واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مناظره آيت الله خويي با کشيش مسيحي
يکي از مهمترين راههاي شناخت انبياء، ارائه کاري فرا بشري توسط آنهاست که قرآن کريم از آن، با عنوان "بيّنه" و يا "آيت" تعبير ميکند و در بين مسلمين از آن به "معجزه" ياد ميشود. چون نبوت پيامبران گذشته به دوران معين و محدودى اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نيز طبعا کوتاه و محدود و تنها براى مردم آن دوران بوده است؛ زيرا براى عدهاى از مردم آن عصر، با ديدن اين معجزههاى موقت و محدود اتمام حجت مىگرديد و براى عده ديگر نيز به وسيله نقل پياپى و متواتر، اذعان و يقين حاصل و حجت خدا بر آنان تمام مىشد.ولى يک شريعت و نبوت جاودانى، بايد داراى يک معجزه و بيّنه جاويد نيز باشد؛ زيرا معجزه اگر محدود و منحصر به يک زمان گردد، گذشتگان و آيندگان نمىتوانند آن را با چشم خود درک نمايند و اخبار و نقلهاى پي در پي نيز در اثر مرور زمان ممکن است از بين برود و يا لااقل در اثر عوامل مختلف، ترديدهايى در آنها به وجود آيد.آيت الله خويي فرمود: آرى، درست است که مسيحيان و مسلمانان نيز معجزات حضرت موسى(عليه السلام) را قبول دارند، ولى نه از راه تواتر و نقلهاى يهوديان. بلکه به علت اين که پيامبرانشان از آن معجزات خبر دادهاند. مسيحيان و مسلمانان، معجزات حضرت موسى (عليه السلام) را به وسيله پيامبرانشان مىشناسند و اگر نبوت آنان را نپذيرند، راهى به درستي معجزات حضرت موسى نخواهند داشت تا او را به پيامبرى قبول کنند.در اين صورت براى مردم آينده که اين نشانهها و کارهاي فرابشري را نتوانستهاند ببينند، حجت تمام نمىگردد.اين نکته موضوع مهمي را در رابطه با اديان آسماني بيان ميدارد. از همين رو مرحوم آيت الله خويي از مراجع بزرگ تقليد شيعيان در قالب مباحثهاي علمي با يکي از علماي يهود اين موضوع را به گفتگو مينشيند که دوران دين يهود سپرى شده و دلايل و معجزاتشان تمام شده است ...ايشان از آن عالم يهودي ميپرسد: آيا شريعت تنها براى يهودىهاست و يا به تمام مردم و ملتها عموميت دارد؟اگر اختصاص به ملت يهود داشته باشد، ملتهاى ديگر به پيامبر ديگرى نيازمند خواهند بود و آن پيامبر به نظر شما جز پيامبر اسلام چه کسى مىتواند باشد؟ اگر شريعت موسى(عليه السلام) همگانى و جهانى است و به تمام بشر و انسانها عموميت دارد، پس به يک دليل هميشگى و گواه زندهاى نيازمند خواهد بود. در صورتى که امروز چنين دليل و گواهى در دست نيست؛ زيرا معجزات حضرت موسى (عليه السلام) به عصر خود وى اختصاص داشت و بعد از وى، اثرى از آن باقى نمانده است تا موجب باور و يقين شود و بقا و استمرار آئين يهود را براى هميشه ثابت کند و در تمام اعصار و قرون، گواه حقانيت آن باشد.اگر بگوييد: گرچه اين معجزات فعلا وجود ندارد، ولى تواتر اخبار و نقلهاى فراوان، وجود آنها را روشن و مسلم مىسازد، در جواب خواهيم گفت که:اولا: معجزه، در صورتى مىتواند، از راه تواتر ثابت شود که تعداد ناقلانش به حدى برسند که در ميان مردم موجب يقين شود. اما شما نمىتوانيد چنين تواتري را در اثبات معجزات حضرت موسى (عليه السلام) در هر عصرى و ميان هر ملت و نسلى ثابت کنيد.ثانيا: اگر تنها نقل معجزات در اثبات يک حقيقت کفايت کند، اين که به معجزات حضرت موسى اختصاص ندارد، شما معجزات حضرت موسى(عليه السلام) را نقل مىکنيد، مسيحيان معجزات حضرت عيسى (عليه السلام) را نقل مىکنند، مسلمانان نيز معجزات پيامبرشان را. پس چه تفاوتى در ميان اين نقلها هست که گفتار شما در نقل معجزات حضرت موسى(عليه السلام) پذيرفته شود ولى گفتار ديگران نه! اگر تنها نقل معجزات يک پيامبر موجب تصديق آن پيامبر شود، شما چرا نبوت پيامبران ديگر را که معجزات همه آنان نقل شده است، تصديق نمىکنيد؟ عالم يهودي در پاسخ گفت: معجزاتى که يهوديان براى حضرت موسى(عليه السلام) نقل مىکنند، مسيحيان و مسلمانان نيز آنها را تصديق مىنمايند و به صحت آنها اعتراف دارند و اما معجزات پيامبران ديگر، مورد قبول همه نيست. اين است که آنها به دلائل ديگر نيازمندند تا به مرحله اثبات برسند. قرآن تنها معجزه جاودان و هميشگى است که صحت تمام کتب آسمانى پيشين را امضا و به صدق و پاکى تمام پيامبران گذشته شهادت مىدهد و به آنان ارج مىنهد.آيت الله خويي فرمود: آرى، درست است که مسيحيان و مسلمانان نيز معجزات حضرت موسى(عليه السلام) را قبول دارند، ولى نه از راه تواتر و نقلهاى يهوديان. بلکه به علت اين که پيامبرانشان از آن معجزات خبر دادهاند. مسيحيان و مسلمانان، معجزات حضرت موسى (عليه السلام) را به وسيله پيامبرانشان مىشناسند و اگر نبوت آنان را نپذيرند، راهى به درستي معجزات حضرت موسى نخواهند داشت تا او را به پيامبرى قبول کنند.اين اشکال تنها به دين يهود اختصاص ندارد؛ بلکه به تمام اديان گذشته هم متوجه است و تنها دين اسلام است که معجزه آن جاودان و در تمام قرون و اعصار زنده و در ميان تمام ملتها و نسلها جريان دارد و تا روز رستاخيز با جهانيان سخن مىگويد و آنان را به سوى حق دعوت مىکند.ما از راه اين معجزه جاودان و جارى که همان قرآن است، اسلام را مىشناسيم و آن را تصديق مىکنيم، اسلام را که شناختيم و پذيرفتيم، از تصديق تمام پيامبران گذشته نيز ناگزيريم؛ زيرا که قرآن و پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) آنان را امضا و تأييد کرده است.کوتاه سخن اين که قرآن تنها معجزه جاودان و هميشگى است که صحت تمام کتب آسمانى پيشين را امضا و به صدق و پاکى تمام پيامبران گذشته شهادت مىدهد و به آنان ارج مىنهد. (برگرفته از کتاب "البيان فى تفسير القرآن"(1)، تأليف: آيت الله العظمي خويي (با اندکي تغييراتتنظيم: شکوري_گروه دين و انديشه تبيان1. متن فوق، از ترجمه فارسي کتاب "البيان فى تفسير القرآن" که با نام "بيان در علوم و مسائل کلى قرآن" توسط آقايان محمد صادق نجمي و هاشم هاشم زاده هريسي ترجمه و نشر گرديده، اقتباس شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]