساساتی (اپرای صابونی) (Soap Opera) اصطلاح آمریکایی، درام بسیار احساساتی و سوزناک درباره مسایل خانوادگی (عشق، ازدواج، شکست، روابط فرزند و مادر و ....) که ابتدا در رادیو و بعد در تلویزیون به طور سریال ارائه شده از آنجا که هزینه ساخت این نوع درام را موسسات سازنده پودر و مواد شوینده می دادند نام اپرای صابونی روی آن ماند. دکوپاژ (Decoupage) طرح و شکل فنی فیلم به ترتیب و نظام نماها، حرکت دوربین و سایر خصوصیات فنی در سناریو نویسی، دکوپاژ کردن سناریو یعنی بعد از نوشتن شرح صحنه و گفتگوها، اضافه کردن نکات فنی مربوط به فیلمبرداری، مثل نوع نما، حرکت دوربین، نوع عدسی و غیره. دوبلاژ (دوبله) (Dub) این اصطلاح معمولاً به برگرداندن صدای فیلم از زبان اصلی به زبان دیگر اطلاق می شود. دوربین ذهنی (Subjective camera) نمایی که ظاهراً از دریچه ی چشم قهرمان داستان یا کسی که تماشاگر صحنه است نشان داده می شود، یعنی دوربین جای چشم (و در داخل ذهن) او قرار دارد. دیافراگم (Diaphragm) دریچه ای که در دوربین فیلمبرداری و عکاسی در پشت عدسی و جلوی فیلم قرار می گیرد و مدت زمان و میزان رسیدن نور به فیلم را کنترل می کند. دیزالو (تداخل تصاویر) () محو تدریجی یک تصویر و ظهور تدریجی دیگر بر آن، تداخل تصویرها یک جور نقطه گذاری در بیان داستان و نمودار گذشت زمان و تغییر مکان است. زاویه، زاویه دید (Angle) زاویه ای را که در آن نگاه دوربین فیلمبرداری موضوع را در بر می گیرد. عدسی باز را واید می گویند که حوزه وسیعتری را نشان می دهد. دوربین اگر از زاویه پایین به موضوع نگاه کند را لوانگل و چنانچه دوربین از بالا به پایین نگاه کند را های انگل می گویند. زاویه ی مخالف (Reverse Angle) نمایی که جهت مقابل و مخالف نمای قبل از خود را نشان مید هد، مثل صحنه ی گفتگو که اول یک شخص نشان داده می شود و بعد در زاویه ی مخالف طرف مقابل وی. زیرنویس (Subtitle) شیوه ای برای برگرداندن زبان فیلم های خارجی به زبان محلی. گفتگوهای فیلم به صورت نوشته زیر تصاویر مربوط به خودشان ظاهر می شوند سر هم کردن (Assembly) اولین مرحله در تدوین یک فیلم را سر هم کردن می نامند. تمام نماها به ترتیبی که در سناریو آمده اند سر هم می شوند این مرحله هنوز دارای تدوین دقیق نیست. سریال (Serial) یک نوع فیلم که به صورت داستان دنباله دار دنبال می شود. این نوع فیلم های دنباله دار از سال ۱۹۱۲ در امریکا باب شده است سکانس (Sequence) قسمتی از فیلم که خود به خود جزیی کامل است و معمولاً با روشن شدن تدریجی تصویر (فیداین) شروع و به تاریکی تدریجی (فیداوت) ختم می شود. سناریوی کار (Script) سناریویی که موقع کار، اعضای شرکت کننده در تهیه فیلم، مثل هنر پیشه ها و غیره در دست دارند. در این سناریو جزئیات فنی مثل حرکات دوربین، نوع نماها و غیره (برای رجوع کارگردان، فیلمبردار و سایر اعضا کادر فنی) قید شده باشد سناریوی مخصوص فیلمبرداری خوانده می شود. سناریوی مصور (Story Board) یک سلسله نقاشی پشت سر هم که زیر هر نقاشی قصه و سناریو فیلم را بیان کند را سناریوی مصور می گویند. سینکرون کردن (Synchronization) مراحل تطبیق دادن صدا و تصویر را به نحوی که حرکات با صداهای مربوطه خودشان بخواند را سینکرون کردن می گویند. سینماتوگراف (Cinematograph) سینماسکوپ (Cinemascope) یک طریقه ی فیلمبرداری برای نمایش بر روی پرده عریض که در آن از عدسی آنامورفیک استفاده می شود. سینمای آزاد (free Cinema) جنبشی در جهت ساختن فیلمهای مستند که در انگلستان در دهه ی پنجاه بر اساس نظریات کارل رایس، تونی ریچاردسون، لیندسی، آندرسو آغاز شده هدف فیلمسازان سینمای آزاد به گفته خودشان، ساختن فیلمهای اجتماعی و متعهد و آزاد از تحمیلات سینمای تجاری، برانگیختن شور و سرزندگی، تشویق به یافتن بیانی شخصی در شناخت اهمیت وضعیت های زندگی روزمره بود. سینمای هنری (Art House) اصطلاحی امریکایی که به سینماهایی اطلاق می شود که فیلم های هنری قدیمی و آثار غیر تجاری جدید را که باب طبع اکثریت عامه نیست برای یک عده تماشاگر معدود خاص و علاقمند نشان می دهد. این نوع سینما در فرانسه و از سال ۱۹۲۴ به وجود آمد. سینه راما (Cinerama) سیستم فیلمبرداری برای نمایش روی پرده عریض که در آن سه دوربین با فیلم ۷٠ میلیمتری می کند که این دوربین ها قابلیت آنرا دارند که باندهای مختلف صدا را بر روی آن قرار داد و تواماً از صحنه ها در یک حوزه وسیعتری فیلمبرداری می کند. صدابرداری بعد از پایان فیلمبرداری (Post Synchronization) معمولاً صداهای فیلم به غیر از موسیقی همزمان با فیلمبرداری ضبط می شود، ولی در مواردی هم فیلم را بدون صدا ضبط می کنند و بعداً صدا را در استودیو ضبط می کنند و روی فیلم می آورند در اکثر کشورها صداها در سر صحنه و موقع فیلمبرداری ضبط می شوند ولی در بعضی کشورها مثل ایتالیا معمولاً فیلم را بدون صدا ضبط می کنند و بعداً صداگذاری می کنند. صدای اپتیک (Optical Sound) صدایی که به صورت تکه های تاریک- روشن و خطوط زیگ زاگ در حاشیه ی نوار فیلم، کنار تصویر در یک نوار ممتد نقش می بندد و موقع نمایش فیلم، یک چشم الکتریکی تصویر آن را می گیرد و به صدا تبدیل می کند. صدای اپتیک روش معمول ضبط صدا بر فیلم است. صدای استریو فونیک (Stereophonic Sound) صدای ضبط شده ای که در پخش، بعد، عمق و جهت صدای طبیعی را داشته باشد، در سینما صدای استریو فونیک اولین بار در فیلم فانتازیا ۱۹۴۱ اثر والت دیسنی به کار رفت و سالها بعد با رواج انواع شیوه های نمایش برای پرده عریض (سینه راما، سینماسکوپ و غیره) و همراه با تصویر به اصطلاح دارای عمق صدای استروفونیک هم به فیلم ها بازگشت و صدا هم عمق پیدا کرد و از جهات مختلف از منبع طبیعی ایجاد صدا، پخش گردید. صدای مستقیم (Direct Sound) صدای سرصحنه، صدا برداری از صحنه در حین و مقارن با فیلمبرداری. صدای مغناطیسی (Magnetic Sound) صدایی که بر نوار مغناطیسی ضبط شده باشد، مثل نوار ضبط صوت. در مواردی یک حاشیه و مغزی باریک نوار مغناطیسی در کناره ی فیلم می دهند و صدا بر این حاشیه ضبط می گردد. صدای واقعی صدایی که منبع ایجاد آن شخصی است که در صحنه حضور دارد دیده می شود. صحنه (Scene) صحنه کوچکترین واحد کامل فیلم است. یک سلسله نما یا یک نما که در یک محل می گذرد و تشکیل یک واقعه را می دهد، صحنه معادل با بند (پاراگراف) است در کتاب. صحنه 2 (Set2) محل و زمینه ی وقوع صحنه ی فیلم، که معمولاً در استودیوی فیلمبرداری و به طور مصنوعی (با دکور) ساخته می شود. صحنه یاب (ویوفایندر) (Viewfinder) چشم مخصوصی که فیلمبردار از پشت آن صحنه را نگاه می کند که ببیند صحنه از دریچه ی نگاه دوربین فیلمبرداری به چه صورتی دیده می شود و بر فیلم به چه صورتی ضبط خواهد شد. صحنه یاب سر دوربین سوار است، در عین حال جدا هم می تواند باشد که کارگردان یا فیلمبردار در دست بگیرد و از نقاط و زوایای مختلف صحنه را از زیر نظر بگذراند تا مناسب ترین محل را برای قرار دادن دوربین پیدا کند. طراح دکور (Set Designer) کسی که مطابق با نیاز سناریو و نظر کارگردان و سایر اعضای درجه اول کادر تهیه فیلم (تهیه کننده و فیلمبردار) طراح دکورهای فیلم و اماکنی را که داستان فیلم در آنها می گذرد را می ریزد و بعد از نظارت او این اماکن ساخته می شود. طراحی هنری (Art Director) به مسئول این کار، گاهی طراح اثر هم گفته می شود. طراح مطابق با تاریخ و زمان وقوع ماجرای فیلم و فضای مورد نظر و سبک کار کارگردان زمینه های وقوع و وسایل را طراحی می کند و سایرین طرح های او را پیاده می کنند. طول فیلم (بر حسب فوت) (Footage) هر فوت معادل ۴۸/۳٠ سانتی متر و هر ۱٠٠ فوت فیلم تقریباً برابر با یک دقیقه مدت نمایش است. عدسی (لنز) (Lens) عدسی دوربین فیلمبرداری.عدسی های معمولی فاصله ی کانونی شان بین ۳٠ تا ۵٠ میلی متر است. عدسی های دارای فاصله ی کانونی بیشتر از حد برای گرفتن نماهای دور به کار می روند که تله فتو لنز هم خوانده می شوند. عدسی های دارای فاصله ی کانونی کمتر از حد معمول (شورت فوکاس لنز) حوزه ی دیدی بیشتر از حد معمول را در بر می گیرند و عدسی واید انگل هم خواهنده می شوند. عدسی آنومورفیک (Anamorphic Lens) عدسی خاصی که موقع فیلمبرداری جلوی دوربین قرار می دهند تا میدان دیدی تقریباً دو برابر معمول را بتواند فیلمبرداری کند. عدسی آنامورفیک این حوزه ی وسیع را فشرده و روی نوار ۳۵ میلی متری ضبط می کند. موقع نمایش این عمل معکوس می شود و عدسی دیگری تصویر فشرده را باز می کند و روی پرده ی عریض می تاباند. از این عدسی بیشتر در سیستم نمایش سینما سکوپ استفاده می شود. باید دانست که عدسی آنامورفیک را می توان برای فیلمبرداری روی انواع فیلم با عرض های مختلف از هشت، شانزده، سی وپنج، شصت و پنج و هفتاد میلیمتری به کار برد. عدسی تله فتو (Telephoto Lens) عدسی مخصوص فیلمبرداری از راه دور، این نوع عدسی که فاصله ی کانونی اش بیشتر از حد معمول (۵٠ میلیمتری) است و اجسام دور را نزدیک می آورد. این نوع عدسی برای فیلم هایی که نمی توان به سوژه نزدیک شد استفاده می شود مثل فیلمهای مستند حیات وحش. عدسی زوم (زاویه بسته) (Zoom Lens) عدسی زوم دارای فاصله ی کانونی قابل تغییر از حد یک عدسی زاویه باز (واید انگل) تا حد یک عدسی تله فتو. عدسی زوم شبیه به تلسکوپ و دوربین های یک چشمی در خود جمع شونده است و به فیلمبردار این امکان را می دهد که در حین کار بدون حرکت دادن دوربین، موضوع فیلمبرداری را جلو بیاورد یا عقب ببرد. سهولت کار با این عدسی و تحرک ظاهری که به صحنه می دهد باعث شده که به خصوص در سالهای اخیر بعضی از فیلمسازان در به کار بردن آن راه افراط را در پیش گیرند. عدسی واید انگل (زاویه باز) (Wide Angle Lens) این عدسی فاصله کانونی اش کمتر از حد معمول (۵٠ میلیمتر) است و در نتیجه دارای زوایه ی دید باز و وسیعی است. یعنی حوزه ی وسیعتری را از حد معمول می بیند و می گیرد. عدسی زاویه باز که (حد معمول ترینش عدسی ۲۸ میلیمتری است) عمق بیشتری به صحنه می دهد و خطوط تصویر را کمی غیر معمول می کند. اگر تصویر صورت درشتی را با این عدسی بگیرند شبیه به تصویر چهره ای می شود که در آینه های خیلی محدب منعکس شده است. عمق صحنه (Depth of Field) قسمتی از حوزه ی دید عدسی دوربین که در آن جسم دارای وضوح است و جزییات خطوطش به روشنی دیده می شود. فاصله کانونی (Focal Length) فاصله ای است که معمولاً بر حسب میلیمتر از مرکز سطح خارجی عدسی تا سطح فیلم. عدسی های معمولی فاصله ی کانونی شان بین تقریباً ۳۵ تا ۵٠ میلیمتر است که فواصل بین اشیا را در حالت طبیعی و مثل رویت چشم انسانی نشان می دهد. فاین کات (Fine Cut) برش ریز و دقیق، وصل نماها و صحنه ها به هم جوری که فیلم جریان و بیانی روان (و علیرغم قطع نماها) بدون جهش و تمیز داشته باشد. فاین کات برشی است دقیق، در مقابل برش خام و ناپرورده. فریم (کادر) (Frame) یک قاب از تصویر فیلم، یک کادر فیلم، یک تصویر واحد از فیلم. فلاش بک (رجوع به گذشته) (Flash back) تدبیری سینمایی در بیان قصه که طی آن فیلم واقعه ی زمان حاضر را رها کرده و به نقل اتفاقی در گذشته می پردازد. فلاش فوروارد (تجسم آینده) (Flash Forward) معکوس یادآوری گذشته، موقعی که فیلم در نقل قصه ناگهان به زمان آینده می جهد مثلاً یکی از شخصیت ها اتفاقاتی را که قرار است در آینده رخ دهد را درنظر تجسم می کند. فوت استاپ (Foot Stop) باز یا بسته بودن دریچه ی (دیافراگم) دوربین فیلمبرداری که هر چقدر بیشتر باشد دریچه بسته تر و تنگتر است و نور کمتری به فیلم می رسد. فوکوس (وضوح) (Focus) خطوط منعکس از جسمی که روبروی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار دارد. بعد از عبور عدسی در یک نقطه (محور تقاطع) به هم می رسند و جسم در این نقطه واضح دیده می شود، یعنی تصویری که چشم از دریچه ی دوربین می بیند و (بر فیلم نقش می بندد) دارای وضوح است. موقع نمایش فیلم نیز عدسی دستگاه نمایش، در یک فاصله کانونی به خسوص تا سطح فیلم، تصویر را روی پرده سینما واضح نشان می دهد. فیدآت(تاریک شدن تدریجی تصویر) (Fade Out) تصویر فیلم به تدریج در سیاهی فرو می رود و صحنه یا فصلی به این ترتیب ختم می شود. فیداین (روشن شدن تدریجی تصویر) (Fade In) برای شروع کردن یک صحنه و نشان دادن گذشت زمان، تصویر اول سیاه است و به دریج به یک روشنی می رود، شیوه نقطه گذاری سینمایی. فیلتر (صافی) (Filter) ورقه ی نازکی معمولاً از طلق رنگی که جلوی عدسی دوربین فیلمبرداری قرار می گیرد تا رنگ نوری را که به فیلم می رسد را تغییر دهد. فیلمبرداری (Cinematography) فیلمبرداری برگرفته از نام اختراع برادران لومیر است. فیلم بی خطر (فیلم نسوز) (Safety Film) به فیلم نیتراتی به اصطلاح فیلم بی خطر می گویند. فیلم چند داستانه (Episode Film) فیلم بلندی است که از مجموع چند داستان کوتاه تهیه می شود. فیلم حساس (Fast Film) فیلمی که قابلیت جذب روشنایی اش از فیلم معمولی بیشتر است و در نتیجه در نور کم و گاه نور موجود در محیط و بدون احتیاج به نورهای تقویتی و مصنوعی هم می توان با آن فیلم گرفت. فیلم خام (Film Stock) فیلمی که هنور به کار گرفته نشده است. فیلمخانه (Cinemateque) موزه و یا آرشیو فیلم فیلم خبری (Newsreel) فیلمهای معمولاً کوتاهی که به وقایع و اخبار روز می پردازند. فیلم ریورسال (Reversal Film) فیلمی که نسخه ی منفی (نگاتیو) و نسخه ی مثبت (پوزتیو) آن یکی است. یعنی همان فیلمی را که در دوربین می گذارند بعد از ظهور نسخه مثبت آن قابل نمایش باشد. فیلم درجه دو (B. Picture) اصطلاحی است آمریکایی که با هزینه کمتر و با هنر پیشگان و عوامل درجه دو بین ۵۵ دقیقه تا ۷۵ دقیقه ساخته شود. فیلم زیرزمینی (Underground Film) به طور اعم، فیلمی که مستقل و بدون ارتباط با مجاری معمولی تامین هزینه و توزیع، با پول کم و در حیطه سینمای غیر تجاری ساخته شود فیلم عروسکی (Puppet Film) فیلمی که شخصیتها و بازیگرانش عروسک هستند و به صورت تک فریم فیلمبرداری شود. فیلم مستند (Documentary Film) ضبط واقعیت، در مقابل فیلم داستانی. اولین فیلمهای تاریخ سینما مثل فیلمهای برادران لومیر مستند هستند . فیلم موزیکال (Musicals) فیلم موزیکال. مثل فیلم وسترن، یک پدیده خاص سینمای آمریکاست، یعنی در این سینما به وجود آمده تکوین پیدا کرده و بهترین انواعش به ظهور رسیده است. در تعریف فیلم موزیکال، هر فیلمی را که برای تنوع چند صحنه آواز و رقص داشته باشد را نمی توان موزیکال دانست، موسیقی و رقص و آواز بایستی جزء اصلی و جدایی ناپذیر فیلم باشد و در روایت قصه و رساندن حالت و معنی اثر نقش اساسی بازی کند. فیلم نیتراتی (Nitrate Film) فیلمی است ۳۵ میلی متری که بر اساس سلولز نیترات که ۱۸۸۹ به وسیله ی جرج ایستمن صاحب موسسه ی کداک به عنوان اولین نوار فیلم قابل انعطاف ابداع و عرضه شد ولی وقتی که در دستگاه سریع رد می شد و داغ می شد ایجاد حریق می کرد. فیلمولوژی (فیلم شناسی) (Film logy) مطالعه و تحلیل سینما به عنوان یک پدیده ی اجتماعی، سیاسی، تاریخی. فیلمهای گانگستری (Gangster Film) همانطور که از عنوانش پیداست این فیلمها به طور عمده به زندگی تبهکاران بزرگی مربوط می شود که اغلب سرکرده و یا وابسته به یک گروه متشکل تبهکار بودند. کات (قطع) (Cut) کادر ثابت (Fixed Frame) هنگامی که فیلم در یک تصویر به خصوص از حرکت می ماند و ثابت می شود. (این کار با تکثیر و چاپ یک تصویر از فیلم به تعداد زیاد انجام می پذیرد). کارگردان (Director) سازنده و مسئول اصلی فیلم، ناظر و مدیری که سایر عوامل و متخصصان فنی در جریان ساختن فیلم با او همکاری می کنند. کپی با صدا (Married Print) نسخه ی مثبت فیلم شامل صدا و تصویر هر دو. در موقع تدوین فیلم، صدا و تصویر از هم جدا هستند. بعد که فیلم تدوین شد، صدا از روی نوار مغناطیسی به صورت یک حاشیه تصویری (یک نوار باریک زیگ زاگ دار) بر کناره فیلم منتقل می شود. کپی پخش (Release Print) نسخه ی فیلم که آماده پخش و نمایش است. کپی کار (Work Print) یک نسخه از فیلم مثبت که بدون توجه زیاد به عالی بودن کیفیت تصویر چاپ می شود که یا در نمایش برداشت های روزمره به کار می رود یا در گرد آوردن و سر هم کردن تکه فیلمهای گرفته شده و یا در تهیه ی یک نسخه ی فیلم به صورت تدوین خام و ناپرورده. کراب دالی (Crab Dolly) ارابه ی مخصوصی که دوربین فیلمبرداری را روی آن سوار می کنند و می تواند به هر طرف بچرخد و حرکت کند و به علت سبک و باریک بودن کار کردن با آن آسانتر از ارابه دالی است. متصدی برش (Cutter) کسی که وظیفه ی بریدن فیلم و سر هم چسباندن تکه های فیلمبرداری شده را بر عهده دارد. این شخص کارش صرفاً فنی است و با مسئولی تدوین تفاوت دارد، هر چند در عمل گاهی این دو واژه در یک معنی و برای مشخص کردن یک نوع کار مصرف می شود. متصدی برق (Gaffer) متصدی برق اصلی صحنه است. مسئول نور دادن به صحنه که زیر نظر فیلمبردار کار می کند. محل دوربین (Setup) جای دوربین فیلمبرداری و نورها را در صحنه فیلمبرداری محل دوربین می گویند. منشی صحنه (Script Girl) مسئول ضبط جزئیات صحنه و نگاه دارنده وضعیت تمام اجزا صحنه به منظور حفظ تداوم بین نماها. موج نو (Nouvelle Vague La) اصطلاحی که روزنامه نویس های فرانسوی بین توصیف جنبشی در پایان دهه ی پنجاه در سینمای این کشور به کار بردند. این جنبش از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۵۹ به وسیله فیلمسازانی که اغلب اولین فیلم خود را می ساختند صورت گرفت (اصطلاح موج نو بعداً برای تعریف هر نوع حرکت تازه ای در قبال شیوه های قدیمی فیلمسازی در سایر کشورها نیز به کار رفت.) مو ویلا (میز مونتاژ) (Moviola) میز مخصوص تدوین فیلم که متصدی برش و یا تدوین فیلم پشت آن می نشینند، فیلم بر صفحه ی کوچکی (حدود یک تلویزیون کوچک) ظاهر می شود و تصویر را می شود نگاه داشت به عقب و یا جلو برد و حرکت آن را سریع کرد و هر جا لازم بود روی نوار فیلم را علامت گذاشت و همانجا یا بعداً برید. نوار صدا هم جداگانه روی همین میز حرکت می کند و می تواند مقارن با تصویر و یا جدا از هم تدوین شود. میکس کردن (میکساژ) (Mixing) یعنی ترکیب کردن نوارهای سه گانه ای که صدای فیلم را تشکیل می دهند (نوار موسیقی، نوار گفتگو، نوار سروصداهای متفرقه). این کار در یک دستگاه مخصوص انجام می شود و هر سه نوار بر یک نوار واحد ضبط می گردد. نئورنالیزم (Neorealism) نئورنالیزم (جنبش واقع گرای جدید رایج در سینمای ایتالیا در دهه ی ۴٠) در اصل به شیوه واقع گرای سینمای ایتالیا بین سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۶ برمی گردد که فیلمهای ایتالیایی تحت تاثیر نوشته های رئالیست ادبیات سیسیلی قرن نوزدهم، به مسایل انسانی بر زمینه های طبیعی می پرداخت. نگاتیو (Negative) مثبت (پوزتیو) به دست می آید. نما (Shot) مقدار تصویری که دوربین تصویر برداری بدون قطع از یک صحنه می گیرد. نما و چکترین واحد ساختمان یک فیلم است و یک فیلم از نماهای متعدد حدود ۶٠٠ تا ۱٠٠٠ نما تشکیل شده است. نمای از روی شانه (Over the Shoulder Shot) نمایی که معمولاً در صحنه های گفتگو به کار می رود. بدین ترتیب که دوربین از روی شانه و پشت یکی از دو طرف، صورت یا نیم تنه طرف مقابل او را نشان می دهد. و این کار ضمن گفتگوی آندو به طور متناوب تکرار می شود. نمای بایگانی (Stock Shot) استودیوهای فیلمسازی معمولاً دارای بایگانی مفصلی هستند که در آن انواع و اقسام نماهای مختلف مربوط به صحنه ها و وضعیت ها و مناظر کلی وجود دارد نظیر (طلوع و غروب خورشید، نشستن و بلند شدن هواپیما و...) به این نوع نماها نمای بایگانی می گویند. نمای تمام قد (Long Shot) نمایی که در آن تمامی پیکر شخص دیده شود. نمای خیلی درشت (Extreme Long Shot) نمایی درشت و نزدیک تر از نمای نزدیک (اگستریم کلوز آپ). مثلاً نمایی بسیار نزدیک از چشم. نمای خیلی دور (Extreme Long Shot) نمایی دورتر و ریزتر از نمای دور (لانگ شات). نمایی که مثلاً یک خانه در جنگل با اطرافش دیده شود. نمای درشت (Close Up) نما یا تصویر درشتی که دوربین فیلمبرداری از فاصله ای نزدیک از موضوع می گیرد مثلاً صورت یک شخص، نمایی از یک دست و ... نمای دور (Long Shot) نمایی که حداقل تمام هیکل موضوع فیلمبرداری و گاهی کمی بیشتر را در بر بگیرد نمای دو نفره (Master Shot) یک نمای عمومی از صحنه، نمای دور و در برگیرنده تمامی صحنه. یک برداشت طولانی از تمامی صحنه به صورت نمای عمومی. نمای عمومی کار گردآوری نماهای نزدیک تر را آسان می کند. نمای لایی (Insert) نمایی درشت از یکی از جرئیات صحنه که اهمیت عمده ای در جریان وقایع صحنه دارد و خبر یا اطلاع مهمی می دهد و میان وقایع ظاهر می شود. مثل نمایی از یک نامه یا یک کلید و... نمای متحرک (Tracking Shot) نمایی که با دوربین متحرک گرفته شود. دوربین ممکن است بر روی ارابه ای که روی ریل قرار دارد سوار شود. نمای متوسط (Medium Shot) نمایی حد فاصل بین نمای دور و نمای نزدیک. نمای مدل (Model Shot) نمایی که در آن از نمونه های کوچک (ماکت) اجسام استفاده و به جای جسم بزرگ اصلی ارائه شده باشد. این نما یک جور حقه ی سینمایی است. نمای معرفی کننده (Establishing Shot) یک نمای دور عمومی که معمولاً در شروع صحنه بیاید و کارش معرفی وضعیت کلی، تثبیت موقعیت کلی صحنه است. مثل نمایی از یک مهمانی و ... نمای نقطه نظر (Point of View ) نمایی که صحنه را از دریچه دید و نقطه نظر یکی از شخصیتهای فیلم نشان بدهد. به طور خلاصه به این نما پی او وی هم گفته می شود. نمای واکنشی (Reaction Shot) نمایی که واکنش شخص یا اشخاصی را که ناظر واقعه ای هستند را نشان می دهد. معمولاً برای ایجاد و دلهره ی بیشتری به واقعه بخشیدن در یک یا چند نما، چهره ی کسانی که به واقعه واکنش نشان می دهند ارائه می گردد و بعد خود واقعه که در جریان اتفاق است. نمای هوایی (Aerial Shot) نمایی که دوربین فیلمبرداری از هوا، از ارتفاع بسیار زیاد، از بالای جرثقیل مخصوص فیلمبرداری، از داخل هواپیما و یا هلی کوپتر می گیرند. نمره بندی (اتالوناژ) (Grading) سلسله مراتب اصلاح رنگ و میزان تاریکی یا روشنایی هر نما در جریان چاپ نسخه ی نهایی فیلم. به طوری که فیلم از این لحاظ یکدست باشد را اتالوناژ می نامند. نوار موسیقی (Music Track) نوار یا باندی که روی آن فقط موسیقی فیلم ضبط می شود و بعداً با نوار گفتگوها و نوار صداهای متفرقه ترکیب و میکس می شود و تشکیل نوار صوتی واحد فیلم را می دهد. نور آرک (Arc Light) آرک در الکتریسیته به نوار نورانی قوسی شکلی گفته می شود که از یک سلسله جرقه های به هم پیوسته مداوم تشکیل می شود. این جرقه ها از نزدیک شدن دو الکترود که از یک جو کربن مخصوص ساخته شده اند به وجود می آید. در فیلمبرداری و صحنه های وسیع از نوعی پروژکتور بزرگ استفاده می شود که به جهت به کار گرفتن الکترودهای کربن برای ایجاد نوری قوی و سفید رنگ در آنها آرک نامیده می شود. نور زیاد (Overexposure) به فیلم هنگام فیلمبرداری بیشتر از حد لازم نور دادن که نتیجه اش سفید و روشن تر شدن تصویر است بیشتر از حد معمول. این عمل را برای ایجاد حالات خاص مثلاً (در صحنه های رویا) استفاده می کنند. وایپ (Wipe) یک شیوه نقطه گذاری سینمایی و وسیله ای برای انتقال از یک صحنه به صحنه ای دیگر. در این طریقه طی از یک قسمت در سطح تصویر (به طور افقی، عمودی، مایل، چرخان یا باز شونده از وسط تصویر و...) حرکت می کند و در جریان این حرکت صحنه قبلی را محو و صحنه ای جدید را جایگزین می کند. این تدبیر در فیلمهای سابق زیاد معمول بود ولی الآن کمتر استفاده می شود. وزن (ریتم) (Pace) وزن (ریتم) حرکت فیلم، شتاب یا کندی سلسله وقایع و روایت فیلم را ریتم می گویند. وسایل صحنه (آکسسوار) (Props) وسایل و اشیایی که از آن فیلمبرداری می شود مثل مبل و صندلی و... را وسایل صحنه می گویند. وسترن (Western) نوعی فیلم خاص سینمای امریکا که در آن ماجراهایی مطرح می شد که مهاجران سفید پوست در نیمه ی دوم قرن نوزده در قاره ی جدید با آن روبرو بودند، از هجوم برای یافتن طلا در کالیفرنیا و داکوتا تا جنگلهای داخلی آمریکا. وسترین اسپاگتی () کنایه از وسترن ایتالیایی، که از سال ۱۹۶۴ با فیلم برای یک مشت دلار ساخته سرجو لئونه ساختن آنها شروع شد و به سبب خشونت و تحرک ظاهری بیش از اندازه اش بسیار جلب نظر کرد و در دهه ی ۶٠ بازار سینماهای جهان را از انواع مشابه آکنده ساخت. وضوح (Definition) اصطلاحی که در مورد فیلم به کار می رود و نمودار قدرت و قابلیت فیلم در تعیین و تفکیک عناصر تصاویر است. اگر اجزا تصویر از هم قابل تعیین و تفکیک باشند فیلم دارای وضوح ظریف است. وگرنه تصویر چرک به نظر می رسد و نقطه های ریز سیاه و سفید که در کنار هم قرار گرفتنشان تصویر را به وجود می آورد درشت و مشخص هستند و در این مورد تصویر را دانه- دانه می گویند. وضوح تا عمق صحنه (Deep Focus) اصطلاحی برای توصیف فیلمبرداری به شیوه ای که در آن اجسام و افراد در صحنه، از قسمت پیشین تصویر گرفته و تا دورترین و عقب ترین حد صحنه، واضح باشند (چون معمولاً در یک نما اگر جسم نزدیک به دوربین واضح باشد قسمت عقب صحنه محو است و بالعکس) ویستا ویژن (Vista vision) یک شیوه فیلمبرداری برای پرده معمولی که در آن تصویر دقت و وضوح بیشتری دارد. در این شیوه، نگاتیو در دوربین به طور افقی حرکت می کند و در نتیجه تصویر با ابعاد بزرگتر بر روی درازای فیلم ضبط می شود. بعد هنگام چاپ روی پزتیو (نسخه ثابت) هر کادر نگاتیو را به اندازه کادر معمولی کوچک می کنند. به خاطر کوچک شدن، تصاویر واضح تر و دقیق تر به نظر می آیند. این شیوه که طی سالهای پنجاه در آمریکا مورد استفاده قرار می گرفت، امروزه تقریباً منسوخ شده است. هالیوود (Holly wood) ناحیه ای در هشت مایلی شمال غربی شهر لوس آنجلس واقع در ایالات کالیفرنیا که به عنوان مرکز صنایع فیلمسازی آمریکا، محل تجمع استودیوهای بزرگ و سمبل فیلم و سینما و تمام تجملات و زیباییهای وابسته به آن است. اولین مهاجران و سرگردانان در حدود سال ۱۸۷٠ در این ناحیه ساکن شدند. در فاصله ۱۸۸٠ تا ۱۸۹٠ همسر هوریس اچ ویلکاکس که دلال معاملات املاک بود به این ناحیه اسم هالیوود را اطلاق کرد. هالیوود از سال ۱۹۱٠ شخصیت رسمی یافت و ناحیه ای از شهر لوس آنجلس شد. کالیفرنیای جنوبی از حدود سال ۱۹٠۷ به سبب آفتاب دائمی و مناظری متفاوت از کوه های برف پوش تا صحراهای لخت، نظر فیلمسازان را به خود جلب کرده بود. در سال ۱۹٠۸ فیلمبرداری فیلم کنت مونت کریستو که در شیکاگو شروع شده بود در کالیفرنیا تمام شد. دیوید وارگ گریفیث فیلمساز بزرگ از سال ۱۹۱٠ فیلم هایش را مرتب در کالیفرنیا می ساخت. وقتی که در سال ۱۹٠۹ شرکت ثبت علائم و حقوق سینمایی به وجود آمد فیلمسازان مستقل، کار را دورتر از نیویورک و نزدیک به مرز مکزیکو به صرفه تر دیدند و در نتیجه یک محور جدید فیلمسازی در ساحل غربی آمریکا به وجود آمد. اولین استودیوی فیلمسازی را در هالیوود به سال ۱۹۱۱ دیوید هورسلی پایه گذاری کرد و تا پایان همان سال ۱۵ شرکت دیگر در هالیوود صاحب استودیو شدند. هنر پیشه های بدل (Stuntman) مسئول انجام کارهای خطرناک در فیلم (پرش ها، سقوط ها و زد و خوردهای وحشیانه و...) این افراد با دستکاری در ظاهر و پوشاندن لباس مشابه با شخصیت اصلی فیلم در نماهای دور به جای هنر پیشه اصلی قرار می گیرند. چون اگر به هنر پیشه اصلی صدمه بخورد کار ساختن فیلم متوقف می شود. علایم اختصاری و اصطلاحات در ویدئو Alternative Current : جریان متناوب CCTV Closed Circuit : تلویزیون مدار بسته CRT Cathode Ray Tube : لامپ کاتدی DC Diect Current : جریان مستقیم EFP/ Electronic Industries Asseciation : تصویربرداری در بیرون که معمولا تصنعی است ENAJ Electronic industri Asseciation of Japan : تشکیلات تعیین کننده معیارهای ویدئو در ژاپن ENG Electronic News Gathering : تهیه رپرتاژ به وسیله ویدئوسبک وزن TT Through - the - Lens : نمایاب انعکاسی UHF Ultra - Hight Frequencies : فرکانسهای 300 تا 3000 مگاهرتز VCR Video Hight Freqencies : دستگاه ضبط ویدئوکاست VTR Video Tape Recorder : دستگاه ضبط ویدئوی قرقره ای تلویزیون کابلی Le Cable دیافراگم IRis Decopage نمابندی دکوپاژ Editing Box اتاق مونتاژ Cast عوامل فیلم و بازیگران Tele نمای نزدیک Wide نمای باز و لانگ M.S نمای مدیوم L.S نمای لانگ Ml.S نمای مدیوم لانگ R.a ری اکشن یا عکس العمل C.u نمای بسته Ex C.u نمای بسار بسته Ex L.s نمای بسار باز Travling حرکت دوربین Track Back حرکت دوربین به عقب Pan در فیلمبرداری حرکت دوربین به راست و چپ را می گویند Tilt در فیلمبرداری حرکت بالا و پایین دوربین را می گو یند Boom وسیله ای است که صدا بردار میکروفن را به آن وصل می کند و دارای سایز های مختل می باشد CCD مدار به کار رفته در دوربین و جایگزین لامپ Steady Cam وسیله ای ضد لرزش برای حرکت های دوربین رو دست Rail & Shario وسیله ای مانند ریل قطار که دوربین روی آن قرار می گیرد و شاریو صفحه ای است که روی ریل فرار می گیرد منبع:سایت ناجی هنر ارسال توسط کاربر محترم سایت : takhribchi /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3260]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها