واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روایت یك فاجعه
اگر فیلمهای قبلی علیرضا امینی را دیده باشید، متوجه تفاوت «هفت دقیقه تا پاییز» با آثار پیشین وی خواهید شد نه فقط از حیث قصه و ساختار داستانی فیلم كه اساسا فضای كلی كار و نوع لوكیشن هم در این فیلم با آثار قبلی امینی فرق كرده است. او در یك چرخش ژانری از فضاهای طبیعت و كوهستانی فیلمهایی مثل «استشهادی برای خدا» و «دانههای ریز برف» به فضای شهری هفت دقیقه تا پاییز رسیده است. البته باز هم در اینجا از عنصر طبیعت استفاده شده و هسته اصلی درام و عمق فاجعه در درون جادهای جنگلی در شمال رخ میدهد. ضمن اینكه در اینجا دیگر با آدمهای حاشیهای، منزوی و تنهایی روبهرو نیستیم كه در دل طبیعت و زندگی با مظاهر طبیعی زیست میكنند بلكه به طبقه متوسط اجتماعی و زیست ـ جهان شهری و مدرنی پرداخته میشود كه به واسطه تجربه فاجعه، تزلزل شیرازه یك خانواده را به تصویر میكشد. علیرضا امینی در هفت دقیقه تا پاییز، قصه دو زوج جوان از یك خانواده را روایت میكند كه یكی از آنها برای جلوگیری از گسست و فروپاشی خانواده دیگر كه در واقع زندگی خواهرش است تلاش میكنند اما در گیر و دار همین كشمكشها و به واسطه یك اتفاق تلخ یعنی سانحه تصادف، این خانواده خیرخواه فرزند خود را از دست میدهند و خود به بحرانی عمیقتر گرفتار میشوند. اگر زندگی مریم و فرهاد به دلیل عدم تفاهم یا شرایط بداقتصادی در حال فروپاشی بود، اما با این حادثه، فردیت و ساختار روانی میترا و نیما در حال فروپاشی است و قیاس این دو وضعیت بغرنج در كنار هم دامنه این بحران را عمیقتر میسازد. در واقع با دو نوع جدایی در قصه سروكار داریم، یكی اراده به جدایی مریم و فرهاد كه در آستانه طلاق قرار دارند و دیگری میترا و نیما كه فرزند خود را از دست میدهند و جدایی دردناكی را از سر میگذرانند. علیرضا امینی در هفت دقیقه تا پاییز، قصه دو زوج جوان از یك خانواده را روایت میكند كه یكی از آنها برای جلوگیری از گسست و فروپاشی خانواده دیگر كه در واقع زندگی خواهرش است تلاش میكنند اما در گیر و دار همین كشمكشها و به واسطه یك اتفاق تلخ یعنی سانحه تصادف، این خانواده خیرخواه فرزند خود را از دست میدهند و خود به بحرانی عمیقتر گرفتار میشوند. هفت دقیقه تا پاییز فیلم خوش ریتمی است. اگر ساختار روایی فیلم را به 3 بخش تقسیم كنیم، مقدمه ابتدایی تا وقوع تصادف، وقایع مرتبط با حادثه رانندگی تا مرگ سارا و بخش سوم و پایانی كه به وضعیت این دو زوج پس از مرگ سارا میپردازد. فیلم در میانههای قصه ضرباهنگ خوبی پیدا میكند و فصل مربوط به تصادف اتومبیل در جنگل و آتش گرفتن خودرو خیلی خوب از كار در آمده است. بویژه سكانسهای بعدی كه تاثیرات روانی این مصیبت را بویژه روی میترا نشان میدهد و فضای تلخ و بغرنج او و نیما یكی از بهترین سكانسهای فیلم است كه تاثیر عاطفی و احساسی زیادی روی مخاطب میگذارد و داستان را به نقطه اوج خود نزدیك میكند. اگرچه هدیه تهرانی سعی كرده است از سیمای سنگی خود بیرون بیاید و بویژه پس از مرگ دخترش واكنشهای روانپریشانه و آشفتگی درونی خود را به خوبی نشان دهد، اما تا حد زیادی دچار اغراق در نقش شده و نتوانسته شمایلی از بازی حسی و متفاوتی را كه در چهارشنبهسوری به نمایش گذاشته بود در اینجا بروز دهد.اما هفت دقیقه تا پاییز بدون شك یكی از بهترینهای فیلم محسن طنابنده بوده است كه حتی بازیگر شناختهشدهای مثل حامد بهداد را هم زیر سایه خود میگیرد و بازی عمقی و تاثیرگذاری از خود به نمایش میگذارد. حوادث بیرونی كه برای این دو زوج رخ میدهد به نوعی فرافكنی آشفتگیهای درونی آنهاست كه بازهم همین تمهید را در چهارشنبهسوری اصغر فرهادی شاهد بودیم. نه اینكه امینی خواسته باشد به تقلید از كارهای فرهادی بپردازد، اما جنس روایت هفت دقیقه تا پاییز با «درباره الی» شباهت زیادی دارد و هیجان و التهاب و تعلیقهای قصه براساس یك حادثه فاجعهانگیز صورتبندی میشود.هفت دقیقه تا پاییز واجد دو روایت موازی از مناسبات عاطفی و خانوادگی در طبقه متوسطی است كه تا مرز گسست و فروپاشی پیش میرود و در فضای پر سوءتفاهمی قرار میگیرد. ترسیم این موقعیت شكننده و گسل دار بازتابی از بحران طبقه متوسط در جامعه ایرانی است كه بیش از اقشار و طبقات دیگر در وضعیت دشواری قرار دارند. هفت دقیقه تا پاییز از حیث گیشه نیز میتواند موفق نباشد نه بهدلیل ژانر كه كمدی و طنز نیست بلكه به واسطه حضور بازیگرانی چون هدیه تهرانی و حامد بهداد. اكران این فیلم فرصت خوبی است تا تمایل مخاطب ایرانی به آثار تراژدیك محك زده شود.نوشته : سید رضا صائمی تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]