تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826235849




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

معلم ۱۱۴ سال کشورمان: حوصله سکته کردن و بیماری را ندارم/ معلمی از پدر بودن سخت‌تر است/ آموزش و پرورش بهترین اداره در ایران است


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: معلم ۱۱۴ سال کشورمان:
حوصله سکته کردن و بیماری را ندارم/ معلمی از پدر بودن سخت‌تر است/ آموزش و پرورش بهترین اداره در ایران است
حسن کیهانی، معلم ۱۱۴ سال کشورمان می‌گوید: معلم بودن یک قدم از پدر بودن جلوتر است چون عقل و فهم و شعور را به دانش آموز می‌دهد.

خبرگزاری فارس: حوصله سکته کردن و بیماری را ندارم/ معلمی از پدر بودن سخت‌تر است/ آموزش و پرورش بهترین اداره در ایران است



سایت دانش روز نوشت: حسن کیهانی سال 1279 در کرمانشاه متولد شده است. او دارای 2 دختر و سه پسر است که 2 پسرش در آلمان رستوران دارند و پسر دیگرش مصطفی در کانادا زندگی می کند و نقاش درجه یک است که در آمریکا گالری دارد و هر سه پسرش دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند. فرزند ارشدش 63 ساله و فرزند اخرش 50 ساله است حسن کیهانی با همان لهجه شیرین کرمانشاهی اش در گفتگو با خبرنگار ما می گوید منزلی که در آن زندگی می کنم متعلق به یکی از پسران است. تا به امروز حقوق فرهنگ داشته ام و از لحاظ مالی مشکی ندارم. اما حقوق فرهنگ کفایت نمی کند و فرزندانم مرا حمایت می کنند و هزینه هایم را تامین می کنند و با من تماس می گیرند و البته دخترم در همسایگی من زندگی می کند. کیهانی در گفتگویی جالب و خواندنی از دوران معلمی و خاطراتش گفت که در ادامه می خوانید: * راز سلامتی شما به عنوان مسن ترین معلم جهان چیست؟ دکتر خودم بوده ام و به هیچ وجه شیرینی و شکلات و گوشت قرمز نمی خورم. بیشتر غذاهایم لبنیات است. هیچ بیماری و ناراحتی تا کنون به لطف خدا نداشته ام و خداوند تا این سن محبت کرده، زندگی ام را به خوبی سپری کردم و 30 سال را با افتخار برای آموزش و پرورش خدمت کرده ام. با خنده و لهجه شیرین کردی می گوید با الله کریم قرارداد 120 ساله بسته ام الان 114 سال رفته و 6 سال مانده که قراردادم پر شود. * زمان پادشاهی رضا خان را به یاد دارد؟ وقتی رضا خان پادشاه ایران شد 8 – 10 ساله بودم. یادم می آید در کوچه ها بازی می کردیم و شنیدم گفتند رضا خان پادشاه ایران شده است. آن زمان سرباز می گرفتند که در اصلاح “سربازگیری” به آن گفته می شد.  

  * شما هم سربازی رفتید؟ خیر سربازی نرفتم و معاف شدم   * کجا تدریس داشتید؟ من زمانی که در کرمانشاه استخدام اداره فرهنگ شدم در اولین سال خدمتم در شهر سنقر کلیایی تدریس کردم. 3 سال در آنجا فعالیت داشتم و بعد به کنگاور انتقال یافتم و 3 سال هم در آنجا و در مقطع ابتدایی تدریس کردم. چون پدر و مادر همسرم معلم بودند و در همدان زندگی می کردند بخاطر همسرم و نزدیکی او با خانواده اش به همدان انتقال دادم و سنوات خدمت خود را در اداره فرهنگ همدان ادامه دادم و در نهایت در سال 1344 با 30 سال خدمت در آنجا بازنشسته شدم.   * کی تصمیم گرفتید به کرج بیایید؟ بعد از بازنشستگی چون دختران ساکن تهران بودند به شهر کرج آمده در منزلی که خریداری کردم زندگی کردیم در نهایت بخاطر اینکه فرزندانم به خارج از کشور برای زندگی مهاجرت کردند خانه و مغازه ای داشتیم فروختم. یکی از پسرهایم که در آلمان زندگی می کند خانه ای در عظیمیه کنونی کرج برایم خرید که در آن با ارامش زندگی کنم.   * همسر شما هم معلم بود؟ خیر خانه دار بودند که البته 5 سال پیش در سن 77 سالگی به رحمت خدا رفت.

  * دانش آموزان قدیمی درسخوان بودند یا امروز ؟ دانش آموزان در قدیم خوب درس می خواندند اما روش های قدیم با امروز تفاوت دارد و آشنایی چندانی با روش های جدید ندارم. تحصیل در این دوره بهتر شده چون زمان قدیم مردم حتی نمی توانستند مسافت مناطق و روستا ها را طی کنند. اما امروز هرکسی که تمکن مالی داشته باشد می تواند درس بخواند. * چند دانش آموز پرورش داده اید؟ در هر کلاس 20 تا 25 دانش آموز داشتیم و اما تعداد دانش آموزانم در خاطرم نیست. * شاگردهای شما هم به جایی رسیده اند؟ بله اما اینکه چه کاره شدند یادم نمی آید. از شاگردانم احمدی و رازمنش که شاگرد کلاس پنجمم بودند بخاطر دارم که زرنگ بودند. * اولین حقوقی که گرفتید؟ 102 تومان * قبل از استخدام ازدواج کرده بودید؟ بله * این حقوق برای زندگی شما کفایت می کرد؟ آن زمان کسانی که سواد داشتند برای معلمی نمی رفتند چون می گفتند حقوق ان کم است. رئیس کارگزینی به من گفت که با 102 تومان میتوانی خرج زندگیت را بدهی؟ 6 نفر بودیم من و یک نفر دیگر قبول کردیم و آننجا به ما گفتند با همین مدرک ششم ابتدایی استخدام می شوید اما هرسال 10 تومان به حقوق تان اضافه می شود. 4 نفر دیگر انصراف دادند. * بیشترین حقوقی که گرفتید؟ حقوق هر سال اضافه می شد اما یک روز خبر داده شد از سوی اداره فرهنگ که حقوق 300 تومان شده است و یادم می اید آن زمان خیلی خوشحال شدیم که حقوقمان زیاد شده و با همان لهجه می گوید: 300 تومان! و تا 500 و 600 تومان هم رسید که زندگی خود را تامین می کردیم. * الان چقدر حقوق دریافتی دارید؟ 900 هزار تومان * مدرک شما چیست؟ ششم ابتدایی * دانش آموزی خودتان را به یاد دارید؟ آن زمان مکتب بود که درس می خواندیم و بعد دولتی شد که بدون هزینه درس می خواندیم.   * استخدامی در قدیم چطور بود؟ در قدیم با سواد خیلی کم بود و کم برای استخدامی می رفتند. آن زمان اسم اداره آموزش و پرورش “اداره فرهنگ” بود. زمان استخدامی خودم گفتند فرهنگ اعلانیه کرده که 6 نفر برای معلمی می خواهد و آنهایی که سواد داشتند و کلاس ششم بودند رفتند یادم می آید یک مدیر داشیم که با مدرک الان لیسانس بود و خیلی با سواد به حساب می آمد. همه می گفتند حقوق فرهنگ کم است و برای استخدام مراجعه نمی کردند.   * دوره من و کیلو نبود! ارزانی بود اما پول کم بود. صبح قبل از اداره ظرف برای مغازه می بردم و برنجی که کیلویی 5 قران بود و روغن حیوانی می خریدم و با مقیاس وزن و چارک وزن می شد و دوره من و کیلو نبود. و یادم هست که 3 کیلو روغن حیوانی را به 35 قران می خریدم. گوشت از قصابی می خریدیم و آبگوشت درست می کردیم که عطر آن کوچه ها را پر می کرد. اما الان گوشت کیلویی 30 – 35 تومان که انگار پلاستیک است عطر و بویی ندارد. بخاطر همین عمر کم شده است. بیشتر مواد غذایی مصنوعی شده قدیم نان لواش بسیار خوب پخت می شد. * چند خواهر و برادر دارید؟ 3 خواهر و 2 برادر که همه فوت شدند. یکی از بردارنم نامش عباد است که او هم معلم بود و برادر دیگرم کارمند شهرداری بود.    

* با معلمان این دوره هم صحبت هستید؟ همه می گویند حقوقشان کم است و ناراضی اند وقتی برای پیاده روی به پارک می روم به من می گویند که حقوق به مخارج زندگی نمی رسد. البته راست هم می گویند: پول گاز و شارژ ساختمان و مخارجی که خودم پرداخت می کنم گویای همین مسئله است اما خدارا شکر بچه هایم حمایتم می کنند.   البته به قول خودش با “رئیس فرهنگ” وزیر آموزش و پرورش هم سخنانی دارد: از ریاست فرهنگ کمال تشکر را دارم و افتخار می کنم 30 سال این شغل با شرافت را داشتم و بسیار با ارزش است. آموزش و پرورش است که ملت را با سواد می کند و بهترین اداراه در ایران است چرا که سرچشمه زندگی در آن است. من با علاقه بسیار زیاد استخدام شدم . * بزرگترین آرزوی شما چیست؟ همیشه می گویم خدایا شب که می خوابم اگر قرار است بمیرم صبح از خواب بیدار نشوم و به قول معروف حوصله سکته و بیماری و … را ندارم. حتی بچه هایم در کنار همسرم در بهشت سکینه قبر خریده اند خانه اصلی ام آنجاست. * بهترین خاطره شما؟ ترقی های بچه هایم در زندگی که با زحمت معلمی ام داشتند. * بدترین خاطره شما؟ مرگ همسرم که مرا تنها گذاشت و بیشتر از 60 سال با هم زندگی کردیم.   * معلم بودن با پدر بودن چه تفاوتی دارد؟ معلم بودن یک قدم از پدر بودن جلوتر است چون عقل و فهم و شعور را به دانش آموز می دهد.   * معلمی یعنی؟ شریف ترین انسان روی زمین * در مدرسه های قدیمی تنبیه بدنی بود؟ بله . فلک می کردن اما من هیچ وقت تنبیه بدنی نکردم. بعد از 5 سال نامه از فرهنگ آمد که تنبیه بدنی را قدغن کرده و اعلام کردند هر کسی که دانش آموزان را تنبیه کند از کار بیکار می شود البته دانش آموزان امروز همه فهمیده و با سوادند و بسیار با استعدادند. * صحبت پایانی شما؟ خدا را شکر که تا به امروز با سلامتی عمر کرده ام و قلبم مثل ساعت کار می کند و اهل سیگار و … نیستم و در طول عمرم حتی به یک مورچه آزار نرسانده ام.   مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد و خبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/04/10 - 11:18





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن